به بهانه سالگرد غائله 14 اسفند 59
«کیش شخصیت » چگونه بنی صدر را ساقط کرد ؟
سید روح الله امین آبادی
پیش به سوی قدرت !
همزمان با بازگشت امام به ايران در 12 بهمن 1357، بنی صدر از جمله كساني بود كه در اين سفر با ايشان همراه بود. در آن زمان وي چهرهاي ناشناخته براي مردم بود، اما بعد از گذشت سه روز از ورودش به ايران، سلسله سخنرانيهايي در دانشگاه صنعتي شريف داشت كه ده روز به طول انجاميد.
از اين پس بسياري او را در لباس يك روشنفكر ديني كه سعي دارد با استفاده از مفاهيم و مضامين قرآني و اسلامي پيوندي با دنياي متمدن غرب برقرار كند، ميشناختند.
وي در اين مقطع يكي از منتقدان تند و تيز كابينه دولت موقت هم بود و در ساختار اقتصادي از جمله مدافعان سرسخت ملي شدن بانكها و اقتصاد بدون بهره بود.
از طرفي ديگر تجربه حضور در وزارت اقتصاد و دارايي و امور خارجه را هم داشت.همه اين عوامل باعث شد كه او به عنوان يكي از چهرههاي مطرح براي انتخابات اولين دوره رياست جمهوري شناخته شود .
تذکر امام به اولین رئیس جمهور چه بود ؟!
از مقدمات انتخابات ریاست جمهوری که بگذریم بالاخره در روز 5 بهمن 1358 اولين دوره انتخابات رياست جمهوري برگزار شد و مردم براي انتخاب رئيس قوه مجريه پاي صندوقهاي رأي رفتند و بني صدر با 11 ميليون رأي به رياست جمهوري رسيد.(1)
15 بهمن ماه سال 58 نزدیک به ده روز بعد از انتخابات امام خمینی حکم منتخب ملت را تنفیذ و بنی صدر رسما رئیس جمهور ایران میشود .
ولی آن چه در تنفیذ حکم اولین رئیس جمهور پیش از موارد دیگر نمود و ظهور و بروز داشت نصیحتی است که امام خمینی آن روز خطاب به بنی صدر از آن سخن گفتند وای کاش بنی صدر به این نصیحت گوش میداد !
امام خمینی در این روز در جمع اعضای شورای انقلاب، رئیس جمهور منتخب و جمعی از خبرنگاران خطاب به بنی صدر فرمودند: من يك كلمه به آقاي بني صدر تذكر ميدهم، كه آن يك كلمه تذكر براي همه است: حبّالدنيا رأس كلّ خطيئة هر مقامي كه براي بشر حاصل ميشود، چه مقامهاي معنوي و چه مقامهاي مادي روزي گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است.
ایشان ادامه دادند: من از آقاي بنيصدر ميخواهم كه مابين قبل از رياست جمهور و بعد از رياست جمهور در اخلاق روحيشان تفاوتي نباشد. تفاوت بودن دليل بر ضعف نفس است.(2)
به راستی امام از کجا میدانست که بنی صدر شایسته این جایگاه نیست و میان امروز و فردای او تفاوتهای بسیار خواهد بود که این گونه در ابتدای کار نخستین رئیس جمهور را نصیحت میکنند و از آینده بیمش میدهند !
سخنانی که گوینده به آنها عمل نکرد !
به هر حال بنی صدر رئیس جمهور میشود ...نخستین سخنان یک رئیس جمهور از اهمیت زیادی برخوردار است چرا که این سخنرانی نشان میدهد منتخب ملت چگونه میاندیشد و چه خواهد کرد.
پس از قرائت حکم امام توسط مرحوم حجت الاسلام سید احمد خمینی، بنی صدر طی سخنانی میگوید: برای ما چه افتخاری دارد که وقتی که وارث جامعهای هستیم فقرزده و مابخواهیم ادامه بدهیم با دلخوشی به یک عناوینی که این عناوین هیچ محتوایی ندارند. ریاست جمهوری، وزارت، و ...به چکار میآید ؟ اگر به خدمت مردم در نیاید.
وی ادامه میدهد : مردم ما معتقد نیستند که برای پیروزی و غلبه بر مشکلات با هم گلاویز بشوند، رجال دینی یا سیاسی ما امرای ارتش لازم است شب و روز با هم دعوا داشته باشند تا بشود گفت که شان و منزلت پیدا کرده اند، این دید یک انسان نیست. دید یک انسان این است که مقام در همکاری است در کار هم نیست.(3)
بنی صدر از نخستین وظیفه رئیس جمهور سخن میگوید و میگوید وظیفه ام ایجاد تفاهم است، میگوید رئیس جمهور نشدهام تا مثل شاه بین مردم اختلاف ایجاد کنم. بنی صدر تعهد میدهد که بین مردم و گروهها تفاهم ایجاد کند و ...
