به یاد شهید «اسماعیل جمال»
ای خوشا با روی گلگون جلوه دلدار دیدن! (حدیث دشت عشق)
شهید «اسماعیل جمال»، در 29 دیماه 1343 در شهر سرخه به دنیا آمد. پدرش حسن، قصاب بود. او همراه4 برادر و 2 خواهر در دامان مادری مومنه بزرگ شد. خانواده مادریاش از روحانیون مبارز و انقلابی شهر سرخه هستند. این امر سبب شد تا از کودکی به نماز خواندن و قرآن علاقمند شود. همزمان با پیروزی انقلاب، در کنار داییهای خود فعالیت سیاسی و اجتماعیاش را شروع کرد. عدم توجه مأموران رژیم به او به دلیل سن کم امتیازی به شمار میآمد تا نوارهای سخنرانی و اعلامیههای امام(ره) را به راحتی جابجا کند. بعد از پیروزی انقلاب و شروع جنگ، به همراه داییاش با ستاد پشتیبانی جنگ، در پشت جبهه همکاری میکرد. او کمکهای مردمی را به اهالی جنگزده هویزه و سوسنگرد میرساند. خواندن هر روزه سوره واقعه، زیارت عاشورا و جامعه کبیره از ویژگی بارز او بود. برای خدمت سربازی به پادگان بلال حبشی تهران رفت و پس از یک سال خدمت در سپاه، در دانشگاه تربیت معلم سبزوار پذیرفته شد. مدتی بعد برای ادامه تحصیل به مشهد رفت. او همراه با درس، کتابهای استاد شهید مطهری، علامه طباطبایی و آیتالله شهید دستغیب را مطالعه میکرد. بعد از پایان درس به عنوان مربی امور تربیتی و قرآنی در آموزش و پرورش مشغول شد. برای بار اول، در 10 اسفند 1360 از طرف بسیج به جبهه رفت و در عملیاتهایی مانند فتحالمبین، محرم، خیبر، بدر، کربلای 1و نصر 8 شرکت کرد. او در 10 بار اعزام به جبهه و 30 ماه حضور به عنوان تکتیرانداز، معاون دسته، فرمانده دسته، معاون گروهان، فرمانده گروهان و فرمانده گردان انتخاب شد. در پشت جبهه هم با ایجاد نمایشگاه عکس، کتاب و پوستر از جنگ، تشکیل تیم کوهنوردی جوانان فعالیت میکرد. در این مدت سه بار از قسمت دست چپ در عملیات مهران، پشت سر در عملیات بدر مجروح و در پدافند فاو شیمیایی شد. اسماعیل در 29 آبان 1366 در جبهه غرب، منطقه ماووت عراق در عملیات نصر 8 بر اثر اصابت ترکش به سر و صورتش شهید شد.