فلسفه تشریع احکام
منصور حسینی
یکی از مهمترین مباحث در آموزههای وحیانی، مسئله حکم شرعی است که شارعمقدس که همان خدای سبحان است، بدان حکم کرده و عقل و وحی آن را میفهمد. البته در اصول الفقه حکم شرعی را محدود به احکام نقلی میکنند، اما بسیاری از محققان و اندیشمندان در سالهای اخیر نگرشی عمیقتر به این موضوع داشتهاند.
از نظر آموزههای قرآن، درک حقیقت احکام شرعی به معنای درک فلسفه و سبک زندگی الهی- قرآنی است. بنابراین، لازم است تا به ابعاد اصلی آن توجه شود. نویسنده با مراجعه به آموزههای قرآن، بر آن است تا این ابعاد را تبیین کند.
***
حقیقت حکم شرعی و راههای کشف آن
احکام شرعی، خطابات الهی است که به مکلفان و امور مرتبط به آنان از جمله عقاید و افعالشان تعلق میگیرد؛ زیرا هدف و فلسفه حکم شرعی تنظیم زندگی انسان است؛ بنابراین، شامل اموری مرتبط با ذات مکلف مانند زوجیت یا متعلق به امور آنان چون ملکیت میشود. از این رو شهید محمدباقر صدر، حکم شرعی را تشریعی از جانب خدا برای تنظیم زندگی انسان میداند که شامل ذات مکلف و افعال ظاهری و باطنی و امور دیگر مربوط به زندگی میشود.(نگاه کنید: دروس فی علم الاصول، الحلقه الاولی، ج 1، ص 52)
پس قلمرو احکام شرعی فقهی شامل: احکام اعتقادی چون حرمت کفر و شرک(انعام، آیه 151)، احکام اخلاقی چون حرمت حسد، حرمت بغض نسبت به مؤمن، استحباب تفکر، وجوب الحبّ فی الله، احکام سیاسی چون وجوب ولایت سیاسی و قضائی و نظامی معصومان، احکام اجتماعی چون وجوب ولایت متقابل مؤمنان در امر به معروف و نهی از منکر، احکام اقتصادی چون حرمت اسراف و تبذیر و مانند آنها، و نیز اقسام دیگر از حکم تکلیفی: مانند احکام خمسه وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه و نیز حکم وضعی مانند زوجیت، صحت عمل و حکم واقعی اولی یا حکم ثانوی ظاهری و نیز مولوی و ارشادی میشود. از همینرو احکام شرعی الهی شامل همه ابعاد اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مانند آنها در قلمرو احکام شرعی میشود که انسانها باید سبک زندگی خویش را بر اساس آن تنظیم کنند.
از نگاه قرآن، احکام شرعی سنتها و قوانین حاکم بر هستی از جان و جامعه و جهان است.
همچنین احکام شرعی از دو طریق: الف) نور هدایت فطری عقلی که در نهاد همگان سرشته شده است(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 و 8)، ب) نور هدایت وحیانی که از طریق پیامبران ابلاغ میشود، نهتنها قابل شناسایی است، بلکه نور هدایت فطری عقلی بهگونهای سامان یافته که انسان پس از شناخت قوانین و سنتهای الهی، زندگی خویش را بر اساس آن شکل میدهد. البته این تا زمانی است که نور فطرت دفن و خاموش نشده باشد؛ زیرا با دفن آن نور با اسبابی چون فجور و گناه تحت تاثیر هواهای نفسانی و وسوسه شیطانی، نهتنها توانایی شناختی از دست میرود، بلکه توانایی گرایشی نیز از میان میرود و شخص حتی با حجت ظاهری که از طریق وحی نقلی- سمعی در اختیار انسان قرار میگیرد، مخالفت میکند و آن را نمیپذیرد.(شمس، آیات 7 تا 9؛ بقره، آیات 7 تا 12)
ویژگیهای احکام شرعی
مشیت خدا بر این قرار گرفته است که احکام و قوانین الهی بهگونهای ارائه شود که دسترسی برای همگان فراهم باشد؛ از همینرو ابزارهای شناخت وگرایش به آنها در ذات همه موجودات به حکم ربوبیت و پروردگاری سرشته است تا هر آفریدهای براساس سیر و صیرورت بتواند به کمالات بایسته و شایسته خویش برسد.(طه، آیه 50)
این احکام الهی نه تنها به اشکال گوناگون از جمله عقل و نقل در اختیار انسان قرار گرفته است، بلکه خدا بنا به مشیت، مغفرت، رحمت رحیمی، عزت و حکمت خویش(بقره، آیات 173 و 220) ساختار آن را چنان سامان داده که به دور از مشقت و سختی و عسر و حرج باشد.(بقره، آیات 178 و 183 تا 185؛ مؤمنون، آیه 62)
از ویژگیهای احکام الهی آن است که بهترین و نیکوترین قانون(مائده، آیه 50) است و خدا این اجازه را داده تا در شرایط اضطرار و مشقت همچون خوف(نساء، آیه 101)، خطا(بقره، آیه 286)، ناتوانی(همان)، فراموشی(همان)، تقیه(نحل، آیه 106)، عسر و حرج(بقره، آیات 184 و 185)، اکراه(نور، آیه 33)، به میزان ضرورت و محدود نادیده گرفته شود(بقره، آیات 173 و 196) و تکالیف از فعلیت خارج شده و عقاب مرتفع گردد.(نحل، آیه 106؛ نور، آیه 33)