آیا این گونه میشود ؟! حقیقت آن است که بنی صدر درست از روز تنفیذ آتش اختلافات را روشن میکند، با نهادهای قانونی کشور از جمله مجلس و قوه قضائیه درگیر میشود، آنها را به استبداد محکوم میکند و میگوید همه باید با من به عنوان رئیس جمهور منتخب مردم هماهنگ شوند، او هر چه میگوید خلاف آن را عمل میکند و گویی او نیست که این سخنان را بر زبان رانده است ...
گام به گام به سمت استبداد؛ تلاش برای تسخیر مجلس !
به هر حال بنیصدر رئیسجمهور شد و در این شرایط بایستی نخستین مجلس شورای اسلامی، که در آن زمان مجلس شورای ملی خوانده میشد، نیز تشکیل شود تا رئیسجمهور به صورتی رسمی بتواند کار خود را با سوگند مقابل نمایندگان ملت آغاز کند.
از آن جایی که براساس قانون اساسی، رئیسجمهور مقامی تشریفاتی محسوب میشد و مجلس باید به نخستوزیر رأی اعتماد میداد، انتخاب نمایندگان مجلس از اهمیتی زایدالوصف برخوردار بود. از این رو بسیاری بر آن بودند که مجلس را همسو با خود سازند.
بنیصدر که اینک اولین رئیسجمهور ایران شده بود، با علم به اینکه مجلس آینده در صورتی که موافق وی نباشد مصائب زیادی بر وی تحمیل خواهد شد و همچنین برنامههای دور و درازش نقش بر آب خواهد شد، از همان روز اول از این سخن میگفت که مجلس باید با رئیسجمهور منطبق باشد.
بنیصدر در یکی از سخنرانیهای خود میگوید: مجلسی که در آینده تشکیل میشود باید متناسب با برنامهها و نظرهایی باشد که براساس آن انتخابات ریاستجمهوری انجام شده است. وی در این سخنرانی از کسانی که فکر میکنند در ایران هر کسی سوار شد تا آخر سوار میماند انتقاد کرد. (4)
بهانهای که از دست بنی صدر گرفته شد
به دنبال انتخاب بنی صدر از سوی مردم به عنوان نخستین رئیس جمهور امام خمینی برای اینکه بهانهای از سوی بنی صدر برای کم کاری و یا اینکه کسی با او همکاری نمیکند نداشته باشد او را به فرماندهی کل نیروهای مسلح منصوب میکنند.
در بخشی از حکم امام خمینی در روز 30 بهمن 1358 در این زمینه آمده بود : در اين مرحله حساس كه احتياج به تمركز قوا بيشتر از هر مرحله است جنابعالي به نمايندگي اينجانب به سمت فرماندهي كل نيروهاي مسلح به ترتيبي كه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران تعيين كرده است منصوب ميشويد.(5)
بنی صدر در طول فرماندهی خود در نیروهای مسلح علاوه بر اینکه این نیروها را به سمت سیاسی شدن و در نتیجه دوری از هدف اصلی یعنی جنگ سوق میدهد مرتکب تخلفات دیگری نیز میگردد به صورتی که با آغاز جنگ تحمیلی ایران در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته و در ماههای اول جنگ اراضی وسیعی را از دست میدهد.
اولین بحران بزرگ ؛ چه کسی نخست وزیر میشود؟!
پس از شکل گیری مجلس انتخاب نخست وزیر اولین اقدامی بود که اختلافات را علنی ساخت.
بنی صدر در این مرحله در یک اقدام فریب کارانه در نامهای به رهبر انقلاب سید احمد خمینی فرزند امام را برای تصدی نخست وزیری معرفی میکند (6) به این امید که هم از نخست وزیر معرفی شده از سوی حزب جمهوری اسلامی یعنی جلال الدین فارسی رهایی یابد و یا در صورت مخالفت احتمالی نمایندگان ملت بر روی اختلاف مجلس و بیت امام تمرکز کند ولی حضرت روح الله با هوشمندی مثال زدنی با پیشنهاد بنی صدر مخالفت میکنند.(7)
به هر حال پس از افت و خیزهای فراوان ابوالحسن بنی صدر براساس توافق صورت گرفته محمد علی رجایی را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی میکند.
