مدگرایی از منظر اسلام
خلیل آقاخانی
مد اگر به معنای شیوه متداول و باب زمان در شئون زندگی اجتماعی و طرز زندگی و پوشش باشد، امری پسندیده و ارزشی است؛ زیرا انسان میبایست «فرزند زمانه» خود باشد. اما مدگرایی به معنای روش افراطی، یک ضد ارزش بشمار میرود. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای حیاتبخش اسلام بر آن است تا دیدگاه اسلام را به مساله مدگرایی تبیین کند.
مفهومشناسی مد
مد (mode) از ریشه لاتین Modus واژهای فرانسوی است. این واژه در زبان فرانسه به معنای طرز، اسلوب، عادت، شیوه، سلیقه، روش، رسم و باب آمده است. واژه مد، پس از جنگ جهانی اول، به دنبال نفوذ تمدن غرب، وارد زبان فارسی شد.
فرهنگ دهخدا مد را اینگونه تعریف میکند: لغتی فرانسوی به معنی روش و طریقه موقت که طبق ذوق و سلیقه اهل زمان، طرز زندگی و لباس پوشیدن و غیره... را تنظیم میکند.
پس در یک کلام باید گفت که شیوه متداول و باب زمان در شئون زندگی اجتماعی را مد گویند.
مدگرایی ارزشی و ضدارزشی
چنانکه در تعریف مد گفته شد، شیوه متداول و باب زمان در شئون زندگی اجتماعی است. مد به این معنا فی نفسه امری ارزشی است؛ زیرا انسان میبایست در زندگی همواره با فرهنگ زمانه و شیوه متداول توده مردم زندگی کند؛ چرا که خلاف فرهنگ زمانه عمل و رفتار کردن، امری نادرست و غلط است. از همین رو در روایات از مردم خواسته شده تا فرزند زمانه باشند و از رفتار و پوشش مخالف رفتار و پوشش عمومی که عرف شده پیروی نکنند.
امیرمومنان علی (ع) میفرماید: باید فرزند زمان خود باشیم. (غررالحکم و دررالکلم، ح 447) پس هر انسانی باید بکوشد تا زمانشناس باشد و کردار و رفتار زمان خود را بشناسد و در چارچوب گفتمان حاکم بر زمان رفتار کند، مگر آنکه آن گفتمان حاکم و رفتار، خلاف عقل و شرع باشد.
البته انسان چه بخواهد و چه نخواهد، تحت تاثیر عرف حاکم و فرهنگ زمانه میآموزد و رفتار میکند، مگر آنکه از جمله جماعت هنجارشکن باشد که رفتار و کردارشان چنان ضد عرف اجتماعی و فرهنگ زمانه خودشان است که به چشم میآیند. از جمله جوانانی که پوشاک و موهای آنان به شکل خلاف هنجارها و عرف اجتماعی است و در جامعه انگشتنما میشوند. البته برخیها انگشتنمایی را برای اینکه مطرح شده و به چشم بیایند میپذیرند و کاری به هنجاری یا نابهنجار بودن عمل و رفتار خود ندارند، بلکه تنها میخواهند خلاف جریان آب بروند و اینگونه در جامعه انگشتنما شوند.
به هر حال، مردم باید دارای فرهنگ زمانه خودشان باشند و مدگرایی به این معنا اصولا از لوازم زندگی و ضرورتهای آن است. البته چنانکه گفته شد، انسانها خواسته و ناخواسته براساس مد و فرهنگ زمانه عمل میکنند.
خداوند در آیات قرآن به پیامبرش فرمان میدهد تا مردم را به رفتاری مبتنی بر عرف و فرهنگ زمانه که هنجاری و پسندیده است فرمان دهد. خداوند میفرماید: خذ العفو و أمر بالعرف و أعرض عنالجاهلین؛ گذشت پیشه کن و به کار پسندیده فرمان ده و از نادانان روی برگردان.
در قرآن، بسیاری از امور به عرف اجتماعی استناد داده شده و از مردم خواسته شده تا هماهنگ با معروف و عرف اجتماعی عمل کنند. در سلوک خانوادگی و اجتماعی، عرف جایگاه بسیار مهمی دارد.
بخشی از مفهوم عرف اجتماعی را میتوان در همین اصطلاح «مد» یافت. بنابراین، مدگرایی به معنی عرفگرایی و عمل بر اساس معروف اجتماعی، یک عمل ارزشی است که در آیات قرآنی مورد تاکید و توجه قرار گرفته است. (بقره، آیات 178 و 180 و 228 و 232 و 233 و 234 و 236 و آیات بسیار دیگر)
اصولا اصطلاح امر به معروف و نهی از منکر، به یک معنا ارتباط تنگاتنگی با این معنا از مدگرایی دارد. بنابراین، میتوان این معنا از مدگرایی را نه تنها ارزشی بلکه یک واجب دینی دانست.
