ضرورت تربيت اساتید اخلاق (زلال بصیرت)
بازگشت همه مفاسد عالم به نوعی کمبود در اخلاق است، حتی چیزی که سبب رانده شدن شیطان شد، استکبار بود که یک رذیله اخلاقی است و البته همه ما نیز در معرض چنین کمبودهایی هستیم. امروز سؤالاتی در باب اخلاق مطرح میشود که پاسخ به هر کدام نیاز به معلوماتي در رشتههای تخصصی دارد و پاسخ بسیاری از این سئوالات مبهم است.
همه، نیازمند تهذیب اخلاق
ضرورت پرداختن به اخلاق امری روشن و واضح است، هیچ کس مستغنی از تهذیب اخلاق نیست؛ چرا که همه ما در معرض کمبودهای اخلاقی قرار داریم؛ اگر امروز به وضع کشور و مواضع برخی از افراد توجه کنیم، متوجه میشویم که حب دنیا و حسد تا چه میزان در آنها اثر گذاشته است، به طوری که حاضرند خون صدها هزار شهید را برای رسیدن به کرسی ریاست، فدا کنند.
ضرر حب مال و ریاست برای دین، بیش از ضرری است که دو گرگ گرسنه به گلهاي میرسانند در حالی که از دو طرف به گوسفندان حمله کرده و چوپانی هم از آنها مراقبت نمیکند، حال آنکه میدانیم، خصلت گرگ دریدن است و در چنین صورتی، گرگها همه گله را خواهند درید.
خودسازی دو شاخه دارد،یک شاخه آن، سلسله دانشهایی است که باید آموخت و شاخه دیگر آن یک سلسله مهارتهای عملی است که نیاز به تمرین و برنامههای عملی دارد. بحثهای مفصلی در زمینه فلسفه اخلاق در دنیا مطرح شده است و اینکه فضیلتها کدام هستند و مکاتب مختلفی در این زمینه وجود دارد؛ البته بسیاری از چنین مسائلی به برکت وجود اهل بیت (ع) برای ما حل شده است و میدانیم که فضائل را باید از آنها آموخت؛ اما باید توجه داشت که اینها کلی است و در جزئیات، بسیار باید تحقیق و پژوهش شود و مسائل اثبات شود؛ مخصوصاً اینکه امروز فرهنگهای بیگانه ترویج شده و شبهاتی نیز افکار و عقاید ما را مورد تهاجم قرار میدهد.
در زمانی کتاب « معالم » مهمترین کتاب اصولی بود، اما امروز بقدری بحثها پیشرفت کرده و مسائل مختلف مطرح شده است که کتاب معالم جزء الفبای اصول است؛ یا زمانی بقدری فقه، ساده و خودمانی بود که متن روایت، برای بیان حکم شرعی در کتاب آورده میشد، اما امروز با گسترش علم نمیتوان چنین رفتار کرد؛ در زمینه اخلاق هم، چنین است و متأسفانه در زمینه اخلاق هنوز کار درخوری انجام نگرفته است.حتی اگر در زمینه اخلاق از نظر علمی کار شده و متناسب با پیشرفت علم و نیاز بشر، کتب و تألیفات جدیدی ارائه شود، هنوز قدم اول برداشته شده است؛ چرا که مرحله دوم کسب مهارتهای عملی است. میتوان عالم اخلاق را به پزشک تشبیه کرد که هر چند باید یک سری مطالب و کتب علمی پزشکی را مطالعه کند، اما این کافی نیست و برای مداوای بیمارها باید مهارت عملی نیز کسب کند.
امروز دنیا همه هم و غم خود را برای پزشکی و معالجه جسم انسان گذاشته است، اما نسبت به روح غافل است، امور معنوی برای دنیا اهمیت چندانی ندارد و متأسفانه اين گرايش در ما نیز اثر گذاشته است، به گونهای که میتوان گفت بیش از 90 در صد از زندگی ما را کارهای مربوط به دنیا تشکیل میدهد.