با مشخص شدن نظر مجلس که جز محمد علی رجایی کسی نخواهد توانست رای اعتماد نمایندگان را به سوی خود جلب کند بنی صدر در نامهای رجایی را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی میکند.
با این حال که او اعلام کرده بود در باره اختلافات خود با محمد علی رجایی سکوت خواهد کرد و در تخریب کابینه اقدامی نخواهد کرد بنی صدر در طول نزدیک به یک سال از هیچ کوششی در جهت زمین زدن دولت کوتاهی نکرد و بارها با این عنوان که این دولت به رئیس جمهور تحمیل شده است مانع تشکیل و تکمیل کابینه گردید به صورتی که تا روز برکناری بنیصدر از ریاست جمهوری کابینه شهید رجایی دارای وزیر خارجه نبود .
رئیس جمهوری که دیگران را قبول نداشت !
چنانکه ذکر آن رفت بنی صدر از آن جا که میدانست مجلس آینده در تشکیل کابینه و بسیاری از موارد دیگر نقش مهمی ایفا خواهد کرد تلاش داشت تا نخستین مجلس پس از انقلاب را در قبضه خود داشته باشد.
بنی صدر بارها و با بهانههای مختلف دیگر نهادهای جمهوری اسلامی از مجلس گرفته تا قوه قضائیه و دولت منتخب مجلس را غیرقانونی دانسته و خواستار انحلال این نهادها میشد.
این دخالتها تاجایی گسترش پیدا کرد که دوم خرداد ماه سال 60 بنی صدر طی نامه سرگشادهای به شورای عالی قضایی نسبت به تغییر سمتهای عدهای از مسئولین و قضات دادگستری اعتراض کرد .
بنی صدر کم کم پا را فراتر گذاشت و علاوه بر ادعای هماهنگی دیگر قوا با او نقش هماهنگکننده قوای سه گانه را نیز برای خود قائل شد و طی نامهای به آیتالله شهاب الدین اشراقی نماینده خود در هیئت حل اختلاف نوشت :
« براساس اصل 113 قانون اساسی نقش هماهنگ کردن قوای سه گانه حق من است، از این رو حق تذکر و اخطار قانون اساسی را دارم .»
سخنرانیهای جنجالی از
17 شهریور تا 14 اسفند !
پس از پیروزی بنی صدر در انتخابات ریاست جمهوری که در پی کنار رفتن رقبای اصلی وی به دست آمد بود، انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار شد و جریان اسلامی توانست به موفقیت چشمگیری در این انتخابات دست یابد.
بنی صدر که مجلس را کاملاً در اختیار خود نمیدید سعی کرد علاوه بر ایجاد جنگ روانی و مقاومت در برابر برخی تصمیمات نیروهای اسلامی، مخالفت هایش را با آنها به فضای عمومی جامعه سوق دهد و مخالفانش را در برابر مردم قرار دهد.
وی در این کار به آرای بالای خود در انتخابش به ریاست جمهوری و امکاناتی از قبیل روزنامهاش اتکا میکرد.
یکی از راهکارهای بنی صدر برای رسیدن به این مقصودی، سخنرانیهای تنش زا در مکانهای عمومی بود که با اطلاع رسانی و دعوت از مردم صورت میگرفت و بازتاب آن در روزنامه انقلاب اسلامی و برخی از نشریات همسو با رئیس جمهور دامن زده میشد.
سخنرانیهای اوایل مرداد ماه، 17 شهریور(8)، عاشورا(9)، 22بهمن(10) و در نهایت 14 اسفند 1359 (11) را باید در این راستا ارزیابی کرد .
سخنرانی 14 اسفند 1359 بنی صدر را به راستی میتوان آخرین میخ بر تابوت خود رایی و خودکامگیهای نخستین رئیس جمهور دانست. وی که گمان میکرد در سالمرگ مصدق خواهد توانست طی سخنرانی در دانشگاه تهران و حاشیههای آن نظام اسلامی را تحت فشار قرار دهد نتوانست به اهداف خود دست یابد و گام به گام به سقوط نزدیکتر شد ...
هیئت حل اختلاف و رئیس جمهوری که نظر نماینده خود را نپذیرفت !
امام خمینی پس از غائله 14 اسفند و مسائل پس از آن، دستوری برای پیگیری و رسیدگی به این موضوع صادر کرد و رسیدگی قضایی به پروندۀ چهاردهم اسفند، از تاریخ شانزدهم اسفند همین سال شروع شد و ده نفر قاضیِ تحقیق، تا اوایل خرداد1360 به تحقیقات وسیع و دامنه داری در این زمینه دست زدند.