همچنین باید توجه داشت که جریانهای اجتماعی بسیار قوی هستند و تغییراتی که در طول و عرض یک دوره زمانی عمر انسانی اتفاق میافتد بویژه در دوران جدید و معاصر چنان سریع و شتابآمیز است که انسان اگر خود را با آن تغییرات وفق ندهد دچار آسیب جدی میشود و نمیتواند در جامعه زندگی سالم و آرامی داشته باشد. به عنوان نمونه تلفن همراه و اینترنت و شبکه جهانی آن، تاثیرات شگرفی در سبک زندگی انسانهای معاصر ایجاد کرده است. شناخت جریانهایی از این دست و نیز بهرهگیری مثبت از آن، از ضروریات زندگی است. اگر کسی بخواهد با این جریان مخالفت کند و یا عقبنشینی کند در حقیقت به خود ضربه زده است. بر همین اساس امیرمومنان علی(ع) به انسانها دراینباره هشدار جدی میدهد و میفرماید: هر که با زمان، دشمنی ورزد، زمان، او را به خاک خواهد نشاند. (غررالحکم و دررالکلم، ح 9054)
این به خاکنشینی انسان از راه زمان، همان مخالفت با تغییراتی است که در طول زمان ایجاد میشود. انسان میبایست هم آن را بشناسد و هم راه کنار آمدن و بهرهگیری از آن را بداند تا در زندگی موفق شود.
مدگرایی در چارچوب مقتضیات زمان و مکان
مدگرایی مثبت و ارزشی زمانی شکل میگیرد که در چارچوب مقتضیات زمان و مکان باشد و هیچگونه مخالفتی با عقل سلیم و فطرت سالم و دین اسلام و شریعت نداشته باشد.
از آنجایی که انسانها اهل ابداع و ابتکار و نوآوری هستند، تغییرات را دوست داشته و به دنبال آن هستند. این تغییرات در همه ابعاد زندگی بشر و محیطزیست صورت میگیرد. انسانها همانطوری که خوراک و پوشاک خود را تغییر میدهند در محیطزیست خود تغییراتی را ایجاد میکنند که موجب آرامش و آسایش بیشتر آنان باشد.
براساس آموزههای قرآنی، انسان باید در رفتار اجتماعی خود، تحت قوانینی قرار گیرد که از آن به معروف اجتماعی و عرف حاکم بر جامعه یاد میشود. لذا باید در اموری چون پوشش و پوشاک به عرف زمان و مقتضیات زمانی و مکانی آن توجه کند. چنانکه درباره سخن آمده: هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد، هر پوشاکی برای هر جایی مناسب نیست و انسان میبایست مراعات ادب و عرف اجتماعی را در پوشش داشته باشد. امام صادق(ع) در یک فرمان کلی درباره پوشش مناسب میفرماید: خیر لباس کل زمان لباس اهله؛ بهترین لباس هر زمان، لباس اهل آن زمان است. (وسایل الشیعه، ج 3، ص 342)
امام صادق(ع) حتی مومنان و شیعیان را تشویق میکند که بهترینها را که مردم میپوشند پوشاک خود قرار دهند. از این رو، خطاب به عبیدبن زیاد میفرماید: ایاک ان تزین الا فی احسن زی قومک؛ خود را تزیین مکن مگر مثل قوم خود.» (همان، پیشین)
در روایات است که آن حضرت(ع) خود در سیرهاش براساس متقضیات زمان و مکان عمل میکرد و جامههای خوب و نیکو میپوشید، به طوری که گاه مورد اعتراض برخیها قرار میگرفت. آن حضرت(ع) در پاسخ برخی از معترضان به تفاوت پوشش آن حضرت(ع) با پوشاک پیامبر(ص) و امیرمومنان علی(ع) به تفاوت زمان و مقتضیات آن اشاره میکند. در روایت است: سفیان ثوری و گروهی از زاهدنمایان نزد امام صادق(ع) آمدند و از لباس امام اشکال گرفتند. سفیان ثوری به آن حضرت(ع) گفت: ان هذا لیس من لباسک؛ این جامه شما نیست.
