کد خبر: ۳۲۲۶۲۷
تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۴۰۴ - ۲۱:۴۵
کیهان بررسی کرد

شکست حمله آمریکا، دلیل بی‌تابی ترامپ برای مذاکره است

سرویس سیاسی-
ترامپ با تکیه بر روایت‌سازی و دروغ‌های تکراری، می‌کوشد شکست آمریکا در نابودی توان هسته‌ای ایران را لاپوشانی کند، غافل از اینکه تهران هرگز زیر بار مذاکره تحمیلی نخواهد رفت.
دونالد ترامپ دوباره بازگشته است؛ اما نه با چهره یک رئیس‌جمهور مقتدر یا یک سیاستمدار حسابگر، بلکه با سیمای فردی که میان شکست‌های راهبردی و تناقض‌های آشکار، گرفتار دست‌وپا زدن‌های تبلیغاتی شده و برای پوشاندن ناکامی‌های خود، به دروغ‌ متوسل می‌شود. او که سه‌شنبه‌شب در کاخ سفید در کنار بن‌سلمان ولیعهد عربستان نشسته بود، مجموعه‌ای از ادعاهای نخ‌نما و بی‌پایه را تکرار کرد و تلاش نمود با ساختن یک نمایش تبلیغاتی جدید، هم شکست آمریکا در نابودی توان هسته‌ای ایران را بپوشاند و هم با طرح دروغ‌های تازه، فضای روانی بین‌المللی را علیه ایران تحریک کند.
به گزارش ایرنا، ترامپ در این دیدار مدعی شد: «فکر می‌کنم ما کار بزرگی در نابودی ظرفیت هسته‌ای ایران انجام داده‌ایم. نباید به ایران اجازه داشتن سلاح هسته‌ای داده شود. ایرانی‌ها می‌خواهند به توافق برسند، حتی اگر این را نگویند!» این جملات نه یک موضع دیپلماتیک، نه یک تحلیل امنیتی و نه حتی یک دروغ معمول سیاسی است؛ بلکه نوعی عملیات روانی حساب‌شده است که هدف آن مخدوش کردن واقعیت و ساختن یک روایت جعلی از «تمایل ایران به مذاکره» است. ترامپ دقیقاً در لحظه‌ای چنین ادعاهایی را مطرح می‌کند که هنوز گزارش‌های سرویس‌های اطلاعاتی خود آمریکا درباره تشکیک در موفق بودن حملات به سه سایت هسته‌ای فردو، نطنز و اصفهان کاملاً زنده و محل بحث است. تکرار مداوم این حملات و اشاره بی‌وقفه او به آنها در ماه‌های اخیر ثابت می‌کند که بیش از آنکه بخواهد پیروزی را یادآوری کند، در حال اعتراف به شکست آن عملیات است.
تناقض اصلی از همین‌جا آغاز می‌شود: رئیس‌جمهوری که مدعی «نابودی توان غنی‌سازی ایران» است، چگونه می‌تواند در همان گفت‌وگو اصرار کند که «ایران مشتاق توافق و مذاکره است»؟ اگر واقعاً توان هسته‌ای ایران نابود شده باشد، دیگر چه نیازی به مذاکره؟ و اگر چنین نشده است، پس چرا ترامپ با این شدت و بی‌قراری به دنبال گفت‌وگو است؟ پاسخ روشن است: زیرا آن حملات گرچه خسارت‌های سنگینی را بر تاسیسات هسته‌ای وارد ساخته است ولی در نابودی توان و زنجیره هسته‌ای کشور شکست خورده و آمریکا بیش از همیشه نیازمند مذاکره است.
سیاست تکراری و شکست‌خورده ترامپ 
بازگشت به همان مسیر غلط اما با تندروهای بیشتر
ترامپ در دور دوم ریاست‌جمهوری خود، همان مسیری را دنبال می‌کند که در دوره نخست طی کرد؛ مسیری که شکست آن برای جهانیان آشکار شده است. او باز هم به تحریم، تهدید، فشار حداکثری و عملیات روانی متوسل شده و تصور می‌کند می‌تواند ایران را پای میز مذاکره‌ای بنشاند که در حقیقت چیزی جز «میز تسلیم» نیست. تفاوت امروز با سال‌های ۲۰۱6 تا ۲۰۲۰ این است که ترامپ اکنون اطراف خود را با افراد تندروتر، بی‌ثبات‌تر و افراطی‌تر بیشتری نسبه به دور اول پر کرده و همین موضوع باعث شده سیاست‌هایش از گذشته نیز غیرعقلانی‌تر و پرخطرتر باشد.