پس از رسیدگی طولانی قوه قضائیه به پروندۀ حادثۀ دانشگاه تهران در 14 اسفند و جمع آوری مدارک جرم دراین باره، برخی از نتایج به دست آمده از این رسیدگی اعلام شد و گروههای طرفدار رئیس جمهوربه جهت اعمال تحریک آمیزو حمل اسلحه، به عنوان متهمان حادثۀ چهاردهم اسفند معرفی شدند.
از سوی دیگر در 25 اسفند 1359 با توجه به واقعه 14 اسفند حضرت امام دستور دادند هیئتی سه نفره تشکیل شود و به اختلافهای پیش آمده رسیدگی کند.
بنی صدر آیتالله اشراقی را به عنوان نماینده خود در آن هیئت انتخاب و معرفی کرد و امام خمینی آیتالله مهدوی کنی را به عنوان نماینده خود معرفی کردند و از سوی روسای قوه مقننه و قضائیه نیز آیتالله یزدی برای عضویت در این هیئت انتخاب شد.
هیئت پس از بررسی شکایات و نامههای وارده بنی صدر و روزنامههای حامی وی را متخلف شناخته و به ملت معرفی کرد ولی بنی صدر نظر هیئتی که نماینده خود در آن عضویت داشت را نیز نپذیرفت .و این گونه بود که هیئت حل اختلاف نیز منحل شد.
برکناری از فرماندهی کل قوا و برخورد انقلابی مجلس
به دنبال اقدامات تنش زای بنی صدر که هر روز بر شدت و حدت آن افزوده میشد امام خمینی 20 خرداد ماه سال 1360 بنی صدر را از فرماندهی کل نیروهای مسلح برکنار کردند.(12)
30 و 31 خرداد ماه سال 1360 دو روز تاریخی و ماندگار در تاریخ جمهوری اسلامی است. در این دو روز کفایت سیاسی نخستین رئیس جمهور ایران اسلامی در مجلس شورای اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گرفت و تعداد زیادی از نمایندگان مجلس که بعد از یک سال صبر و سکوت دیگر تحملشان تمام شده بود به افشای مفاسد و خیانتهای بنی صدر پرداختند.
سرانجام مجلس تصمیم تاریخی خود را میگیرد و آیتالله هاشمی رفسنجانی در بیان نتیجه رای نمایندگان چنین میگوید : جمع افرادی که در مجلس حاضر بودند ۱۹۰ نفر. آرائی که موافق عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر به صندوق ریخته شده ۱۷۷ نفر، رای مخالف یک نفر آقایان دیگر از این به بعد آقای بنی صدر به عنوان رئیس جمهور از قاموس جمهوری اسلامی حذف شده شعارها برگردد به طرف آمریکا...(13)
یک روز پس از این تصمیم مجلس شورای اسلامی نیز امام خمینی در حکمی ابوالحسن بنی صدر را از ریاست جمهوری برکنار و این چنین پرونده نخستین رئیس جمهور تاریخ انقلاب بسته میشود.
و در پایان
یک از تالیفات مشهور ابوالحسن بنی صدر کتابی است به نام «کیش شخصیت»، که به پدیده چهرهسازی و خودشیفتگی نخبگان در جوامع میپردازد. شاید آن روز که بنی صدر در حال نگارش این کتاب بود، گمان نمیکرد نماد برجسته این انحراف در جامعه ایرانی خواهد شد .
وی پیش از انتخابات در مصاحبهای با روزنامه اطلاعات گفته بود « اگر قرار باشد که من خودم بگویم کیستم، من خود را این طور به شما معرفی میکنم: بزرگترین اندیشهی زمان معاصر ام ... من همین تضاد و توحید را بزرگترین اثر قرن میدانم که از خودم است.»
ای کاش! بنیصدر قدرشناسانه اندرز حکیمانه امام خمینی را به جان میشنید و خیرهسرانه خود را از توصیههای اخلاقی آن اسوه درایت و تدبیر محروم نمیساخت.
مهمترین نصیحت حضرت امام خمینی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری، تحذیر از فریفتگی به مقامات ظاهری بود: توجه داشته باشند همۀ کسانی که برای بشر خدمت میکنند، کسانی که دارای مقامی هستند، دارای پستی هستند، که مقام آنها را مغرور نکند. مقام رفتنی است و انسان در حضور خدای تبارک و تعالی ماندنی است.من از آقای بنیصدر میخواهم که مابین قبل از ریاستجمهور و بعد از ریاستجمهور در اخلاق روحیشان تفاوت نباشد. تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است.
ای کاش بنی صدر به این نصیحت گوش میکرد ...