امام صادق(ع) فرمود: بشنو و به دل سپار آنچه را به تو میگویم که خیر دنیا و آخرت همین است؛ اگر بر سنت و حق بمیری و بر عقیده بدعت و ناحق نمیری، من به تو خبر میدهم که رسول خدا (ص) در دوران تنگی و سختی بود و هر گاه دنیا اقبال کند سزاوارترین افراد برای استفاده از نعمتها نیکانند نه بدکاران، مومنانند نه منافقان، مسلمانانند نه کفار. ای ثوری! چرا انکار کردی و ناروا شمردی؟ من با این وضعی که میبینی از روزی که خردمند شدم، روزی بر من نگذشته است که در مالم حقی باشد که خدا به من فرموده باشد آن را در مصرفی برسانم؛ جز آنکه بدان مصرفش رساندم. (تحف العقول، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، ص 363)
همچنین در انوار نعمانیه آمده است: صوفیان نزد امام صادق(ع) آمدند. سفیان ثوری لباسی پشمینه و زبر به تن کرده و امام لباس نازکی در تن داشت. سفیان به امام گفت: به درستی که امیرمومنان همیشه لباسهای درشتی به تن میکرد. چرا در این روش به او اقتدا نمیکنی؟! امام صادق(ع) پاسخ داد: «امیرمومنان در زمان تنگدستی مسلمانان زندگی میکرد. این گشایش که امروز در بین مسلمانان به وجود آمده، در آن روز نبوده است. ما قومی هستیم که اگر خدا بر ما گشایش داد، بر خود گشایش میدهیم و هر گاه بر ما تنگی گیرد، بر خودمان چنان کنیم. خداوند دنیا را برای مومن آفریده است، نه برای کافر؛ زیرا او ارزشی نزد خداوند ندارد. اگر امیرمومنان علی(ع) در این زمان به سر میبرد هرگز آن لباسهایی که در آن روزگار میپوشید را به تن نمیکرد، تا نگویند او ریاکاری میکند و لباس شهرت میپوشد. امیرمومنان امام و والی مسلمانان بود و بر والی مسلمانان سزاوار نیست که از نظر زندگی و معاش بالاتر از فقرا باشد. حضرت علی(ع) در جواب کسانی که به وی گفتند: تو شب را گرسنه میمانی در حالی که ملک و خلافت از آن تو است؛ فرمود: بیم آن دارم که سیر شوم در حالی که در «یمامه» یک نفر با شکم گرسنه شب را سپری کرده باشد.من والی نیستم. خلافت از ما غصب شده است. اگر والی بودم، در این جهت به آن حضرت اقتدا میکردم».
امام صادق(ع) به سفیان ثوری فرمود: نزدیک من بیا! او پیش حضرت آمد. حضرت پیراهن پشمی و زبر سفیان را کنار زد و پیراهن ابریشمی را که سفیان در زیر لباسهای خود به تن کرده بود، به او نشان داد و آنگاه فرمود: سفیان! نگاه کن که در زیر این پیراهنهای نازک که به تن دارم، چه میبینی؟ سفیان با تعجب دید که آن حضرت پیراهن پشمی زبری در زیر لباسهای خود به تن کرده است.
امام فرمود: سفیان! این لباس زیرین را برای خدا به تن کردهام و پیراهن دیگر را جهت اظهار نعمت پروردگار پوشیدهام. (ذرایع البیان، ج 2، ص 48)
البته در پوشاک باید توجه داشت که لباس برای پز دادن نباشد؛ همانطوری که سفیان ثوری با لباس پشمین خود میخواست پز داده و خود را زاهد نشان دهد.
همچنین نباید پوشاکی را پوشید که کفار آن را میپوشند؛ یعنی باید اصل پرهیز از تشبه به کفار در پوشاک مدنظر قرار گیرد.
امام صادق(ع) میفرماید: «خداوند به یکی از پیامبرانش وحی فرمود که به قومت بگو، لباس دشمنان مرا نپوشند و غذای دشمنان مرا نخورند و خود را به شکل دشمنان من درنیاورند (یعنی به شکل مشرکین و کفار). چون اگر این کار را بکنند، آنها هم دشمنان من هستند. همان طوری که آن کفار و مشرکین دشمن من هستند.» (وسائل الشیعه، ج 11، ص111، ح1)
انسان دارای حزم و دوراندیشی، کسی است که با فرهنگ زمانه آشنا باشد و با مقتضیات آن کنار آید. از همین رو امیرمومنان علی(ع) میفرماید: انسان دوراندیش، کسی است که با زمانه خود مدارا کند. (عیونالحکم و المواعظ، ص 27)
مدگرایی افراطی و اسراف و تبذیر
برخی از انواع و اقسام مدگرایی ارتباطی به تنوعگرایی انسان و همراه شدن با عرف و شیوه اجتماعی ندارد، بلکه به شکل یک بیماری اجتماعی و فرهنگی و حتی روانی تبدیل شده است و ارزشی محسوب نمیشود.
گاهی اوقات از یک مدل فرهنگی به عنوان مدگرایی تعبیر میشود؛ یعنی مدگرایی به معنای الگوهای فرهنگیای هستند که توسط بخشی از جامعه، پذیرفته میشوند و دارای یک دوره زمانی نسبتا کوتاهند، سپس فراموش میشوند. در هر دورهای مثلا مدلی از آرایش مو در جامعه رونق میگیرد و بازار مییابدو سپس متروک میگردد.