جای خالی تربیت مربی اخلاق
امروز رشتههای حقوق، سیاست، اقتصاد و مدیریت و نظایر آن طرفداران بیشتری دارد تا رشته اخلاق، چرا که آنها اثر دنیایی بیشتری دارند تا اخلاق. این در حالی است که پیامبر اکرم (ص) میفرمایند «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»، اما متأسفانه در طول این 1400 سال بنده نشنیدم که مرکزی برای تربیت مربی اخلاق تأسیس شده باشد؛ هر چند گاه بحث اخلاق در گوشه و کنار، آن هم در قالب مرید و مرادی، وجود داشته است، اما به صورت گسترده و منظم برای تربیت مربی اخلاق نبوده است.
تأسیس مرکز تربیت مربی اخلاق با توجه به مفاسدی که در جوامع موج میزند، ضروری است. واقعا با توجه به این نیاز جامعه و از آنجا که در پرتو انقلاب اسلامی زمینه انجام چنین کاری فراهم است، اگر در این زمینه کار نکنیم، هیچ عذری در پیشگاه خداوند متعال نخواهیم داشت.
دو نراقی مرحوم با نوشتن کتابهای جامع السعادات و معراج السعاده به عنوان افتخار اخلاق در تشیع به شمار میروند، متأسفانه بعد از آنها کار چندانی صورت نگرفته است؛ این در حالی است که این دو کتاب نسبت به نیازهای امروز، مانند الفبا هستند؛ چرا که تا 50 سال پیش اصلا در عالم اسلام، فلسفه اخلاق نداشتیم، اما امروز با پیشرفت علم و احساس نیاز، این مطالب گسترش یافته است. از این رو احساس کردیم که باید رشته ارزشمند اخلاق جای خود را باز کند تا بتواند به مرور پاسخگوی نیازهای فردی و اجتماعی باشد و لذا این مرکز تربیت مربی اخلاق تأسیس شد.البته آموختن تنها کافی نیست، چرا که ارزش اخلاق در صورتی مشخص میشود که در عمل متجلی شود.
پیامبر (ص) «طبیب دوّار بطبه» بود و خودش برای معالجه بیماریهای روحی مردم به دنبال آنها میرفت، اگر باور داریم که علما جانشینان انبیاء هستند باید در خط آنها حرکت کنیم و لازمه اش این است که درسش را بخوانیم و مهارتهای عملی را نیز یاد بگیریم.
البته استاد و متن کامل و قابل قبولی برای تحصیل و تدریس اخلاق وجود ندارد، این مرحله، مشکلترین مرحله کار است که هنوز شاخه اول اخلاق است؛ عدهای میگویند تکلیف دائر مدار قدرت است و حال که متن و استاد نداریم، تکلیف ساقط است.
در زمان پهلوی اول کتب حوزه بسیار کمیاب بود، به طوری که در هیچ کتاب فروشی کتاب اصول کافی و امالی صدوق و نظایر آن وجود نداشت؛ چرا که چنین اموری مشتری نداشت، اما امروز كه اين مطالب مورد نياز و مطالبه است، باید کسانی که آگاهی اخلاقی دارند – ولو استاد کامل اخلاق نیستند– را به کار گرفته و اختلافات را کنار گذاشته و در سایه همکاری و همفکری به تهیه برنامه و کتب پرداخت. در این صورت کم کم مطالب رشد کرده و مجتهدین اخلاق نیز پرورش مییابند و ان شاء الله در يكي- دو نسل آینده، حوزهها از این نظر غنی میشوند؛ اما اگر دست روی دست بگذاریم، هرگز حرکتی صورت نمیگیرد.
تمام کتاب استصحاب برگرفته از چند روایت است که اگر آن را برداریم، چیزی برای استصحاب نمیماند، اما علما با زحمت فراوان و کار بر روی روایات، این مباحث را استخراج کردند؛ باید در زمینه اخلاق نیز کار شده و مطالب پرورش داده شود تا اشتباهات کم شده و راهها روشن شود و کتب تألیف شود. اگر واقعا نسبت به این مسئله احساس نیاز کنیم و برای رفع نیازها، خالصانه تلاش کنیم، قطعا خداوند هم به وعده اش عمل میکند و بیش از آنچه توقع داریم، ما را یاری کرده و نعماتش را از جایی که گمان نمیکنیم، بر ما ارزانی خواهد داشت.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي (دام ظله) در محفل «انس رجبیه» در مرکز تربیت مربی اخلاق وابسته به مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) با حضور جمعی از اساتید و دانش پژوهان رشته اخلاق؛ قم ؛ 3/2/ 1394
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر میشود.