پی نوشتها در دفتر روزنامه موجود است
پیش به سوی قدرت !
همزمان با بازگشت امام به ايران در 12 بهمن 1357، بنی صدر از جمله كساني بود كه در اين سفر با ايشان همراه بود. در آن زمان وي چهرهاي ناشناخته براي مردم بود، اما بعد از گذشت سه روز از ورودش به ايران، سلسله سخنرانيهايي در دانشگاه صنعتي شريف داشت كه ده روز به طول انجاميد.
از اين پس بسياري او را در لباس يك روشنفكر ديني كه سعي دارد با استفاده از مفاهيم و مضامين قرآني و اسلامي پيوندي با دنياي متمدن غرب برقرار كند، ميشناختند.
وي در اين مقطع يكي از منتقدان تند و تيز كابينه دولت موقت هم بود و در ساختار اقتصادي از جمله مدافعان سرسخت ملي شدن بانكها و اقتصاد بدون بهره بود.
از طرفي ديگر تجربه حضور در وزارت اقتصاد و دارايي و امور خارجه را هم داشت.همه اين عوامل باعث شد كه او به عنوان يكي از چهرههاي مطرح براي انتخابات اولين دوره رياست جمهوري شناخته شود .
تذکر امام به اولین رئیس جمهور چه بود ؟!
از مقدمات انتخابات ریاست جمهوری که بگذریم بالاخره در روز 5 بهمن 1358 اولين دوره انتخابات رياست جمهوري برگزار شد و مردم براي انتخاب رئيس قوه مجريه پاي صندوقهاي رأي رفتند و بني صدر با 11 ميليون رأي به رياست جمهوري رسيد.(1)
15 بهمن ماه سال 58 نزدیک به ده روز بعد از انتخابات امام خمینی حکم منتخب ملت را تنفیذ و بنی صدر رسما رئیس جمهور ایران میشود .
ولی آن چه در تنفیذ حکم اولین رئیس جمهور پیش از موارد دیگر نمود و ظهور و بروز داشت نصیحتی است که امام خمینی آن روز خطاب به بنی صدر از آن سخن گفتند وای کاش بنی صدر به این نصیحت گوش میداد !
امام خمینی در این روز در جمع اعضای شورای انقلاب، رئیس جمهور منتخب و جمعی از خبرنگاران خطاب به بنی صدر فرمودند: من يك كلمه به آقاي بني صدر تذكر ميدهم، كه آن يك كلمه تذكر براي همه است: حبّالدنيا رأس كلّ خطيئة هر مقامي كه براي بشر حاصل ميشود، چه مقامهاي معنوي و چه مقامهاي مادي روزي گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است.
ایشان ادامه دادند: من از آقاي بنيصدر ميخواهم كه مابين قبل از رياست جمهور و بعد از رياست جمهور در اخلاق روحيشان تفاوتي نباشد. تفاوت بودن دليل بر ضعف نفس است.(2)
به راستی امام از کجا میدانست که بنی صدر شایسته این جایگاه نیست و میان امروز و فردای او تفاوتهای بسیار خواهد بود که این گونه در ابتدای کار نخستین رئیس جمهور را نصیحت میکنند و از آینده بیمش میدهند !
سخنانی که گوینده به آنها عمل نکرد !
به هر حال بنی صدر رئیس جمهور میشود ...نخستین سخنان یک رئیس جمهور از اهمیت زیادی برخوردار است چرا که این سخنرانی نشان میدهد منتخب ملت چگونه میاندیشد و چه خواهد کرد.
پس از قرائت حکم امام توسط مرحوم حجت الاسلام سید احمد خمینی، بنی صدر طی سخنانی میگوید: برای ما چه افتخاری دارد که وقتی که وارث جامعهای هستیم فقرزده و مابخواهیم ادامه بدهیم با دلخوشی به یک عناوینی که این عناوین هیچ محتوایی ندارند. ریاست جمهوری، وزارت، و ...به چکار میآید ؟ اگر به خدمت مردم در نیاید.
وی ادامه میدهد : مردم ما معتقد نیستند که برای پیروزی و غلبه بر مشکلات با هم گلاویز بشوند، رجال دینی یا سیاسی ما امرای ارتش لازم است شب و روز با هم دعوا داشته باشند تا بشود گفت که شان و منزلت پیدا کرده اند، این دید یک انسان نیست. دید یک انسان این است که مقام در همکاری است در کار هم نیست.(3)
بنی صدر از نخستین وظیفه رئیس جمهور سخن میگوید و میگوید وظیفه ام ایجاد تفاهم است، میگوید رئیس جمهور نشدهام تا مثل شاه بین مردم اختلاف ایجاد کنم. بنی صدر تعهد میدهد که بین مردم و گروهها تفاهم ایجاد کند و ...