در دوره نخست، او با ترور ناجوانمردانه شهید سردار سلیمانی، اعمال سنگین‌ترین تحریم‌های تاریخ و تلاش برای ایجاد فروپاشی اقتصادی در ایران گمان می‌کرد که می‌تواند جمهوری اسلامی را مجبور به مذاکره یک‌طرفه کند. اما با وجود همه ضعف‌های مدیریتی دولت روحانی و تنگناهای اقتصادی آن سال‌ها، نتیجه کاملاً بر خلاف تصور او رقم خورد و ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی نشان داد که به هیچ مذاکره تحمیلی و تسلیم‌گونه‌ای تن نخواهد داد. اکنون، همان ترامپ با همان تفکر اما با تکیه بر حلقه‌ای افراطی‌تر بازگشته است؛ گویی درس نگرفته و همان خطاها را با حجم و شدت بیشتر تکرار می‌کند.
خیانت آشکار آمریکا در میانه مذاکرات اعتراف به نقش مستقیم در جنگ ۱۲ روزه
ترامپ و دستگاه سیاست خارجی آمریکا فراموش کرده‌اند که تنها چند ماه از یکی از بزرگ‌ترین رسوایی‌های دیپلماتیک آنها نگذشته است. درست در زمانی که ایران با حسن نیت چندباره وارد مسیر گفت‌وگوهای غیرمستقیم شده بود و تلاش داشت در چارچوب دیپلماسی تعهد خود به مسیر حل و فصل اختلافات را نشان دهد، آمریکا در اقدامی کاملاً خصمانه به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله کرد و بعداً نیز با وقاحت، نقش مستقیم خود را در آغاز و هدایت جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران اعلام نمود.
این رسوایی بزرگ، یک پیام روشن دارد: آمریکا نه شریک مذاکره، بلکه خائن به مذاکره بود. هیچ کشوری در جهان، در حالی که طرف مقابلش در حال صلح و گفت‌وگوست، ناگهان به او حمله نمی‌کند. و پس از چنین خیانتی، انتظار ادامه مذاکره سطحی از وقاحت است که تنها از واشنگتنِ ترامپ برمی‌آید. دولتمردان ایران به‌خوبی می‌دانند که هر مذاکره‌ای در چنین شرایطی، نه راه‌حل که دام است؛ دامی برای مشروعیت‌بخشی به تجاوزی که آمریکا خود به آن اعتراف کرده است.
ترامپ می‌داند ایران مذاکره نمی‌کند
پس چرا دروغ می‌گوید؟
بیشتر از آنکه سخنان ترامپ بازگوکننده واقعیت باشد، نشان‌دهنده یک تلاش ناامیدانه برای وارونه‌سازی واقعیت است. او بهتر از هر کس می‌داند که جمهوری اسلامی ایران، به‌خصوص پس از جنگ ۱۲ روزه و با تعهدی که نسبت به خون شهدای این جنایت دارد، هرگز حاضر به مذاکره با فردی بی‌ثبات، غیرقابل اعتماد و دیوانه‌وار همچون او نخواهد شد. تیم سیاست خارجی دولت فعلی نیز با تحلیل دقیق شرایط و با درک این واقعیت که مذاکره در چنین وضعیتی تهدیدی برای امنیت و منافع ملی است، اساساً چنین گزینه‌ای را روی میز نمی‌بیند.
اما ترامپ دروغ «تمایل ایران به توافق» را تکرار می‌کند تا ایران را در چشم افکار عمومی جهان در جایگاه «طرف نیازمند مذاکره» قرار دهد. این بخشی از جنگ روانی کاخ سفید است؛ جنگی که هدف آن فریب افکار عمومی و ایجاد فشار سیاسی علیه کشورمان است. با این حال، او گرفتار همان جنون سیاسی همیشگی است و نمی‌فهمد که امروز افکار عمومی جهان به‌خوبی آگاه است که آمریکا، نه ایران، مذاکره را نقض و در میانه گفت‌وگو اقدام به حمله کرده است.
این دروغ ترامپ به حدی دور از واقعیت بود که لارنس نورمن: خبرنگار وال استریت ژورنال که در طی ماه‌های اخیر از مهم‌ترین چهره‌های خبری رسانه‌ای در خصوص مسئله هسته‌ای به شمار می‌آید، در یادداشتی در شبکه اجتماعی ایکس سخن ترامپ را در زمان فعلی دانست و اظهار داشت اکنون مذاکره‌ای در جریان نیست. 
در همین خصوص اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه نیز در پاسخ به سؤال خبرنگاران درباره ادعای دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا درباره مذاکره با ایران، گفت: در حال حاضر هیچ فرآیند مذاکراتی بین ایران و آمریکا وجود ندارد. 
سخنگوی وزارت امور خارجه با اشاره به سابقه بدعهدی‌ها و زیاده‌خواهی‌های مکرر آمریکا، تصریح کرد: همان‌طور که وزیر امور خارجه نیز بارها تأکید کرده‌اند مذاکره با طرفی که قائل به دوسویه‌ بودن امر مذاکره نبوده، به عمل خلاف خود در تجاوز نظامی علیه ایران و کشتار فرزندان ایران مباهات می‌کند و به وضوح به دنبال دیکته‌ کردن خواسته‌های خود است توجیه منطقی ندارد.
