کد خبر: ۳۲۰۳۳۵
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۴۰۴ - ۲۱:۱۳

تمام طول هفته را در انتظار جمعه‌ام دوباره صبح، ظهر، نه، غروب شد نیامدی(چشم به راه سپیده)

آقای خوبم
ای بردن نامت شفا، آقای خوبم
یادت به درد ما دوا، آقای خوبم
هرگز نخواهم زد دری را گر بمیرم
جز درگه لطف شما، آقای خوبم
تو لطف و احسان می‌کنی، ما ظلم بر تو
تو با وفا، ما بی‌وفا، آقای خوبم
ماندم چگونه با تو گردم روی در رو
از بس که آزردم تو را، آقای خوبم
امشب دعا کن که نگردد این دل ما
یک لحظه از یادت جدا، آقای خوبم
یک شب بیا همراه مادر از مدینه
ما را ببر تا کربلا، آقای خوبم
سیدمجتبی شجاع
نماد خورشید
برای او که برایم نماد خورشید است
ندیدمش ولی او سال‌ها مرا دیده‌ است
ندیدمش ولی از پشت پرده‌ها حتی
دلم برای نگاهش همیشه لرزیده‌ است
سلام مهدی من! روز و ماه و سال بخیر
نگو که لحن سلامت! چقدر شوریده است
نگو که لحن سلامت چقدر غمگین است
که در حوالی من غم همیشه خندیده است
در این طرف که منم فصل‌ها همه سردند
در آن طرف که شمایی... بهار روییده ا‌ست؟
در آن طرف که شمایی در این زمستان‌ها
بگو که عطر بنفشه دوباره پیچیده ا‌ست؟
هوای سمت شما ابری است یا آرام؟
در این طرف که هوا سال‌هاست خشکیده ا‌ست
چه ساعتی است در آنجا؟ شب است یا روز است؟
در این طرف که «زمان» سمت کعبه چرخیده‌ است
برای اینکه هوای تو در تنش جاری‌ است
که سال‌هاست «ندیده» فقط تو را «دیده» ا‌ست!
- و گفته‌اند: تو از سمت کعبه می‌آیی
ولی «چه وقتش» را هیچ کس نفهمیده‌ است...
مطهره عباسیان
 آفتاب صبح
هر جا كه جلوه‌اي ز تو پيداست
چشمان من به كار تماشاست
اي صبح، اي صداقت سيال
مانند عشق، نام تو زيباست
آيا تويي برابر چشمم
يا خوابي و خيالي و رؤياست
اي شاهد نماز تو مهتاب
هستي به عشق توست كه پوياست
اي آفتاب صبح هدايت
شور وصال روي تو ماراست
اي شهسوار، تند گذشتي
اما هنوز گرد تو برجاست
تا از كدام راه بيايي
ما را نماز و قبله همان‌جاست
بي‌ گفت مانده طعن رقيبان
برخيز، درع و تيغ مهياست
اي بس بساط شعبده كاين خصم
از راه كيد و مكر بياراست
امروز رفت در غم ديروز
چشمانمان به جاده فرداست
هر جا كه خيمه‌گاه تو برپاست
بي‌شك مقام عشق، همانجاست
اميرحسين مدرس
 تبر به دوش بت‌شکن
چه روزها که یک به یک غروب شد، نیامدی
چه اشک‌ها که در گلو، رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت‌شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته‌ایم و دل شکسته‌ایم، نه
برای عده‌ای، ولی چه خوب شد نیامدی!
تمام طول هفته را در انتظار جمعه‌ام
دوباره صبح، ظهر، نه، غروب شد نیامدی
مهدی جهاندار
 آینه در آینه
عشق تو چون زد رقم بی‌سروسامانی‌ام
شعله به عالم زند شور پریشانی‌ام
شب همه شب تا سحر شعله کشم از غمت
شعله کشم از غمت لعل بدخشانی‌ام
مست نگاه توام غرقه به دریای چشم
غرقه به دریای چشم یوسف کنعانی‌ام
چشم تو از من ربود صبر و توان و قرار
پرسه به هر سو زنم، باد بیابانی‌ام
نای دلم می‌زند بوسه به موج عطش
زانکه دود خون تاک در رگ توفانی‌ام
آینه در آینه نقش تو را زد رقم
تا به کدامین مسیر باز بچرخانی‌ام
خیره به آدینه‌ام تا که نمایان شوی
در دل آدینه‌ها چند بسوزانی‌ام
احمدرضا کیماسی 
  رنگ دریا
گرچه رخسار مهر پیدا نیست
شام هجران همیشه یلدا نیست
تا که مجنون نگشته‌ای، خامی
هر دلی جای عشق لیلا نیست
موج باش و به رنگ دریا شو
موج دریا جدا ز دریا نیست
غایب از خویش بوده‌ای یک عمر
دل حریم حضور آیا نیست؟
دل به خورشید بسته‌ام، آیا
هر غروبی نشان فردا نیست؟
حسن یعقوبی