آیا این گونه میشود ؟! حقیقت آن است که بنی صدر درست از روز تنفیذ آتش اختلافات را روشن میکند، با نهادهای قانونی کشور از جمله مجلس و قوه قضائیه درگیر میشود، آنها را به استبداد محکوم میکند و میگوید همه باید با من به عنوان رئیس جمهور منتخب مردم هماهنگ شوند، او هر چه میگوید خلاف آن را عمل میکند و گویی او نیست که این سخنان را بر زبان رانده است ...
گام به گام به سمت استبداد؛ تلاش برای تسخیر مجلس !
به هر حال بنیصدر رئیسجمهور شد و در این شرایط بایستی نخستین مجلس شورای اسلامی، که در آن زمان مجلس شورای ملی خوانده میشد، نیز تشکیل شود تا رئیسجمهور به صورتی رسمی بتواند کار خود را با سوگند مقابل نمایندگان ملت آغاز کند.
از آن جایی که براساس قانون اساسی، رئیسجمهور مقامی تشریفاتی محسوب میشد و مجلس باید به نخستوزیر رأی اعتماد میداد، انتخاب نمایندگان مجلس از اهمیتی زایدالوصف برخوردار بود. از این رو بسیاری بر آن بودند که مجلس را همسو با خود سازند.
بنیصدر که اینک اولین رئیسجمهور ایران شده بود، با علم به اینکه مجلس آینده در صورتی که موافق وی نباشد مصائب زیادی بر وی تحمیل خواهد شد و همچنین برنامههای دور و درازش نقش بر آب خواهد شد، از همان روز اول از این سخن میگفت که مجلس باید با رئیسجمهور منطبق باشد.
بنیصدر در یکی از سخنرانیهای خود میگوید: مجلسی که در آینده تشکیل میشود باید متناسب با برنامهها و نظرهایی باشد که براساس آن انتخابات ریاستجمهوری انجام شده است. وی در این سخنرانی از کسانی که فکر میکنند در ایران هر کسی سوار شد تا آخر سوار میماند انتقاد کرد. (4)
بهانهای که از دست بنی صدر گرفته شد
به دنبال انتخاب بنی صدر از سوی مردم به عنوان نخستین رئیس جمهور امام خمینی برای اینکه بهانهای از سوی بنی صدر برای کم کاری و یا اینکه کسی با او همکاری نمیکند نداشته باشد او را به فرماندهی کل نیروهای مسلح منصوب میکنند.
در بخشی از حکم امام خمینی در روز 30 بهمن 1358 در این زمینه آمده بود : در اين مرحله حساس كه احتياج به تمركز قوا بيشتر از هر مرحله است جنابعالي به نمايندگي اينجانب به سمت فرماندهي كل نيروهاي مسلح به ترتيبي كه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران تعيين كرده است منصوب ميشويد.(5)
بنی صدر در طول فرماندهی خود در نیروهای مسلح علاوه بر اینکه این نیروها را به سمت سیاسی شدن و در نتیجه دوری از هدف اصلی یعنی جنگ سوق میدهد مرتکب تخلفات دیگری نیز میگردد به صورتی که با آغاز جنگ تحمیلی ایران در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته و در ماههای اول جنگ اراضی وسیعی را از دست میدهد.
اولین بحران بزرگ ؛ چه کسی نخست وزیر میشود؟!
پس از شکل گیری مجلس انتخاب نخست وزیر اولین اقدامی بود که اختلافات را علنی ساخت.
بنی صدر در این مرحله در یک اقدام فریب کارانه در نامهای به رهبر انقلاب سید احمد خمینی فرزند امام را برای تصدی نخست وزیری معرفی میکند (6) به این امید که هم از نخست وزیر معرفی شده از سوی حزب جمهوری اسلامی یعنی جلال الدین فارسی رهایی یابد و یا در صورت مخالفت احتمالی نمایندگان ملت بر روی اختلاف مجلس و بیت امام تمرکز کند ولی حضرت روح الله با هوشمندی مثال زدنی با پیشنهاد بنی صدر مخالفت میکنند.(7)
به هر حال پس از افت و خیزهای فراوان ابوالحسن بنی صدر براساس توافق صورت گرفته محمد علی رجایی را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی میکند.
با مشخص شدن نظر مجلس که جز محمد علی رجایی کسی نخواهد توانست رای اعتماد نمایندگان را به سوی خود جلب کند بنی صدر در نامهای رجایی را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی میکند.