همچنین گاه مراد از مدگرایی آن است که فرد، سبک لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آنکه الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن سبک جدید پیروی کند. در جامعه امروز به سبب افزایش ارتباط جهانی از طریق رسانههای گوناگون، مدهای جهانی مطرح میشود. از همین رو، هر روز نوعی از پوشش و خوراک و رفتار اجتماعی مطرح میشود و با آمدن تلفنهای جدید و نسلهای دوم و سوم و چهارم ارتباطات، مدها نیز تغییر میکند. در این موارد، گاه این همراهی با مد به اقتضای مقتضیات زمان و نیازهای آن است، که امری ضروری است؛ زیرا نسل دوم تلفن همراه با چهارم آن بسیار متفاوت است و انسان نیازهائی دارد که نسل دوم نمیتواند آن را برآورده سازد؛ اما گاه شخص هیچ نیازی ندارد و تنها به صرف همراهی با موج و جدا نیافتن از آن، اقدام به خرید نسل چهارم تلفن همراه میکند بی آنکه هیچ بهرهای از آن برد. در این صورت این گونه مدگرایی نادرست و افراطی و بلکه از مصادیق اسراف و یا تبذیر است؛ زیرا هزینههایی را برخود و خانواده تحمیل میکند که هیچ فایدهای برای او ندارد.
اگر مدگرایی تنها برای پز دادن و عقب نیفتادن از جامعه باشد، همراه با اسراف و تبذیری است که برادران شیطان انجام میدهند (اسراء، آیه 27) اما اگر همراه با جنبههای زیباشناختی به جنبههای دیگر آن توجه شود که ضروری و لازم است میتوان گفت که چنین مدگرایی اشکالی ندارد. به عنوان نمونه از نمایی در ساختمان استفاده میشود که مبتنی بر مد روز است و جنبه زیباشناختی آن مد نظر قرار گرفته به اضافه آنکه جنبههای امنیتی و حفاظتی این گونه نمای ساختمان نیز بهتر از سبک و مد پیشین است.
اما برخی افراد عادت کردهاند بی هیچ علتی و فقط از باب چشم و هم چشمی و پز دادن، تمام اسباب و اثاثیه منزل خود را تغییر داده و براساس مد روز سامان دهند؛ چنین امری از مصادیق اسراف و تبذیر است که عملی شیطانی محسوب میشود.
علل و عوامل مدگرایی
به نظر میرسد که با توجه به تفاوت معنایی مدگرایی و مفاهیم آن، علل و انگیزههای گوناگونی برای گرایش به مد در انسانها میتوان معرفی کرد.
از مهمترین علل و عوامل مدگرایی میتوان به اموری چون تنوعطلبی و نوگرایی طبیعی انسانها، به روز شدن و به هنگام ماندن و فرزند زمانه بودن، گرایشهای زیباشناختی انسانها، همانندسازی خود و محیط با دیگران، الگوبرداری از دیگران برتر و بهتر، رقابت و چشم و همچشمی با دیگران، جوگیر شدن و تأثیرپذیری از جو و محیط دوستانه، فخر فروشی، خودبرتربینی و خودنمایی و جلب نظر دیگران، تشخصطلبی و انگشتنما شدن، تأثیرپذیری از تبلیغات رسانهها و مانند آنها اشاره کرد (نگاه کنید: طه، آیه 131؛ حجر، آیه 88؛ رعد، آیه 26).
نتیجه و برآیند سخن
از آنچه گذشت به دست میآید که مد نباید موجب اسراف، اختلافهای خانوادگی یا هنجارشکنی در جامعه شود. هر چیزی که موجب ضرر و زیان روحی و مالی و روانی است باید کنار گذاشته شود. اگر عملی چون مد گرایی موجب ضرر و زیان اجتماعی شود مورد تأیید اسلام و عقل سلیم نخواهد بود؛ اما اگر مد و مدگرایی مشکل و زیانی نداشته باشد، بلکه موجب تحبیب قلوب یا نشاط اجتماعی و همراهی و همگامی با مقتضیات زمان شود، امری پسندیده و بلکه ضروری است.
بنابراین میتوان گفت در اسلام مد و مدگرایی نه ارزش است و نه ضد ارزش، چرا که گرایش به مد میتواند هم مثبت و اخلاقی و هم منفی و غیر اخلاقی باشد. از آنجا که در فرهنگ دینی اسلام هر گونه پدیده جدید با معیارها و ارزشهای دین سنجیده میشود میتوان گفت مدهایی که با هنجارها و ارزشهای دینی جامعه مغایر باشد از نوع مدهای ضد ارزشی است که باید با آن مبارزه و مخالفت کرد؛ زیرا هدف سازندگان و گسترش دهندگان این گونه مدها تخریب سنتها و ارزشهای اسلامی و از میان بردن سرمایه مادی و معنوی جامعه است؛ اما اگر مدها با هنجارها و ارزشهای ملی- مذهبی جامعه هماهنگ باشد و یا این مدها دارای خاستگاه فرهنگی اسلامی و برگرفته از نیازهای عاطفی و فطری انسانها باشد نه تنها ضد ارزش نیست بلکه ارزشمند و تحسینبرانگیز نیز هست. متأسفانه بیشتر مدهایی که در جامعه ما رواج مییابد از نوع مدهای ضد ارزشی و برگرفته از فرهنگ بیگانه بوده و با ارزشهای اسلامی مغایر است و موجب زیان مالی و معنوی و عاطفی و سرمایههای هویتی مردم مسلمان میشود.
