کد خبر: ۳۲۳۶۱۴
تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۵

آل‌سعود برای بودجه 2026 عربستان 44 میلیارد دلار کم آورد!

سرویس خارجی-
هیئت دولتِ رژیم سعودی پیش‌نویس بودجه این کشور را برای سال 2026 با کسری ۱۶۵ میلیارد ریالی (44 میلیارد دلاری) تصویب کرد.
در بهار ۲۰۱۸ (فروردین ۱۳۹۷)، «محمد بن‌سلمان»، ولیعهد سعودی، با کاروانی از شاهزادگان، وزیران و صدها چمدان «لوئی‌ویتون» وارد آمریکا شد؛ سفری که رسانه‌های آمریکایی آن را «تور جذابیت‌بخشی» (MBS) نامیدند. او از ‌هالیوود شروع کرد و با ستاره‌هایی چون «دواین جانسون» و «مورگان فریمن» عکس گرفت، بعد به سیلیکون‌ولی رفت و با «سرگئی برین» و «تیم کوک» دیدار کرد، سپس در واشنگتن با «دونالد ترامپ» در کاخ‌سفید دست داد و در نهایت به نیویورک رسید تا با «مایکل بلومبرگ» و مدیران وال‌استریت شام بخورد. 
همه‌جا یک جمله تکرار می‌شد: عربستان ۴۰۰ تا ۶۰۰ میلیارد دلار در آمریکا سرمایه‌گذاری می‌کند؛ از خرید تسلیحات تا سهام شرکت‌های فناوری و پروژه‌های زیرساختی. ترامپ علناً گفت «بدون پول سعودی، آمریکا ورشکست می‌شود» و بن‌سلمان هم لبخند می‌زد و قول می‌داد که «ویژن ۲۰۳۰» قرار است میلیاردها دلار به جیب شرکت‌های آمریکایی بریزد. 
هفت سال بعد، تقریباً هیچ‌کدام از آن وعده‌های نجومی محقق نشد. از صندوق ۴۵۰ میلیارد دلاری مشترک با «سافت‌بنک» که قرار بود انقلاب تکنولوژیک راه بیندازد، فقط بخش کوچکی هزینه شد و بیشترش به جیب سرمایه‌گذاران ژاپنی رفت...
در آبان ۱۴۰۴ (نوامبر ۲۰۲۵)، محمد بن‌سلمان، پس از هفت سال، با دعوت رسمی دونالد ترامپ به واشنگتن بازگشت؛ سفری که با فرش قرمز کاخ‌سفید، شام سیاه‌پوش با قانون‌گذاران و مدیران وال‌استریت، و دیدار با «مایک جانسون»، رئیس‌مجلس نمایندگان، بیشتر شبیه یک نمایش قدرت دوجانبه بود تا دیپلماسی واقعی. بن‌سلمان، که حالا خود را «صلح‌سازِ خاورمیانه» جازده با میانجی‌گری در آتش‌بس غزه و... وعده سرمایه‌گذاری یک تریلیون دلاری در آمریکا داد - از فروش جنگنده‌های F-35 تا همکاری‌های هسته‌ای و هوش مصنوعی- و ترامپ هم در مقابل، قتل «خاشقجی» را با گفتن این‌که «چیزهایی اتفاق می‌افتد!» بی‌اهمیت جلوه داد و بن‌سلمان را «شریک واقعی صلح» خواند. 
این تور پرزرق‌وبرق، که با توافق دفاعی استراتژیک و ارتقای عربستان به متحد عمده غیرناتو همراه شد، فقط تکرار همان سناریوی ۲۰۱۸ است: بن‌سلمان برای شست‌وشوی چهره دیکتاتوری‌اش با دلارهای نفتی به آمریکا می‌آید، و ترامپ برای پُر کردن جیب‌های انتخاباتی و تجاری‌اش، چشم بر جنایات حقوق بشری و فساد می‌بندد. وعده‌های کلان؟ مثل همیشه توخالی...