با این حال که او اعلام کرده بود در باره اختلافات خود با محمد علی رجایی سکوت خواهد کرد و در تخریب کابینه اقدامی نخواهد کرد بنی صدر در طول نزدیک به یک سال از هیچ کوششی در جهت زمین زدن دولت کوتاهی نکرد و بارها با این عنوان که این دولت به رئیس جمهور تحمیل شده است مانع تشکیل و تکمیل کابینه گردید به صورتی که تا روز برکناری بنیصدر از ریاست جمهوری کابینه شهید رجایی دارای وزیر خارجه نبود .
رئیس جمهوری که دیگران را قبول نداشت !
چنانکه ذکر آن رفت بنی صدر از آن جا که میدانست مجلس آینده در تشکیل کابینه و بسیاری از موارد دیگر نقش مهمی ایفا خواهد کرد تلاش داشت تا نخستین مجلس پس از انقلاب را در قبضه خود داشته باشد.
بنی صدر بارها و با بهانههای مختلف دیگر نهادهای جمهوری اسلامی از مجلس گرفته تا قوه قضائیه و دولت منتخب مجلس را غیرقانونی دانسته و خواستار انحلال این نهادها میشد.
این دخالتها تاجایی گسترش پیدا کرد که دوم خرداد ماه سال 60 بنی صدر طی نامه سرگشادهای به شورای عالی قضایی نسبت به تغییر سمتهای عدهای از مسئولین و قضات دادگستری اعتراض کرد .
بنی صدر کم کم پا را فراتر گذاشت و علاوه بر ادعای هماهنگی دیگر قوا با او نقش هماهنگکننده قوای سه گانه را نیز برای خود قائل شد و طی نامهای به آیتالله شهاب الدین اشراقی نماینده خود در هیئت حل اختلاف نوشت :
« براساس اصل 113 قانون اساسی نقش هماهنگ کردن قوای سه گانه حق من است، از این رو حق تذکر و اخطار قانون اساسی را دارم .»
سخنرانیهای جنجالی از
17 شهریور تا 14 اسفند !
پس از پیروزی بنی صدر در انتخابات ریاست جمهوری که در پی کنار رفتن رقبای اصلی وی به دست آمد بود، انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار شد و جریان اسلامی توانست به موفقیت چشمگیری در این انتخابات دست یابد.
بنی صدر که مجلس را کاملاً در اختیار خود نمیدید سعی کرد علاوه بر ایجاد جنگ روانی و مقاومت در برابر برخی تصمیمات نیروهای اسلامی، مخالفت هایش را با آنها به فضای عمومی جامعه سوق دهد و مخالفانش را در برابر مردم قرار دهد.
وی در این کار به آرای بالای خود در انتخابش به ریاست جمهوری و امکاناتی از قبیل روزنامهاش اتکا میکرد.
یکی از راهکارهای بنی صدر برای رسیدن به این مقصودی، سخنرانیهای تنش زا در مکانهای عمومی بود که با اطلاع رسانی و دعوت از مردم صورت میگرفت و بازتاب آن در روزنامه انقلاب اسلامی و برخی از نشریات همسو با رئیس جمهور دامن زده میشد.
سخنرانیهای اوایل مرداد ماه، 17 شهریور(8)، عاشورا(9)، 22بهمن(10) و در نهایت 14 اسفند 1359 (11) را باید در این راستا ارزیابی کرد .
سخنرانی 14 اسفند 1359 بنی صدر را به راستی میتوان آخرین میخ بر تابوت خود رایی و خودکامگیهای نخستین رئیس جمهور دانست. وی که گمان میکرد در سالمرگ مصدق خواهد توانست طی سخنرانی در دانشگاه تهران و حاشیههای آن نظام اسلامی را تحت فشار قرار دهد نتوانست به اهداف خود دست یابد و گام به گام به سقوط نزدیکتر شد ...
هیئت حل اختلاف و رئیس جمهوری که نظر نماینده خود را نپذیرفت !
امام خمینی پس از غائله 14 اسفند و مسائل پس از آن، دستوری برای پیگیری و رسیدگی به این موضوع صادر کرد و رسیدگی قضایی به پروندۀ چهاردهم اسفند، از تاریخ شانزدهم اسفند همین سال شروع شد و ده نفر قاضیِ تحقیق، تا اوایل خرداد1360 به تحقیقات وسیع و دامنه داری در این زمینه دست زدند.