مد اگر به معنای شیوه متداول و باب زمان در شئون زندگی اجتماعی و طرز زندگی و پوشش باشد، امری پسندیده و ارزشی است؛ زیرا انسان میبایست «فرزند زمانه» خود باشد. اما مدگرایی به معنای روش افراطی، یک ضد ارزش بشمار میرود. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای حیاتبخش اسلام بر آن است تا دیدگاه اسلام را به مساله مدگرایی تبیین کند.
مفهومشناسی مد
مد (mode) از ریشه لاتین Modus واژهای فرانسوی است. این واژه در زبان فرانسه به معنای طرز، اسلوب، عادت، شیوه، سلیقه، روش، رسم و باب آمده است. واژه مد، پس از جنگ جهانی اول، به دنبال نفوذ تمدن غرب، وارد زبان فارسی شد.
فرهنگ دهخدا مد را اینگونه تعریف میکند: لغتی فرانسوی به معنی روش و طریقه موقت که طبق ذوق و سلیقه اهل زمان، طرز زندگی و لباس پوشیدن و غیره... را تنظیم میکند.
پس در یک کلام باید گفت که شیوه متداول و باب زمان در شئون زندگی اجتماعی را مد گویند.
مدگرایی ارزشی و ضدارزشی
چنانکه در تعریف مد گفته شد، شیوه متداول و باب زمان در شئون زندگی اجتماعی است. مد به این معنا فی نفسه امری ارزشی است؛ زیرا انسان میبایست در زندگی همواره با فرهنگ زمانه و شیوه متداول توده مردم زندگی کند؛ چرا که خلاف فرهنگ زمانه عمل و رفتار کردن، امری نادرست و غلط است. از همین رو در روایات از مردم خواسته شده تا فرزند زمانه باشند و از رفتار و پوشش مخالف رفتار و پوشش عمومی که عرف شده پیروی نکنند.
امیرمومنان علی (ع) میفرماید: باید فرزند زمان خود باشیم. (غررالحکم و دررالکلم، ح 447) پس هر انسانی باید بکوشد تا زمانشناس باشد و کردار و رفتار زمان خود را بشناسد و در چارچوب گفتمان حاکم بر زمان رفتار کند، مگر آنکه آن گفتمان حاکم و رفتار، خلاف عقل و شرع باشد.
البته انسان چه بخواهد و چه نخواهد، تحت تاثیر عرف حاکم و فرهنگ زمانه میآموزد و رفتار میکند، مگر آنکه از جمله جماعت هنجارشکن باشد که رفتار و کردارشان چنان ضد عرف اجتماعی و فرهنگ زمانه خودشان است که به چشم میآیند. از جمله جوانانی که پوشاک و موهای آنان به شکل خلاف هنجارها و عرف اجتماعی است و در جامعه انگشتنما میشوند. البته برخیها انگشتنمایی را برای اینکه مطرح شده و به چشم بیایند میپذیرند و کاری به هنجاری یا نابهنجار بودن عمل و رفتار خود ندارند، بلکه تنها میخواهند خلاف جریان آب بروند و اینگونه در جامعه انگشتنما شوند.
به هر حال، مردم باید دارای فرهنگ زمانه خودشان باشند و مدگرایی به این معنا اصولا از لوازم زندگی و ضرورتهای آن است. البته چنانکه گفته شد، انسانها خواسته و ناخواسته براساس مد و فرهنگ زمانه عمل میکنند.
خداوند در آیات قرآن به پیامبرش فرمان میدهد تا مردم را به رفتاری مبتنی بر عرف و فرهنگ زمانه که هنجاری و پسندیده است فرمان دهد. خداوند میفرماید: خذ العفو و أمر بالعرف و أعرض عنالجاهلین؛ گذشت پیشه کن و به کار پسندیده فرمان ده و از نادانان روی برگردان.
در قرآن، بسیاری از امور به عرف اجتماعی استناد داده شده و از مردم خواسته شده تا هماهنگ با معروف و عرف اجتماعی عمل کنند. در سلوک خانوادگی و اجتماعی، عرف جایگاه بسیار مهمی دارد.
بخشی از مفهوم عرف اجتماعی را میتوان در همین اصطلاح «مد» یافت. بنابراین، مدگرایی به معنی عرفگرایی و عمل بر اساس معروف اجتماعی، یک عمل ارزشی است که در آیات قرآنی مورد تاکید و توجه قرار گرفته است. (بقره، آیات 178 و 180 و 228 و 232 و 233 و 234 و 236 و آیات بسیار دیگر)
اصولا اصطلاح امر به معروف و نهی از منکر، به یک معنا ارتباط تنگاتنگی با این معنا از مدگرایی دارد. بنابراین، میتوان این معنا از مدگرایی را نه تنها ارزشی بلکه یک واجب دینی دانست.