کسری بودجه سعودی
حالا خبر می‌رسد، به گزارش «ایسنا»، هیئت دولت عربستان روز سه‌شنبه پیش‌نویس بودجه سال ۲۰۲۶ این کشور را با درآمد تخمینی حدود ۱.۱۴۷ تریلیون ریال تصویب کرد. در این پیش‌نویس بودجه، هزینه‌های عربستان در سال ۲۰۲۶ حدود ۱.۳۱۳ تریلیون ریال پیش‌بینی شده و کسری بودجه عربستان ۱۶۵.۴ میلیارد ریال است. بودجه ۲۰۲۶ عربستان شامل افزایش ۲درصدی هزینه‌ها نسبت به بودجه تخمینی ۲۰۲۵ است. دولت عربستان رشد ۴.۶درصدی اقتصاد در سال ۲۰۲۶ با حمایت فعالیت‌های غیرنفتی را پیش‌بینی کرده است. انتظار می‌رود تورم در سال ۲۰۲۵ در عربستان به ۲.۳درصد، در سال ۲۰۲۶، ۲درصد، در سال ۲۰۲۷، ۱.۸درصد و در سال ۲۰۲۸ به ۱.۹درصد برسد. وزارت دارایی عربستان اعلام کرد که انتظار می‌رود بدهی‌های کلی این کشور تا پایان امسال به حدود ۱.۵ تریلیون ریال (حدود ۴۰۰ میلیارد دلار) یا حدود ۳۱.۷درصد از تولید ناخالص داخلی برسد، در حالی که این رقم در سال ۲۰۲۴، ۱.۲ تریلیون ریال (حدود ۳۲۰ میلیارد دلار) بود. آن‌طور که «مهر» نوشته است، در بودجه سال جدید عربستان به موضوعاتی مانند صنعت، خدمات لجستیکی و افزایش درآمدهای غیرنفتی توجه شده است.
شریک استراتژیک یا دستگاه پول‌سازی
در پایان گفتنی است، رژیم سعودی برای آمریکا شریک استراتژیک واقعی نبوده، بلکه صرفاً یک گاو شیرده پرسود و مطیع بوده که واشنگتن هرگاه لازم دیده، شیرش را دوشیده و هرگاه تهدیدی متوجه منافعش شده، با تهدید به قطع حمایت امنیتی، آن را رام نگه داشته است. این رابطه از زمان پیمان «کوئینسی» (۱۹۴۵) تا امروز، همواره یک‌طرفه بوده: آمریکا تضمین بقای خاندان سعود را در برابر نفت ارزان، خرید تسلیحات عظیم و سرمایه‌گذاری صدها میلیارد دلاری پول نفت در اوراق خزانه‌داری آمریکا و شرکت‌های وال‌استریت ارائه کرده است، اما در مقابل، ریاض هیچ‌گاه نتوانسته حتی در کوچک‌ترین مسائل موضعی مستقل از واشنگتن بگیرد. 
نمونه بارز این رابطه، ماجرای ترور جمال خاشقجی بود که گزارش اطلاعاتی خود آمریکا محمد بن‌سلمان را مستقیماً مسئول دانست، اما بایدن به جای هرگونه تحریم جدی، در ژوئیه ۲۰۲۲ به جده رفت و عملاً چراغ سبز مجدد به ولیعهد داد؛ چون لابی تسلیحاتی و نیاز به نفت ارزان در آستانه انتخابات میان‌دوره‌ای، مهم‌تر از حقوق بشر بود. از سوی دیگر، خود رژیم سعودی نیز با آگاهی کامل از این وضعیت تحقیرآمیز، به جای ایجاد یک استراتژی مستقل یا حداقل تنوع‌بخشی به شرکا، سال‌هاست پول ملت خود را صرف خرید حمایت سیاسی و نظامی آمریکا می‌کند و حتی در بحران یمن (که خود آغازگرش بود) حاضر نشد بدون هماهنگی کامل با پنتاگون یک قدم بردارد. نتیجه این رابطه نابرابر، نه اتحاد استراتژیک، بلکه یک معامله کثیف و دوطرفه است: آمریکا امنیت و تکنولوژی نظامی می‌فروشد و سعودی با دلارهای نفتی و سکوت در برابر جنایات اسرائیل، این امنیت را می‌خرد؛ معامله‌ای که هر دوطرف را در گرداب سیاسی فرو برده و هیچ‌کدام شایستگی عنوان «شریک استراتژیک» را ندارند.