پس از رسیدگی طولانی قوه قضائیه به پروندۀ حادثۀ دانشگاه تهران در 14 اسفند و جمع آوری مدارک جرم دراین باره، برخی از نتایج به دست آمده از این رسیدگی اعلام شد و گروههای طرفدار رئیس جمهوربه جهت اعمال تحریک آمیزو حمل اسلحه، به عنوان متهمان حادثۀ چهاردهم اسفند معرفی شدند.
از سوی دیگر در 25 اسفند 1359 با توجه به واقعه 14 اسفند حضرت امام دستور دادند هیئتی سه نفره تشکیل شود و به اختلافهای پیش آمده رسیدگی کند.
بنی صدر آیتالله اشراقی را به عنوان نماینده خود در آن هیئت انتخاب و معرفی کرد و امام خمینی آیتالله مهدوی کنی را به عنوان نماینده خود معرفی کردند و از سوی روسای قوه مقننه و قضائیه نیز آیتالله یزدی برای عضویت در این هیئت انتخاب شد.
هیئت پس از بررسی شکایات و نامههای وارده بنی صدر و روزنامههای حامی وی را متخلف شناخته و به ملت معرفی کرد ولی بنی صدر نظر هیئتی که نماینده خود در آن عضویت داشت را نیز نپذیرفت .و این گونه بود که هیئت حل اختلاف نیز منحل شد.
برکناری از فرماندهی کل قوا و برخورد انقلابی مجلس
به دنبال اقدامات تنش زای بنی صدر که هر روز بر شدت و حدت آن افزوده میشد امام خمینی 20 خرداد ماه سال 1360 بنی صدر را از فرماندهی کل نیروهای مسلح برکنار کردند.(12)
30 و 31 خرداد ماه سال 1360 دو روز تاریخی و ماندگار در تاریخ جمهوری اسلامی است. در این دو روز کفایت سیاسی نخستین رئیس جمهور ایران اسلامی در مجلس شورای اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گرفت و تعداد زیادی از نمایندگان مجلس که بعد از یک سال صبر و سکوت دیگر تحملشان تمام شده بود به افشای مفاسد و خیانتهای بنی صدر پرداختند.
سرانجام مجلس تصمیم تاریخی خود را میگیرد و آیتالله هاشمی رفسنجانی در بیان نتیجه رای نمایندگان چنین میگوید : جمع افرادی که در مجلس حاضر بودند ۱۹۰ نفر. آرائی که موافق عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر به صندوق ریخته شده ۱۷۷ نفر، رای مخالف یک نفر آقایان دیگر از این به بعد آقای بنی صدر به عنوان رئیس جمهور از قاموس جمهوری اسلامی حذف شده شعارها برگردد به طرف آمریکا...(13)
یک روز پس از این تصمیم مجلس شورای اسلامی نیز امام خمینی در حکمی ابوالحسن بنی صدر را از ریاست جمهوری برکنار و این چنین پرونده نخستین رئیس جمهور تاریخ انقلاب بسته میشود.
و در پایان
یک از تالیفات مشهور ابوالحسن بنی صدر کتابی است به نام «کیش شخصیت»، که به پدیده چهرهسازی و خودشیفتگی نخبگان در جوامع میپردازد. شاید آن روز که بنی صدر در حال نگارش این کتاب بود، گمان نمیکرد نماد برجسته این انحراف در جامعه ایرانی خواهد شد .
وی پیش از انتخابات در مصاحبهای با روزنامه اطلاعات گفته بود « اگر قرار باشد که من خودم بگویم کیستم، من خود را این طور به شما معرفی میکنم: بزرگترین اندیشهی زمان معاصر ام ... من همین تضاد و توحید را بزرگترین اثر قرن میدانم که از خودم است.»
ای کاش! بنیصدر قدرشناسانه اندرز حکیمانه امام خمینی را به جان میشنید و خیرهسرانه خود را از توصیههای اخلاقی آن اسوه درایت و تدبیر محروم نمیساخت.
مهمترین نصیحت حضرت امام خمینی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری، تحذیر از فریفتگی به مقامات ظاهری بود: توجه داشته باشند همۀ کسانی که برای بشر خدمت میکنند، کسانی که دارای مقامی هستند، دارای پستی هستند، که مقام آنها را مغرور نکند. مقام رفتنی است و انسان در حضور خدای تبارک و تعالی ماندنی است.من از آقای بنیصدر میخواهم که مابین قبل از ریاستجمهور و بعد از ریاستجمهور در اخلاق روحیشان تفاوت نباشد. تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است.
ای کاش بنی صدر به این نصیحت گوش میکرد ...
پی نوشتها در دفتر روزنامه موجود است