همچنین باید توجه داشت که جریانهای اجتماعی بسیار قوی هستند و تغییراتی که در طول و عرض یک دوره زمانی عمر انسانی اتفاق میافتد بویژه در دوران جدید و معاصر چنان سریع و شتابآمیز است که انسان اگر خود را با آن تغییرات وفق ندهد دچار آسیب جدی میشود و نمیتواند در جامعه زندگی سالم و آرامی داشته باشد. به عنوان نمونه تلفن همراه و اینترنت و شبکه جهانی آن، تاثیرات شگرفی در سبک زندگی انسانهای معاصر ایجاد کرده است. شناخت جریانهایی از این دست و نیز بهرهگیری مثبت از آن، از ضروریات زندگی است. اگر کسی بخواهد با این جریان مخالفت کند و یا عقبنشینی کند در حقیقت به خود ضربه زده است. بر همین اساس امیرمومنان علی(ع) به انسانها دراینباره هشدار جدی میدهد و میفرماید: هر که با زمان، دشمنی ورزد، زمان، او را به خاک خواهد نشاند. (غررالحکم و دررالکلم، ح 9054)
این به خاکنشینی انسان از راه زمان، همان مخالفت با تغییراتی است که در طول زمان ایجاد میشود. انسان میبایست هم آن را بشناسد و هم راه کنار آمدن و بهرهگیری از آن را بداند تا در زندگی موفق شود.
مدگرایی در چارچوب مقتضیات زمان و مکان
مدگرایی مثبت و ارزشی زمانی شکل میگیرد که در چارچوب مقتضیات زمان و مکان باشد و هیچگونه مخالفتی با عقل سلیم و فطرت سالم و دین اسلام و شریعت نداشته باشد.
از آنجایی که انسانها اهل ابداع و ابتکار و نوآوری هستند، تغییرات را دوست داشته و به دنبال آن هستند. این تغییرات در همه ابعاد زندگی بشر و محیطزیست صورت میگیرد. انسانها همانطوری که خوراک و پوشاک خود را تغییر میدهند در محیطزیست خود تغییراتی را ایجاد میکنند که موجب آرامش و آسایش بیشتر آنان باشد.
براساس آموزههای قرآنی، انسان باید در رفتار اجتماعی خود، تحت قوانینی قرار گیرد که از آن به معروف اجتماعی و عرف حاکم بر جامعه یاد میشود. لذا باید در اموری چون پوشش و پوشاک به عرف زمان و مقتضیات زمانی و مکانی آن توجه کند. چنانکه درباره سخن آمده: هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد، هر پوشاکی برای هر جایی مناسب نیست و انسان میبایست مراعات ادب و عرف اجتماعی را در پوشش داشته باشد. امام صادق(ع) در یک فرمان کلی درباره پوشش مناسب میفرماید: خیر لباس کل زمان لباس اهله؛ بهترین لباس هر زمان، لباس اهل آن زمان است. (وسایل الشیعه، ج 3، ص 342)
امام صادق(ع) حتی مومنان و شیعیان را تشویق میکند که بهترینها را که مردم میپوشند پوشاک خود قرار دهند. از این رو، خطاب به عبیدبن زیاد میفرماید: ایاک ان تزین الا فی احسن زی قومک؛ خود را تزیین مکن مگر مثل قوم خود.» (همان، پیشین)
در روایات است که آن حضرت(ع) خود در سیرهاش براساس متقضیات زمان و مکان عمل میکرد و جامههای خوب و نیکو میپوشید، به طوری که گاه مورد اعتراض برخیها قرار میگرفت. آن حضرت(ع) در پاسخ برخی از معترضان به تفاوت پوشش آن حضرت(ع) با پوشاک پیامبر(ص) و امیرمومنان علی(ع) به تفاوت زمان و مقتضیات آن اشاره میکند. در روایت است: سفیان ثوری و گروهی از زاهدنمایان نزد امام صادق(ع) آمدند و از لباس امام اشکال گرفتند. سفیان ثوری به آن حضرت(ع) گفت: ان هذا لیس من لباسک؛ این جامه شما نیست.
