شرق: با اجرای مکانیسم ماشه پارادایم دولت باید تغییر کند
«آیا حکمرانی دولت، فرمانده فنی یا بازیساز دارد؟ اگر دارد، کیست؟».
روزنامه شرق با طرح این پرسش انتقادی نوشت: اگر علاقهمند به فوتبال داخلی باشید، احتمالاً در جریان هستید که در فصل جاری لیگ برتر دو تیم استقلال و پرسپولیس، برخلاف همه سالهای قبل هزینههای زیادی را صرف خرید بازیکن کردند و انتظار میرفت امسال را متفاوتتر و پرصلابتتر از فصل پیش شروع کنند. اما بر روی مستطیل سبز نتایج برخلاف انتظارات رقم خورده و هر دو تیم حال خوبی ندارند. تحلیلگران مشکل اصلی هر دو تیم را در دو ضعف خلاصه میکنند: اول) کوچینگ ضعیف هر دو تیم و نداشتن پلن B و C در شرایط جوابندادن پلن A. و دوم) نداشتن بازیساز در میانه میدان بهعنوان فرمانده فنی درون زمین.
حکمرانی نیز عموماً از ناحیه همین دو ضعف اصلی رنج و آسیب بسیاری برده است. دهههاست پلن A حکمرانی در کشور ما «حکمرانی نفتی» و هزینهکرد درآمدها و دلارهای نفتی برای اداره کشور (گسترش تشکیلات دولت، دادن یارانههای بیحسابوکتاب و...) بوده و با وجود طرح چندباره ضرورت تدوین و اجرای پلن B و C (رونق تولید ملی و متنوعسازی اقتصاد، خصوصیسازی واقعی و اصلاح ساختار بودجه و...)، اما همچنان شالوده مدیریت بر روی پلن A متوقف مانده و تغییر جدی نکرده است.
بازگشت قطعنامههای تحریمی شورای امنیت، هرچند پایانی بود بر جسم بیجان برجام و میخی بر تابوت آرزوی بازگشت به نقشه اقتصادی جهان و ترک مخاصمه با دنیا؛ ولی از سوی دیگر آغازی بود بر ضرورت تسریع در تغییر پارادایم حکمرانی در دولت و متوقفشدن در بنبست تحمیلشده (تا پایان دولت): دولتی که میخواست خاطره شیرین دولتهای هفتم و هشتم را یکبار دیگر تکرار کند. اما امروز پس از گذشت بیش از یک سال از آغاز به کار دولت، این حقیقت تلخ باید برای دولت و متولیان امر آن آشکار شده باشد که بازکردن کلاف سردرگم مسائل و مشکلات درهمتنیده به این سادگیها که تصور میشد، نیست... اگر بخواهیم ملموستر به موضوع بنگریم، ایران به روایت وزارت نیرو یک تصویر از مسائل، قابلیتها، محدودیتها و اولویتها دارد. به روایت وزارت جهاد کشاورزی یک تصویر دیگر و به روایت وزارت صمت تصویری متفاوت و متعارض با دو تصویر پیشین.
سؤال اینجاست که آیا حکمرانی دولت فرمانده فنی یا بازیساز دارد و اگر دارد، کیست؟ واقعیت این است که فرمانده دولت در اکثر دولتهای پیشین، شخص رئیسجمهور، نهاد ریاستجمهوری یا در نهایت امر حلقه مشاوران و نزدیکان رؤسایجمهور بودهاند که در زمانهای که هنوز پیچیدگی، درهمتنیدگی و آوار مسائل و مشکلات کشور به صعوبت و سنگینی امروز نبود، نظام اولویتها و ترجیحات دولتها را تعیین و حرکت کلی دولت را راهبری میکردند..
اما در شرایط جدید نیاز بوده و هست که یک نهاد تخصصی، فرابخشی و دورنگر بتواند تحلیلی دقیق و جامع از وضعیت کشور و راههای برونرفت از بحران تدوین و تصمیمسازی مسئلهگشا را فراروی تصمیمگیران کشور قرار دهد. بیشک «سازمان برنامه» همان نهاد موصوف است که توان لازم برای ایفای نقش فرماندهی یا پلیمیکری حکمرانی درون ساختار دولت و نظام اداری را بهتر از هر نهاد و مجموعه دیگر دارد... قبل از شروع مذاکرات هستهای ایران با آمریکا در اواخر سال گذشته، نیز سازمان برنامه با سناریونگاری یک سال آینده پیشبینیهای لازم در صورت وقوع هریک از سناریوهای توافق جامع، توافق محدود، نبود مذاکرات و تداوم تحریمها، تشدید تحریمها، جنگ محدود و جنگ همهجانبه و تخریب زیرساختها را تهیه و تنظیم کرده بوده است، بنابراین مدیریت مطلوب در شرایط جنگ یک اتفاق نبود!