روایت عرفانی اقبال لاهوری از حماسه کربلا
رمز قرآن از حسین(ع) آموختیم
علی خوشه چرخ آرانی
عاشورا سرایی در ادب فارسی از قدمتی طولانی و از جنبشی دیرین برخوردار است. از تاریخ شهادت حسین بن علی (ع) در پهن دشت کربلا، تا کنون، عالم تشیع سوگوار و ماتم زده فراق حق جویان دشت کربلاست، بلا زدگانی که در فراسوی انسانیت گام نهادند و به پاس شرافت و تثبیت دین حق، از جان گذشتند. آن شهیدان خدایی که با خون خود نام حق را بر دشت کربلا ترسیم کردند و به ارواح انبیای الهی پیوستند.
از خیل شاعران، بسیاری را میتوان یافت که به حادثه کربلا از نظرگاه عرفانی نگریسته و روایتی عرفانی از آن را ارائه نمودهاند که در این زمره عمان سامانی و اقبال لاهوری برجستهاند. محمد اقبال لاهوری یکی از شاعران و اندیشمندان معاصر است که دل بسته و عاشق حسین بن علی(ع) و حماسه عاشورا است، هرچند ایشان برای اهل بیت پیامبر اعم از حضرت فاطمه زهرا (س)، حضرت علی و امام حسین (علیهما السلام) اشعار ممتاز و برجستهای دارد اما حسین بن علی(ع) اسوه کامل اوست؛ چنان که در این بیت بدان اشاره صریح دارد.
رمز قرآن از حسین آموختیم
ز آتش او شعلهها اندوختیم
در نظرگاه اقبال لاهوری آنان که در پهن دشت کربلا حضور یافتند، برای رهایی از بندگی غیرخدا در پی کسب آزادی و اثبات بندگی خدا بودند، زیرا که او معتقد است:
هر که پیمان با هو الموجود بست
گردنش از بند هر معبود رست
ضمن اینکه عاشورائیان برای تمتع امت اسلامی و حتی آزاد مردان عالم و برای تحقق حقیقت و تعبد الهی قیام کردند، بنابراین درسی را که از قیام عاشورا میتوان آموخت، همین «آزادمردی» و «آزاداندیشی»و «حریت خواهی» الهی و معنویت است.
در نوای زندگی سوز از حسین(ع)
اهل حق، حریت آموز از حسین(ع)
اقبال به سبب آشنایی با معارف اسلامی و راز و رمز قرآنی و آگاهی از اسرار کتاب الهی در حدی که از ناحیه ی اهل بیت (علیهم السلام) بیان شده؛ امام حسین (ع) را فرزند قرآن و تفسیر عینی آیه 107 سوره صافات میدانست، لذا حادثه کربلا را با رویارویی حضرت ابراهیم و قربانی شدن حضرت اسماعیل ربط داده و تحقق آن را در عشق بازی و ایثار حسین (ع) میبیند و میگرید:
الله الله بسم الله پدر
معنی ذبح عظیم آمد پسر
سرّ ابراهیم و اسماعیل بود
یعنی آن اجمال را تفصیل بود
از نظرگاه اقبال لاهوری، خون امام حسین (ع) حکم باران را داشت، لذا نه تنها رهایی بخش است بلکه حیات آفرین و زندگی بخش است، یعنی در هر عصری به محرومان حیات میبخشد و آزادی و آزادگی اصلیترین و اساسیترین هدف زندگی امت است، بنابراین:
بر زمین کربلا بارید و رفت
لاله در ویرانهها کاوید و رفت
و باعث گردید تا استبداد از بین برود به گونهای که ابهت آن در نزد آزادی خواهان شکسته شد و در مقابل، پرچم توحید را در عالم برافراشت تا عارفان، عالمان و آزاد اندیشان بتوانند در سایه سار آن زندگی راحتی داشته باشند.
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد
بهر حق در خاک و خون گردیده است
پس بنای لا اله گردیده است
در نگاه اقبال قیام حسین بن علی (ع) جهت اصلاح امت و احیای دین محمد (ص) و نابودی ظالم و فساد و فاسدین بود، زیرا اگر آن حضرت قصد سلطنت میداشت بیساز و برگ سفر نمینمود بلکه سپاه و لشکری را فراهم میساخت، دفتر عشق و ایت الهی را میبوسید و کنار میگذاشت تا به هدفش دست یابد و حال آن که او قیام کرد تا بارانی باشد بر امت مرده اسلام.
مدعایش سلطنت بودی
خود نکردی با چنین سامان سفر
دشمنان چون ریگ صحرا لاتعد
دوستان او به یزدان هم عدد
عزم او چون کوهساران استوار
پایدار و تندسیر و گامگار
تیغ بهر عزّت دین است و بس
مقصد او حفظ ائین است و بس
خون او تفسیر این اسرار کرد
ملت خوابیده را بیدار کرد
و در پایان باید گفت که اقبال لاهوری بیش از اینکه یک شاعر حرفهای باشد، یک مصلح و یک زعیم سیاسی و بایستهتر از همه یک متفکر دینی و متعهد است، او به اصول خاصی از تفکرات ناب انسانی پای بند است که باعث غنای عمیق فکری او شده است. او در همه اعتقادات و رفتارهای مسلمانان به دیده تعمیق مینگرد و میکوشد به کمک سرچشمه زلال، اصیل و بنیادین دین و مذهب، اندیشهها را ارزیابی کند و از این سو نگاه اقبال به شعر عاشورایی، یک نگاه ژرف و اندیشمندانهتر است که میکوشد خواننده را به تفکر در معنا و مفهوم این قیام فرا خواند و یک تحرک عملی برخاسته از شناخت و معرفت را همراه با عرفان در او ایجاد کند و قطعاً اقبال و شاعرانی از این گروه، سهم خاصی در تقویت نهضت بیداری اسلامی داشتهاند. ضمن اینکه از این نکته هم نباید غافل شد که از نظرگاه اقبال، کربلا عرصه عقل و عشق است و حسین (ع) مظهر اکمل عشق الهی است و به درستی که شور و شکوه و شرارهای که حسین بن علی (ع) آفرید هنوز و همواره قلمرو قلوب و ذهن انسانهای شیفته و عاشق را فتح میکند که اوج این ارادت و هم چنین تأثیرگذاری را میتوان در حماسه زائران اربعین حسینی در سرزمین مقدس کربلا بعد از سالها مشاهده نمود و به روشنی ثابت شد که کربلا، زنده، زاینده و فزاینده است. زیرا رسول خدا (ص) فرمودند: «اِنَّ لِقَتلِ الحُسین حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابداً»: به درستی که در شهادت حسین حرارتی در قلوب مؤمنین است که هیچ گاه به سردی نخواهد گرایید.