امام صادق(ع) فرمود: بشنو و به دل سپار آنچه را به تو میگویم که خیر دنیا و آخرت همین است؛ اگر بر سنت و حق بمیری و بر عقیده بدعت و ناحق نمیری، من به تو خبر میدهم که رسول خدا (ص) در دوران تنگی و سختی بود و هر گاه دنیا اقبال کند سزاوارترین افراد برای استفاده از نعمتها نیکانند نه بدکاران، مومنانند نه منافقان، مسلمانانند نه کفار. ای ثوری! چرا انکار کردی و ناروا شمردی؟ من با این وضعی که میبینی از روزی که خردمند شدم، روزی بر من نگذشته است که در مالم حقی باشد که خدا به من فرموده باشد آن را در مصرفی برسانم؛ جز آنکه بدان مصرفش رساندم. (تحف العقول، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، ص 363)
همچنین در انوار نعمانیه آمده است: صوفیان نزد امام صادق(ع) آمدند. سفیان ثوری لباسی پشمینه و زبر به تن کرده و امام لباس نازکی در تن داشت. سفیان به امام گفت: به درستی که امیرمومنان همیشه لباسهای درشتی به تن میکرد. چرا در این روش به او اقتدا نمیکنی؟! امام صادق(ع) پاسخ داد: «امیرمومنان در زمان تنگدستی مسلمانان زندگی میکرد. این گشایش که امروز در بین مسلمانان به وجود آمده، در آن روز نبوده است. ما قومی هستیم که اگر خدا بر ما گشایش داد، بر خود گشایش میدهیم و هر گاه بر ما تنگی گیرد، بر خودمان چنان کنیم. خداوند دنیا را برای مومن آفریده است، نه برای کافر؛ زیرا او ارزشی نزد خداوند ندارد. اگر امیرمومنان علی(ع) در این زمان به سر میبرد هرگز آن لباسهایی که در آن روزگار میپوشید را به تن نمیکرد، تا نگویند او ریاکاری میکند و لباس شهرت میپوشد. امیرمومنان امام و والی مسلمانان بود و بر والی مسلمانان سزاوار نیست که از نظر زندگی و معاش بالاتر از فقرا باشد. حضرت علی(ع) در جواب کسانی که به وی گفتند: تو شب را گرسنه میمانی در حالی که ملک و خلافت از آن تو است؛ فرمود: بیم آن دارم که سیر شوم در حالی که در «یمامه» یک نفر با شکم گرسنه شب را سپری کرده باشد.من والی نیستم. خلافت از ما غصب شده است. اگر والی بودم، در این جهت به آن حضرت اقتدا میکردم».
امام صادق(ع) به سفیان ثوری فرمود: نزدیک من بیا! او پیش حضرت آمد. حضرت پیراهن پشمی و زبر سفیان را کنار زد و پیراهن ابریشمی را که سفیان در زیر لباسهای خود به تن کرده بود، به او نشان داد و آنگاه فرمود: سفیان! نگاه کن که در زیر این پیراهنهای نازک که به تن دارم، چه میبینی؟ سفیان با تعجب دید که آن حضرت پیراهن پشمی زبری در زیر لباسهای خود به تن کرده است.
امام فرمود: سفیان! این لباس زیرین را برای خدا به تن کردهام و پیراهن دیگر را جهت اظهار نعمت پروردگار پوشیدهام. (ذرایع البیان، ج 2، ص 48)
البته در پوشاک باید توجه داشت که لباس برای پز دادن نباشد؛ همانطوری که سفیان ثوری با لباس پشمین خود میخواست پز داده و خود را زاهد نشان دهد.
همچنین نباید پوشاکی را پوشید که کفار آن را میپوشند؛ یعنی باید اصل پرهیز از تشبه به کفار در پوشاک مدنظر قرار گیرد.
امام صادق(ع) میفرماید: «خداوند به یکی از پیامبرانش وحی فرمود که به قومت بگو، لباس دشمنان مرا نپوشند و غذای دشمنان مرا نخورند و خود را به شکل دشمنان من درنیاورند (یعنی به شکل مشرکین و کفار). چون اگر این کار را بکنند، آنها هم دشمنان من هستند. همان طوری که آن کفار و مشرکین دشمن من هستند.» (وسائل الشیعه، ج 11، ص111، ح1)
انسان دارای حزم و دوراندیشی، کسی است که با فرهنگ زمانه آشنا باشد و با مقتضیات آن کنار آید. از همین رو امیرمومنان علی(ع) میفرماید: انسان دوراندیش، کسی است که با زمانه خود مدارا کند. (عیونالحکم و المواعظ، ص 27)
مدگرایی افراطی و اسراف و تبذیر
برخی از انواع و اقسام مدگرایی ارتباطی به تنوعگرایی انسان و همراه شدن با عرف و شیوه اجتماعی ندارد، بلکه به شکل یک بیماری اجتماعی و فرهنگی و حتی روانی تبدیل شده است و ارزشی محسوب نمیشود.
گاهی اوقات از یک مدل فرهنگی به عنوان مدگرایی تعبیر میشود؛ یعنی مدگرایی به معنای الگوهای فرهنگیای هستند که توسط بخشی از جامعه، پذیرفته میشوند و دارای یک دوره زمانی نسبتا کوتاهند، سپس فراموش میشوند. در هر دورهای مثلا مدلی از آرایش مو در جامعه رونق میگیرد و بازار مییابدو سپس متروک میگردد.
