سیر فرهنگ و هنر اسلامی در اروپا
پایان غمانگیز برای فاتح آندلس
بخش دهم-فائزه ریاحی
بعد از اینکه نامه دوم خلیفه به موسی بن نصیر رسید که با طارق بن زیاد به شام بروند موسی بن نصیر ناچار دست از تعقیب پلیو برداشت و پسر خود یعنی عبدالعزیز را به جای خود به فرماندهی سپاهش گذاشت و فرمانفرمای آن کشور در آخر سال ۹۵ هجری قرار داد و مرکز حکومت را هم شهر اشبیلیه تعيين کرد و با طارق عازم شام شد.
حرکت موسی که بسیار تاسفآور بود این فرصت را به پلیو داد که برای خود در جبال، قلعهها و مستحکماتی ترتیب داده بود و حکومتی پایهگذاری کند که در دورههای بعدی توانمند شد و ولایتهای جنوبی مسلمانان را نابود کرد.
داستان پلیو اینگونه شد که او با نیروی کمی که داشت تجمعاتی در رابطه با مخالفت با مسلمانان و مسیحیان متعصب شد و در شمال سرزمین اسپانیا دولتی تشکیل داد که همیشه با درگیری و جنگوگریزهایی که به راه میانداخت، مزاحم حکومت عربها میشد و سرانجام این دولت مسیحی موفق شد دولت عرب را پس از ۹ قرن جنگ و درگیری از پیش رویش بردارد.
موسی قبل از حرکت، کار حکومت اسپانیا را منظم کرد و یکی دیگر از پسرانش به نام عبدالملک را حاکم مراکش (مغربالاقصی) تعیین کرد و بزرگترین فرزند خود را حاکم افریقیه کرد و با کاروان بینظیری از غنائم و اسیران جنگی و بردگان روانه شام شد. حکومت بنادر و فرماندهی نيروي دریایی را به پسر دیگرش عبدالصالح داد و به او گفت تا در طنجه اقامت کند.
موسی پس از منظم کردن کار حوزه نیابت سلطنتی در افریقیه و آندلس با کاروانی از تعداد زیادی غنائم و اسیران جنگی و بردگان و ملازمان به دمشق روانه شدند.
از جمله غنائم موسی که با خود برد؛ سفره سلیمان و بیش از صد تاج مرصع شاهی و میزان قابل توجهی طلا، رطلهای دُرّ، یاقوت و زبرجد، با بیش از ۳۰ هزار اسیر جنگی که میان آنها صد نفر از نجیب زادگان گوت، ندیمان و مستشاران آنان بودند.
موسی در ماه ذیحجه سال ۹۵ هجری روانه شام شد و در ماه ربيع الأول به مصر و به شهر فسطاط رسید در این تاریخ ولید بن عبدالملک در بستر بیماری بود. سلیمان بن عبدالملک برادر ولید در آن زمان ولیعهد بود او چند نامه به موسی نوشت که در آمدن عجله نکند، به این امید که مرگ ولید فرا رسد و او خلیفه شود و غنائم بینظیر آندلس به او برسد اما موسی بن نصیر برای اطاعت از فرمان خلیفه به راه خود ادامه داد و در ماه ربيع الأول وارد شام شد.
در ۱۵ جمادی الثانی سال ۹۶ یعنی دو ماه قبل از ورود موسی به دمشق ولید از دنیا رفت و سلیمان برادرش به جای او بر سر خلافت نشسته بود خلیفه جدید که از سرپیچی دو فرمانده از دستوراتش ناراحت بود، اول آنها را از فرماندهی عزل کرد و بر فاتح آندلس موسی بن نصیر خشم گرفت و او را متهم به اختلاس در اموال مسلمانان کرد و دستور داد اموال دریافتی و مبالغ زیادی را نیز به عنوان جریمه بپردازد و او را در مجلس عمومی با چوب زد و یک روز تمام در مقابل قصر خود در آفتاب نگه داشت و سپس او را حبس کرد و پنهان به اسپانیا دستور فرستاد تا عبدالعزیز پسر موسی را بکشند.
چقدر پایان کار و وضعیت این فرمانده عرب به پایان کار و وضعیت ابومسلم خراسانی سردار ایرانی سرسلسله عباسیان شباهت داشت.
بعد از کشته شدن پسرش عبدالعزیز در اسپانیا به موسی اجازه دادند تا او هر کجا میخواهد برود و موسی به مکه رفت و تا زمان مرگش همان جا بود.
به این ترتیب فرماندهای با شجاعت که با سیاست آرام و سازنده خود موفق شده بود تمام سرزمین آشفته شمال آفریقا را آرام و مطیع کند، با شناسایی دقیق طبائع عرب و بربر مشکلات و اختلافات قبائل مختلف را حل و دولت نیرومندی به وجود بیاورد و سرزمین طلایی شبه جزیره ایبریا را با تلفات کمی به تصرف درآورد و حکومت اسلامی را در آندلس پایهگذاری کند. در سال ۹۷ و در سن هشتاد سالگی با قدر نشناسی خلیفه اموی در فقر و تنگدستی در مکه و در وادیالقرای شمال حجاز چشم از جهان فرو بست.
بعد از عزل طارق نیز هیچ پست و مقامی دیگر به طارق واگذار نشده و هیچ نامی از او در تاریخ ذکر نشده که چه شد و چکار کرد و کی و در کجا وفات کرد.