معجزه دعا و ایمان
دعا عصاره ایمان است؛ زیرا کسی دست به دعا برمیدارد که اعتقاد کامل به خداوند و پروردگاری او داشته باشد و او را شنوا، بینا و دانا به حال خود بداند و توانا به انجام خواستههایش بشناسد.
دعا و نیایش از سوی انسان بیانگر این معناست که درک درستی از خود و تواناییها و نیز محدودیتهای خویش داشته و از توانایی و عدم محدودیت خداوند آگاه است. این درک درست انسان از خود موجب ارتباط راستین میان انسان و خدا میشود و آدمی را به سوی خود میکشاند.
اینکه انسان درک کند که در اوج دارایی، در اوج ناداری و فقر است، عین خودشناسی و خداشناسی است. خداوند بارها در آیات قرآنی به انسان هشدار میدهد که نسبت به حقیقت خود و خدا علم و آگاهی درست و راستینی داشته باشد و با تفکر در آفاق و انفس یعنی خود و محیط بیرونی نسبت به فقر و نیاز ذاتی و غنای ذاتی خداوند آگاهی یافته و در مسیر تحولهای کمالی، از خداوند در همه چیز کمک و یاری بخواهد.
انسان میبایست به مقام اضطرار برسد و درک کند که ضرورت وجودی او، موجب میشود تا به خداوند توجه و تکیه کند و همه چیزش را از خدا بخواهد. اینگونه است که خداوند به مضطرین پاسخ میدهد و دعاهای آنان مستجاب میشود؛ چنانکه خداوند در آیاتی از جمله آیه 62 سوره نمل به این مسئله اشاره دارد.
انسان از آنجایی که فقر ذاتی دارد و همه هستی و وجودش همانند دیگر موجودات و آفریدههای هستی، بسته به وجود خداست، نیازمند آن است که همواره از خداوند بخواهد تا بقا و برقرار باشد و از مواهب رحمت او بهرهمند گردد. البته هر انسانی دو دسته خواسته دارد که برخی از آنها بهعنوان خواستههای ذاتی است. خداوند همواره به این پرسشهای ذات پاسخ میدهد.
دسته دوم خواستههایی است که در قالب دعا و مناجات مطرح میشود. این دسته از خواستهها ممکن است به طور مستقیم پاسخ داده نشود و یا با تاخیر مواجه شود و یا اصلا به آنها پاسخ داده نشود، ولی همین نیایشها خود از ارزش بسیاری برخوردار میباشد.
انسانها به سبب همان فقر ذاتی میبایست همواره همه چیز خود را از خدا بخواهند. از این رو در روایات آمده حتی نمک غذای خود را از خدا بخواهید. در صفحه 872 از مجلد دوم میزانالحکمه این روایت آمده که حتی بند کفشتان هم پاره شد آن را از خدا بخواهید.
در گذشته انسانها به سبب اعتقاد و باور قوی که داشتند همه چیزشان را از خدا میخواستند و خداوند نیز به آنان پاسخ مثبت میداد. از نظر آموزههای اسلامی و قرآنی حتی تاثیر دارو و شفای بیمار به دست خداوند است. از این رو آنان دستان پزشک و تاثیر دارو را در درمان تنها بهعنوان سبب واسطهای میشناختند و خداوند را بهعنوان مسببالاسباب، شافی واقعی میدانستند لذا همواره به دعا و نیایش در کنار دارو و درمان میپرداختند و دارو و درمان و پزشک حاذق و توانا، ایشان را از خداوند غافل نمیکرد زیرا هر چیزی که انسان را به خود مشغول و از خداوند غافل سازد، تاثیر منفی در زندگی بشر میگذارد و همان چیزی که دارو و درمانگر است تبدیل به بلا و بیماری میشود.
تأثیر ایمان به خدا در درمان بیماریها
کسانی که همواره به یاد خدا هستند و ذکر و یاد او در دلهایشان خانه کرده است، از یک آرامش روحی خاصی برخوردار میشوند و همین آرامش و ذکر الهی بیماری جسمی و روانی آنان را نیز درمان میکند و مشکلات و سختیها را برای آنان آسان میکند. خداوند در آیه 124 سوره طه یکی از مهمترین اسباب و علل مشکلات انسانی و دشواری در معاش را غفلت از خدا و دوری از ذکر و یاد او میداند. اما کسانی که همواره در هر چیز بزرگ و کوچک به خدا متوسل میشوند و دست نیایش به سوی او دراز میکنند، از آرامش و زندگی آسان و گشایش در روزی برخوردار میشوند.
دعا به انسان کمک میکند تا دردها و رنجها را بهتر و آسانتر تحمل کنند و همچنین موجب میشود تا بر بیماری و درد مسلط شود؛ زیرا میان روان و جسم آدمی ارتباط تنگاتنگی است و کسی که روان او با خداوند مرتبط میشود، احساس میکند که با علت تام ارتباط برقرار کرده است. این علت تام همان گونه که بیماری و درد را ایجاد میکند میتواند درد و رنج را از میان بردارد. همین احساس ارتباط روحی است که افزون بر افزایش آستانه تحمل در افراد، موجب درمان دردهای سخت درمان میشود و حتی سرطانها و بیماریهای دیگر که پزشکان از درمان آن ناتوان هستند در یک فرآیندی از درون از میان میرود. بسیاری از کسانی که معجزه دیدهاند بر این نکته تاکید دارند که ایمان و باور ایشان به قدرتی فراتر و خداوند موجب شده است که احساس کنند بیماری در برابر خداوند چیزی نیست و خداوند به سادگی میتواند همانگونه که آن را ایجاد کرده از میان بردارد. چنین روحیهای موجب میشود تا انسان از درد و رنج به سادگی بگذرد و دردها و بیماریهایش را درمان کند.
اینکه انسان باور داشته باشد که خداوند مالک و قادر بر هر چیزی است به انسان کمک میکند تا بر بیماری خود مسلط شود و آن را از درون درمان کند. در گذشته ایمان قوی، بسیاری از بیماریها را درمان میکرد ولی کاهش ایمان و سست ایمانی مردم در زمانه ما موجب شده است که حتی داروهایی که به طور عادی میبایست درمانگر باشد، از تاثیر بازماند.