همچنین گاه مراد از مدگرایی آن است که فرد، سبک لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آنکه الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن سبک جدید پیروی کند. در جامعه امروز به سبب افزایش ارتباط جهانی از طریق رسانههای گوناگون، مدهای جهانی مطرح میشود. از همین رو، هر روز نوعی از پوشش و خوراک و رفتار اجتماعی مطرح میشود و با آمدن تلفنهای جدید و نسلهای دوم و سوم و چهارم ارتباطات، مدها نیز تغییر میکند. در این موارد، گاه این همراهی با مد به اقتضای مقتضیات زمان و نیازهای آن است، که امری ضروری است؛ زیرا نسل دوم تلفن همراه با چهارم آن بسیار متفاوت است و انسان نیازهائی دارد که نسل دوم نمیتواند آن را برآورده سازد؛ اما گاه شخص هیچ نیازی ندارد و تنها به صرف همراهی با موج و جدا نیافتن از آن، اقدام به خرید نسل چهارم تلفن همراه میکند بی آنکه هیچ بهرهای از آن برد. در این صورت این گونه مدگرایی نادرست و افراطی و بلکه از مصادیق اسراف و یا تبذیر است؛ زیرا هزینههایی را برخود و خانواده تحمیل میکند که هیچ فایدهای برای او ندارد.
اگر مدگرایی تنها برای پز دادن و عقب نیفتادن از جامعه باشد، همراه با اسراف و تبذیری است که برادران شیطان انجام میدهند (اسراء، آیه 27) اما اگر همراه با جنبههای زیباشناختی به جنبههای دیگر آن توجه شود که ضروری و لازم است میتوان گفت که چنین مدگرایی اشکالی ندارد. به عنوان نمونه از نمایی در ساختمان استفاده میشود که مبتنی بر مد روز است و جنبه زیباشناختی آن مد نظر قرار گرفته به اضافه آنکه جنبههای امنیتی و حفاظتی این گونه نمای ساختمان نیز بهتر از سبک و مد پیشین است.
اما برخی افراد عادت کردهاند بی هیچ علتی و فقط از باب چشم و هم چشمی و پز دادن، تمام اسباب و اثاثیه منزل خود را تغییر داده و براساس مد روز سامان دهند؛ چنین امری از مصادیق اسراف و تبذیر است که عملی شیطانی محسوب میشود.
علل و عوامل مدگرایی
به نظر میرسد که با توجه به تفاوت معنایی مدگرایی و مفاهیم آن، علل و انگیزههای گوناگونی برای گرایش به مد در انسانها میتوان معرفی کرد.
از مهمترین علل و عوامل مدگرایی میتوان به اموری چون تنوعطلبی و نوگرایی طبیعی انسانها، به روز شدن و به هنگام ماندن و فرزند زمانه بودن، گرایشهای زیباشناختی انسانها، همانندسازی خود و محیط با دیگران، الگوبرداری از دیگران برتر و بهتر، رقابت و چشم و همچشمی با دیگران، جوگیر شدن و تأثیرپذیری از جو و محیط دوستانه، فخر فروشی، خودبرتربینی و خودنمایی و جلب نظر دیگران، تشخصطلبی و انگشتنما شدن، تأثیرپذیری از تبلیغات رسانهها و مانند آنها اشاره کرد (نگاه کنید: طه، آیه 131؛ حجر، آیه 88؛ رعد، آیه 26).
نتیجه و برآیند سخن
از آنچه گذشت به دست میآید که مد نباید موجب اسراف، اختلافهای خانوادگی یا هنجارشکنی در جامعه شود. هر چیزی که موجب ضرر و زیان روحی و مالی و روانی است باید کنار گذاشته شود. اگر عملی چون مد گرایی موجب ضرر و زیان اجتماعی شود مورد تأیید اسلام و عقل سلیم نخواهد بود؛ اما اگر مد و مدگرایی مشکل و زیانی نداشته باشد، بلکه موجب تحبیب قلوب یا نشاط اجتماعی و همراهی و همگامی با مقتضیات زمان شود، امری پسندیده و بلکه ضروری است.
بنابراین میتوان گفت در اسلام مد و مدگرایی نه ارزش است و نه ضد ارزش، چرا که گرایش به مد میتواند هم مثبت و اخلاقی و هم منفی و غیر اخلاقی باشد. از آنجا که در فرهنگ دینی اسلام هر گونه پدیده جدید با معیارها و ارزشهای دین سنجیده میشود میتوان گفت مدهایی که با هنجارها و ارزشهای دینی جامعه مغایر باشد از نوع مدهای ضد ارزشی است که باید با آن مبارزه و مخالفت کرد؛ زیرا هدف سازندگان و گسترش دهندگان این گونه مدها تخریب سنتها و ارزشهای اسلامی و از میان بردن سرمایه مادی و معنوی جامعه است؛ اما اگر مدها با هنجارها و ارزشهای ملی- مذهبی جامعه هماهنگ باشد و یا این مدها دارای خاستگاه فرهنگی اسلامی و برگرفته از نیازهای عاطفی و فطری انسانها باشد نه تنها ضد ارزش نیست بلکه ارزشمند و تحسینبرانگیز نیز هست. متأسفانه بیشتر مدهایی که در جامعه ما رواج مییابد از نوع مدهای ضد ارزشی و برگرفته از فرهنگ بیگانه بوده و با ارزشهای اسلامی مغایر است و موجب زیان مالی و معنوی و عاطفی و سرمایههای هویتی مردم مسلمان میشود.