به بهانه تحریف جنگ و صلح در یک تئاتر روی صحنه
جنگ؛ بد و صلح؛ خوب!
امیر رفیعی
جنگ ؛ بد و صلح؛ خوب! شاید نسلی که در سالهای دفاع مقدس زیسته، این دو واژه و صفاتی که به آنها الحاق کردند را کاملا به خاطر داشته باشد که خصوصا از سوی محافل و رسانههای بیگانه و همچنین آدمها و جریانهای وابسته یا واداده داخلی به کرات تکرار میشد. آن هم در شرایطی که هزاران کیلومتر مربع از خاک میهن زیر پای چکمه پوشان صدام در اشغال بود و تقریبا همه واسطهها و هیئتهای به اصطلاح میانجی گری که از دور و نزدیک، حضوری و غیرحضوری با مقامات ایران مذاکره میکردند، بدون توجه به اشغال بخش وسیعی از سرزمینهای این کشور و خسارات عظیم مادی و معنوی که توسط صدام و حامیانش به مردم ایران تحمیل شده بود، دم از صلح میزدند که گویا این بهترین راه حل است و از کشتارها و خسارات بیشتر جلوگیری میکند و... و حتی وعدههای مختلف میدادند و بستههای به اصطلاح تشویقی پیشنهاد میکردند و ...
اما همواره در مقابل این میانجی گریها و پیشنهادات و وسوسهها، سخن قاطع حضرت امام (رحمت الله علیه) این بود که تا متجاوز شناخته نشدن صدام و تنبیه او و همچنین باز پس گیری سرزمینهای اشغال شده، هر صلحی، یک صلح تحمیلی و بدخواهد بود و در چنین شرایطی جنگ برای دفاع از دین و مملکت، یک جنگ شرافتمندانه و دفاعی است.
البته این ماجرا تنها محدود به ایران و دفاع مقدس نمیشود؛ بیش از 60 سال است که نظام سلطه جهانی سعی دارد که ملتهای مسلمان به خصوص مردم آزادیخواه فلسطین را به صلح با رژیم نامشروع صهیونیستی بکشاند. واقعا در حالی که این رژیم، خانهها و شهرها و سرزمین ملت فلسطین را غصب کرده و آنها را از خانه و کاشانه خود رانده، این صلح چه معنی پیدا میکند؟ آیا جنگ دفاعی ملت فلسطین علیه اشغالگران اسراییلی، مذموم و نکوهیده و بد تلقی میگردد؟!
متاسفانه سالهاست که این القائات محافل و رسانههای بیگانه در محافل شبه روشنفکری وجود داشته که جنگهای دفاعی ملل مظلوم علیه متجاوزان و غاصبان را جنگ طلبی و مخالف صلح جهانی جلوه دادهاند، همچنانکه هنوز دفاع مقدس هشت ساله مردم ایران در مقابل صدام و حامیانش را «جنگ طلبی» میخوانند!! و جهاد مردم فلسطین برای رهاسازی سرزمینشان از اشغال صهیونیستها را «تروریسم» لقب میدهند!!!اما همه اینها از رسانههای بیگانه و وابستگانشان، معمول و عادی است، چرا که کار دشمن، دشمنی است. اما این قضیه وقتی تاسف بار میشود که در یکی از تئاترهای روی صحنه که ظاهرا درباره شهید دکتر مصطفی چمران است، همان حرفها و القائات، تکرار شود. تحریف شخصیت شهید چمران از انسانی عارف، مبارز، ظلم ستیز و عدالتطلب به فردی مذبذب، مردد، فاقد اراده و عافیت طلب، این سوال را برای نسل امروز پیش میآورد که چگونه چنین فردی، زندگی آرام و مرفه خود در آمریکا را در بالاترین سطوح علمی و شغلی رها ساخت، خانواده خود را ترک کرد و به لبنان رفت تا در کنار مردم مظلوم آن دیار علیه صهیونیستها بجگند و پساز انقلاب اسلامی ایران نیز همه موقعیتهای رسمی و دولتی خویش(مانند معاونت نخست وزیری در امور انقلاب و نمایندگی امام در شورای عالی دفاع و همچنین وزارت دفاع) را کنار گذارد و با یارانی انگشت شمار به کردستان رفت تا آن دیار را از چنگال ضد انقلاب تجزیهطلب نجات بخشد و یا علیرغم مجروح شدن و توصیه اکید پزشکان برای دوری از جنگ، بازهم به جبههها شتافت تا اینکه به شهادت رسید. اما در کنار وارونه نمایی از شخصیت دکتر چمران، اصل حرف تئاتر یاد شده این بود که «هر جنگی بد است و هر صلحی خوب است»!