خدمت بی‌قید و شرط به اسرائیل 
سقوط کامل هنر معامله‌گری ترامپ
ترامپ در تبلیغات انتخاباتی خود ادعا می‌کرد یک «معامله‌گر حرفه‌ای» است، کسی که هیچ‌کس و هیچ تعهدی را فدای دیگری نمی‌کند و تنها به سود آمریکا می‌اندیشد. اما واقعیت عرصه سیاست خارجی نشان داده که این ادعا چیزی جز یک شعار توخالی نیست. او تحت فشار شدید صهیونیست‌های مسیحی، اوانجلیست‌ها و دیگر گروه‌های متعهد به لابی اسرائیل، در عمل به خدمتکاری سیاسی برای نتانیاهو تبدیل شده است؛ شخصی که امروز حتی در میان غربی‌ها نیز به ‌عنوان جنایتکارترین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی شناخته می‌شود.
رفتار ترامپ در قبال اسرائیل کاملاً برخلاف اصول معامله‌گری است. در موضوع اوکراین، او با دقت محاسبه می‌کند، زلنسکی را تحت فشار قرار می‌دهد و امتیازگیری می‌کند، اما در موضوع اسرائیل، حتی بدون کوچک‌ترین محاسبه هزینه-فایده، هر خدمتی که لازم باشد ارائه می‌دهد؛ آن هم به رژیمی که اکنون منفورترین در جهان است. این رفتارهای غیرعقلانی حتی از سوی چهره‌هایی مانند تاکر کارلسون که زمانی از حامیان اصلی او در برابر دموکرات‌ها بودند، مورد انتقاد قرار گرفته است.
22 سال تجربه مذاکرات
 و یک نتیجه روشن برای ایران
برای جمهوری اسلامی ایران، تصمیم درباره مذاکره با آمریکا نه موضوعی احساسی است و نه یک واکنش مقطعی؛ بلکه نتیجه یک تجربه طولانی، پرفرازونشیب و کاملاً روشن است. طی بیست‌ودو سال اخیر، از اوایل دهه ۸۰ تا امروز، ایران انواع فشارهای آمریکا را تجربه کرده است: تحریم‌های گسترده و بی‌سابقه، ترور دانشمندان، خرابکاری‌های پی‌درپی در تأسیسات هسته‌ای، حملات نظامی و در نهایت جنگ ۱۲ روزه. با این حال، نتیجه همه این فشارها یک چیز بوده است: ایران امروز قوی‌تر، مستقل‌تر و با تجربه‌تر از گذشته ایستاده است.
ایران برخلاف کره شمالی به سمت ساخت سلاح هسته‌ای نرفت، 22 سال مذاکره کرد، چندبار توافق کرد و به تعهدات خود عمل کرد ولی در عمل فشارهای تحمیلی از تحریم، تهدید، ترور، خرابکاری و نهایتا جنگ حتی از فشارهای غرب بر کره شمالی نیز بیشتر بود.
همین تجربه طولانی باعث شده دولتمردان و کارگزاران سیاست خارجی کشور به‌خوبی بدانند که هرگونه مذاکره با آمریکا و به‌طور خاص آمریکای ترامپ در شرایط فعلی، نه یک فرصت که خیانت به منافع ملی و خون شهدای جنگ ۱۲ روزه خواهد بود. ایران، بر اساس عقلانیت و عزت ملی، به هیچ‌وجه وارد مذاکره‌ای نمی‌شود که طرف مقابل آن، همان کسی است که در میانه گفت‌وگو دست به حمله زده و بعد آن را با وقاحت اعلام کرده است.
ترامپ تلاش می‌کند دروغ «تمایل ایران به توافق» را جا بیندازد تا شکست‌های خود را بپوشاند و بحران‌های داخلی و خارجی آمریکا را به حاشیه ببرد. اما حقیقت این است که جمهوری اسلامی ایران امروز در موقعیتی از قدرت، ثبات و بازدارندگی قرار دارد که نه نیازمند چنین مذاکراتی است و نه حاضر است امنیت کشور را بازیچه جاه‌طلبی‌های یک فرد بی‌ثبات در کاخ سفید کند. ایران مذاکره نمی‌کند،زیرا قدرتمند است؛ زیرا تجربه دارد؛ زیرا خیانت آمریکا را دیده است و زیرا خون شهدای جنگ ۱۲ روزه بر زمین مانده و هرگونه مذاکره با عاملان آن جنایت، خیانتی است نابخشودنی. ترامپ می‌خواهد با جنگ روانی حقیقت را پنهان کند، اما واقعیت روشن است: این آمریکا بود که از مذاکرات‌گریخت و به ایران حمله کرد، و این ایران بود که با صلابت و صداقت ایستاد و جهان امروز این حقیقت را می‌داند.