اقتصاد در آینه رسانهها
دریافت بهره 48 درصدی بوسیله بانکها!
الف
سایت الف نوشت: شورای پول و اعتبار در تاریخ ۸ اردیبهشت سال جاری بار دیگر برای ایجاد ثبات در بازار پول و کنترل نرخ سود بانکی که علیرغم کاهش تورم کاهش نیافته بود، نرخ سود تسهیلات مبادلهای را حداکثر ۲۱ درصد و نرخ سود تسهیلات مشارکتی را حداکثر ۲۴ درصد اعلام کرد. در پی این تصمیم که پس از هماهنگی با بانکها و براساس توافق میان آنها گرفته شد، مسئولان بانک مرکزی در مصاحبههای متعدد اظهار داشتند که با بانکهای متخلف از نرخهای اعلام شده شدیداً برخورد خواهند کرد.
با این وجود، توافق صورت گرفته بر نرخ سود دوامی نداشت و بانکها و مؤسسات اعتباری هر کدام به نحوی از آن تخلف کردند و بانک مرکزی نیز در این زمینه اقدامی صورت نداد. در واقع هریک از بانکها با حفظ ظاهر سود تسهیلات در نرخهای تعیین شده، در عمل نرخهای بالاتری دریافت کردند و این مسئله همچنان ادامه دارد.
یکی از مرسومترین روشهای دور زدن نرخ سود تعیین شده، بلوکه کردن بخشی از وام است. برای مثال به فردی که متقاضی ۷ میلیون تومان وام با بازپرداخت ۱ ساله است، ۱۰ میلیون تومان وام با بهره ۲۴ داده شده و ۱۲ قسط ۹۴۵ هزار تومانی از وی دریافت میشود؛ در پایان اقساط نیز ۳ میلیون تومان بلوکه شده پس از یک سال آزاد میشود. با این شرایط محاسبات نشان میدهد که نرخ بهره وام برای وام گیرنده در ظاهر ۲۴ درصد اما در عمل حدود ۴۸ درصد خواهد شد!
فارغ از مباحث شرعی این اقدام که موجب تزریق ربا به زندگی مردم مظلوم بیخبر از همه جا شده است، بانکها از این طریق مستقیماً نسبت به تعیین نرخ بهره اقدام میکنند و نرخ سود اعلام شده توسط شورای پول و اعتبار را نادیده میگیرند. ضروری است بانک مرکزی قاطعانه با این اقدام خلاف قانون بانکها برخورد لازم را داشته باشد.
سکوت دولت در برابر سقوط بورس
جهان صنعت
کاهش پیاپی شاخصهای کلیدی بورس در هفتههای اخیر صدای اکثر رسانههای حامی دولت را نیز درآورده است. جهان صنعت در اینباره نوشت: جهان صنعت درباره بازار سرمایه گزارش داده است: این روزها سهامداران در تالار شیشهای سختترین دوران معاملاتی را طی چند ماه گذشته تجربه میکنند. دیگر حتی از معدود روزهایی که فضای تالار با رشد شاخص تغییر میکرد هم خبری نیست. یک روز یکهزار واحد و روزی دیگر 400 واحد و حتی در روزهایی بیش از یکهزار واحد هم سابقه داشته که نماگر با سقوط خود همه چیز را در این بازار به ورطه ناامیدی و یاس تبدیل کرده است.
این اتفاق تحول تازهای برای سهامداران این بازار نیست چراکه شرایط معاملات این روزها آنقدر در بازار سهام ناامیدکننده و سیاه است که کمتر سرمایهگذاری جرات میکند برای سرمایهگذاری این بازار را انتخاب کند...
جالبتر اما واکنش مسئولان تصمیمگیر ارشد بازار سرمایه است که چشمهای خود را به روی این وضعیت بستهاند و از هر گونه اظهارنظری خودداری میکنند. این سکوت آزاردهنده که هرازگاهی به ارسال پیامهای کوتاهی همانند «چشمانداز بازار سرمایه مثبت است، بورس متاثر از اقتصاد است و...» میانجامد دیگر اثر خود را از دست داده و حتی اندک فعالان خوشبین این بازار را نیز راضی نگه نمیدارد. موج اعتراضها آرامآرام در حال گسترده شدن است.
احتمالا همانند همیشه این انتقادها راه به جایی نخواهد برد و باید منتظر ادامه انفعال هدایتگران این بازار باشیم. امروز دومین فصل سال 94 به پایان میرسد؛ فصلی که معمولا یکی از هیجانانگیزترین روزها و هفتههای معاملاتی را به صورت سنتی در تالار شیشهای شکل میداد. اما آمار معاملات دومین فصل سال 94 برخلاف همیشه این سنت را شکستخورده نشان میدهد و در حقیقت ترسیمکننده یک تراژدی بزرگ در بورس است. بر این اساس شاخص بورس در فصل تابستان بیش از هشت هزار واحد ریزش را تجربه کرده و از 67 هزار واحد در تیرماه به 61 هزار واحد در آخرین روزهای شهریورماه رسیده است.... در این شرایط که دولت تقریبا هیچ نگاه حمایتی به بازار سرمایه ندارد و تحولات سیاسی و اقتصادی هم برای این بازار به تحرک معاملاتی در هیچ بخشی منجر نشده، تنها امید تغییر کردن فضا را میتوان از سوی مسئولان، فعالان، تصمیمسازان و سهامداران انتظار داشت.
هدف خارجیها تصاحب بازار ایران است
تعادل
این روزنامه حامی دولت درباره سفر هیئتهای تجاری خارجی به کشور نوشته است: پس از 23 تيرماه 94 كه توافق هستهاي از سوي ايران و 6 كشور قدرتمند جهان اعلام شد، تنها به فاصله چند روز نخستين هيئت اقتصادي اروپايي به تهران رسيد و مذاكرات با رنگ و بوي اقتصادي ادامه پيدا كرد. بعد از اين رفت و آمدها، بازخوردي كه هرازچندگاهي از طرف مسئولان دولتي و مقامهاي بخش خصوصي به رسانهها ميرسيد عموما حاوي يك نوع نااميدي بود. نااميدياي كه اغلب آنها سعي در پنهان نگه داشتنش داشتند اما واضح و آشكار بود. گلايههايي مبنيبر اينكه ميهمانان خارجي تنها به دنبال بازاري براي فروش كالاهاي خود هستند و هنوز هيچ پيشنهادي براي يك فعاليت مشترك اقتصادي ديده نميشود...
اينكه چرا غربيها در فاز نخست تنها پيشنهادهاي تجاري براي ايران داشتند ميتواند دلايل متفاوتي داشته باشد. دليل اول اينكه مراودات تجاري راحتترين و آسانترين فعاليت اقتصادي است كه در كوتاهترين زمان ممكن ميتواند كليد بخورد و به فراهم آوردن پيششرط يا پيشنياز خاصي نياز ندارد؛ همچنين داراي يك پروسه مشخص و آزمون شده است؛ دليل دوم به نوع استراتژي اقتصادي آنها ارتباط دارد. قاعدتا با توجه به بازماندن ركود در اقتصاد جهاني بهترين انتخاب براي آنها، فروش كالا و دسترسي به يك بازار جديد است؛ اما اين استراتژي با رويكرد اقتصادي ايرانيان براي دوران پس از تحريم در تضاد بود و البته نتيجه خاصي هم تا اين لحظه از آن گزارش نشده است.