از نگاه قرآن، بر همگان است تا به احکام و حدود و قوانین الهی احترام بگذارند و آن را به سخریه نگیرند(بقره، آیه 213) و اعراض نکنند که حرام است(بقره، آیات 83 تا 86) و میان احکام تبعیض قائل نشوند.(بقره، آیه 85)
از نظر قرآن، تشریع احکام تنها از سوی خدا است(بقره، آیات 128 و 286؛ انعام، آیه 57)؛ چرا که قانونگذار فقط اوست(انعام، آیه 57؛ یونس، آیه 59) حتی جایگزین سازی احکام ثانوی به جای احکام اولی نیز تنها به دست اوست.(بقره، آیه 173)
همچنین تبیین احکام از سوی خدا انجام میشود(آل عمران، آیه 103؛ بقره، آیات 187 و 219 و 221 و 230 240؛ نور، آیه 18) و پیامبر(ص) پیامرسان و ابلاغکننده این احکام الهی است که اطاعت از ایشان عین اطاعت از خداست؛ زیرا فعل و قول ایشان قول و فعل الهی است.(نور، آیات 58 و 59؛ نساء، آیه 127؛ انفال، آیه 17؛ نجم، آیات 3 و 4) پس هر چیزی که پیامبر(ص) به عنوان مبلغ احکام الهی و میزان اعمال و اسوه حسنه(حدید، آیه 25؛ احزاب، آیه 21) بیان میکند میبایست عمل شود و امر و نهی او اجرا گردد.(حشر، آیه 7؛ انفال، آیه 1؛ آلعمران، آیات 31 و 32)
از منظر قرآن، تنها کسانی در چارچوب سنتها و قوانین و احکام الهی عمل میکنند که: اهل ایمان(بقره، آیات 229 تا 233)، اهل توجه به علم همهجانبه الهی به انسان(همان)، علم به کیفر خدا(بقره، آیه 196)، علم به امداد الهی(بقره، آیه 194)، تقوای الهی(بقره، آیه 196)، خوف از خدا(بقره، آیه 30) و مانند آنها باشند و توفیق الهی را بخواهند تا بتوانند به دین گردن نهند و آن را عمل کنند.(انبیاء، آیه 73؛ احقاف، آیه 15)
فلسفه احکام الهی
فلسفه اصلی تشریع احکام و تبیین حدود، دستیابی انسان به تقوایی است که او را به مقام قرب و خلافت میرساند و کمالات بایسته و شایسته را برایش رقم میزند(بقره، آیه 187)؛ زیرا احکام الهی که شامل همه ابعاد سبک زندگی انسان میشود، موجب میگردد تا انسان در منظومه سنتها و قوانین سیر و صیرورت داشته باشد و به کمال خویش برسد که رستگاری اخروی از جمله آنها است.(بقره، آیات 1 تا 5؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ روم، آیه 30)
هر چند نور هدایت عقلی و باطنی، خود ابزار شناخت و گرایش در همه نفوس بشر است؛ اما با این همه خدا از فضل خویش در راستای اتمام حجت و اتمام نعمت، از طریق وحی آن احکام را نیز به تفصیل بیان کرده است.(بقره، آیه 38؛ مائده، آیات 2 تا 6؛ روم، آیه 30)
بنابراین، حجت ظاهری یعنی نقل وحیانی از باب تذکر به داشتههای حجت باطنی یعنی عقل است.(بقره، آیات 221 و 231؛ نور، آیه 27)
به هر حال، از نظر قرآن، انسانها با تعقل و تفکر(بقره، آیات 219 و 242؛ نور، آیه 61)، حقایق احکام و سنتها و قوانین حاکم بر هستی را میشناسند، اما احکام تشریعی که نقل وحیانی آن را بیان میکند، تذکر و تفصیلی نسبت به آن است.(همان) یکی دیگر از اهداف اصلی تشریع احکام و تبیین آن برای بشر از دو طریق عقلی و نقلی، شناخت عظمت الهی و تعظیم خدا و شعائر و سنتها (بقره، آیه 185) و قرار گیری در دایره شاکرین(همان؛ مائده، آیات 6 و 89) است که انسان را در دایره ایمان حقیقی قرار داده و از کفر میرهاند؛ زیرا شاکر در برابر کفور قرار میگیرد که کفران نعمت میکند.
کفر و ظلم و کفران در برابر ایمان و عدل و شکر قرار میگیرد.(جن، آیه 14 و 15؛ انسان، آیه 3)
معیار تشریع احکام ناظر به مصالح و مفاسدی است که در عین اشیاء یا افعال وجود دارد و این مصالح و مفاسد در متعلقات احکام است که احکام خمسه شرعی یا موارد دیگر را موجب میشود. از همینرو یکی از مهمترین محورها در حلیت و حرمت احکام، طیب و خبث در اشیاء است که عقل و نقل آن را کشف میکند.(مائده، آیات 4 و 5 و 87 و 88 و 100؛ اعراف، آیات 32 و 33 و 157) همچنین فلسفه دیگر تشریع توجه به مصالح عمومی مردم(بقره، آیات 216 و 219 و 220 و 232) و مانند آنها است.