همچنانکه کارگردانش در برنامه دوشنبه (6/7/94) «جیوگی» از شبکه دوم سیما گفت که دیالوگ کلیدی تئاترش این است: «جنگ خوب که نداریم، جنگ، جنگ است و بد هم هست. همانطور که صلح بد هم نداریم، صلح، صلح است و خوب هم هست!» واقعا چه میتوان گفت؟!! پس از گذشت 27 سال از پایان سالهای دفاع مقدس و برجای ماندن روایتهای بیشمار و تکاندهنده از آن روزها که حتی دشمنان این آب و خاک را وادار به اعتراف به متجاوز بودن صدام و جنایات بیحد و حصرش در حق ملت ایران کرد، با نگرشی عقب افتاده و ارتجاعی برگرفته از القائات 30 سال قبل رسانههای بیگانه، در عرصه هنر و نمایش این مرز و بوم، هنوز هم همان ساز آنها کوک شود. فقط به نظرم این چند دیالوگ صحنهای از فیلم «ازکرخه تا راین» ساخته ابراهیم حاتمیکیا میتواند کفایت نماید که در اولین رویارویی سعید و خواهرش لیلا (دو شخصیت اصلی فیلم) مابین آن دو نفر و درون اتومبیل رد و بدل میشود:
لیلا (خواهر سعید ): جنگ، از این واژه کثیفتر چی هست؟
سعید: صلح!
لیلا: تو جدی نمیگی!!
سعید: تا وقتی تعریف از جنگ معلوم نباشه هر واژهای میتونه هم بد باشه و هم خوب..
جنگ ؛ بد و صلح؛ خوب! شاید نسلی که در سالهای دفاع مقدس زیسته، این دو واژه و صفاتی که به آنها الحاق کردند را کاملا به خاطر داشته باشد که خصوصا از سوی محافل و رسانههای بیگانه و همچنین آدمها و جریانهای وابسته یا واداده داخلی به کرات تکرار میشد. آن هم در شرایطی که هزاران کیلومتر مربع از خاک میهن زیر پای چکمه پوشان صدام در اشغال بود و تقریبا همه واسطهها و هیئتهای به اصطلاح میانجی گری که از دور و نزدیک، حضوری و غیرحضوری با مقامات ایران مذاکره میکردند، بدون توجه به اشغال بخش وسیعی از سرزمینهای این کشور و خسارات عظیم مادی و معنوی که توسط صدام و حامیانش به مردم ایران تحمیل شده بود، دم از صلح میزدند که گویا این بهترین راه حل است و از کشتارها و خسارات بیشتر جلوگیری میکند و... و حتی وعدههای مختلف میدادند و بستههای به اصطلاح تشویقی پیشنهاد میکردند و ...
اما همواره در مقابل این میانجی گریها و پیشنهادات و وسوسهها، سخن قاطع حضرت امام (رحمت الله علیه) این بود که تا متجاوز شناخته نشدن صدام و تنبیه او و همچنین باز پس گیری سرزمینهای اشغال شده، هر صلحی، یک صلح تحمیلی و بدخواهد بود و در چنین شرایطی جنگ برای دفاع از دین و مملکت، یک جنگ شرافتمندانه و دفاعی است.
البته این ماجرا تنها محدود به ایران و دفاع مقدس نمیشود؛ بیش از 60 سال است که نظام سلطه جهانی سعی دارد که ملتهای مسلمان به خصوص مردم آزادیخواه فلسطین را به صلح با رژیم نامشروع صهیونیستی بکشاند. واقعا در حالی که این رژیم، خانهها و شهرها و سرزمین ملت فلسطین را غصب کرده و آنها را از خانه و کاشانه خود رانده، این صلح چه معنی پیدا میکند؟ آیا جنگ دفاعی ملت فلسطین علیه اشغالگران اسراییلی، مذموم و نکوهیده و بد تلقی میگردد؟!
