kayhan.ir

کد خبر: ۵۵۷۵۸
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۲

بی قرار رفتن(شعر)

غربت بعد از تو را با آسمان سر می‌کنم
چشم هایم را به دنبالت کبوتر می‌کنم
باز طوفانی است حال و روز دریای دلت
بی قرار رفتنی‌ای یار! باور می‌کنم
تازه می‌فهمم که عشقت را دل من کوچک است
حجم قلبم را که با عشقت برابر می‌کنم
غرق در شور سرودن می‌شود احساس من
مثنوی‌های نگاهت را که از بر می‌کنم
نیستی تا با حضورت لحظه‌ها آبی شود
وقتی از باران غربت، گونه را‌ تر می‌کنم    

محبوبه بزم آرا