متاسفانه سالهاست که این القائات محافل و رسانههای بیگانه در محافل شبه روشنفکری وجود داشته که جنگهای دفاعی ملل مظلوم علیه متجاوزان و غاصبان را جنگ طلبی و مخالف صلح جهانی جلوه دادهاند، همچنانکه هنوز دفاع مقدس هشت ساله مردم ایران در مقابل صدام و حامیانش را «جنگ طلبی» میخوانند!! و جهاد مردم فلسطین برای رهاسازی سرزمینشان از اشغال صهیونیستها را «تروریسم» لقب میدهند!!!اما همه اینها از رسانههای بیگانه و وابستگانشان، معمول و عادی است، چرا که کار دشمن، دشمنی است. اما این قضیه وقتی تاسف بار میشود که در یکی از تئاترهای روی صحنه که ظاهرا درباره شهید دکتر مصطفی چمران است، همان حرفها و القائات، تکرار شود. تحریف شخصیت شهید چمران از انسانی عارف، مبارز، ظلم ستیز و عدالتطلب به فردی مذبذب، مردد، فاقد اراده و عافیت طلب، این سوال را برای نسل امروز پیش میآورد که چگونه چنین فردی، زندگی آرام و مرفه خود در آمریکا را در بالاترین سطوح علمی و شغلی رها ساخت، خانواده خود را ترک کرد و به لبنان رفت تا در کنار مردم مظلوم آن دیار علیه صهیونیستها بجگند و پساز انقلاب اسلامی ایران نیز همه موقعیتهای رسمی و دولتی خویش(مانند معاونت نخست وزیری در امور انقلاب و نمایندگی امام در شورای عالی دفاع و همچنین وزارت دفاع) را کنار گذارد و با یارانی انگشت شمار به کردستان رفت تا آن دیار را از چنگال ضد انقلاب تجزیهطلب نجات بخشد و یا علیرغم مجروح شدن و توصیه اکید پزشکان برای دوری از جنگ، بازهم به جبههها شتافت تا اینکه به شهادت رسید. اما در کنار وارونه نمایی از شخصیت دکتر چمران، اصل حرف تئاتر یاد شده این بود که «هر جنگی بد است و هر صلحی خوب است»!
همچنانکه کارگردانش در برنامه دوشنبه (6/7/94) «جیوگی» از شبکه دوم سیما گفت که دیالوگ کلیدی تئاترش این است: «جنگ خوب که نداریم، جنگ، جنگ است و بد هم هست. همانطور که صلح بد هم نداریم، صلح، صلح است و خوب هم هست!» واقعا چه میتوان گفت؟!! پس از گذشت 27 سال از پایان سالهای دفاع مقدس و برجای ماندن روایتهای بیشمار و تکاندهنده از آن روزها که حتی دشمنان این آب و خاک را وادار به اعتراف به متجاوز بودن صدام و جنایات بیحد و حصرش در حق ملت ایران کرد، با نگرشی عقب افتاده و ارتجاعی برگرفته از القائات 30 سال قبل رسانههای بیگانه، در عرصه هنر و نمایش این مرز و بوم، هنوز هم همان ساز آنها کوک شود. فقط به نظرم این چند دیالوگ صحنهای از فیلم «ازکرخه تا راین» ساخته ابراهیم حاتمیکیا میتواند کفایت نماید که در اولین رویارویی سعید و خواهرش لیلا (دو شخصیت اصلی فیلم) مابین آن دو نفر و درون اتومبیل رد و بدل میشود:
لیلا (خواهر سعید ): جنگ، از این واژه کثیفتر چی هست؟
سعید: صلح!
لیلا: تو جدی نمیگی!!
سعید: تا وقتی تعریف از جنگ معلوم نباشه هر واژهای میتونه هم بد باشه و هم خوب..