کد خبر: ۳۱۹۴۷۷
تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۳

نقش عوامل غیرمادی در پیدایش بلایا و مصیبت‌ها

پدیده‌هایی مانند خشکسالی، سیل، زلزله و دیگر بلاهای طبیعی، همواره بخشی از تجربه زیست بشر بوده‌اند. علوم طبیعی و اجتماعی برای این حوادث دلایل روشنی همچون تغییرات اقلیمی یا نابسامانی‌های مدیریتی ارائه می‌کنند، اما همه حقیقت در این سطح مادی خلاصه نمی‌شود و برخی مصائب می‌توانند پیامد گناهان فردی یا اجتماعی باشند و به عنوان هشداری جمعی، جامعه را متوجه بازنگری در رفتار خویش سازند. ازاین‌رو، بحث درباره ارتباط میان گناهانی مانند رباخواری، اختلاس ، رشوه ، بی‌حجابی و پدیده‌ای چون خشکسالی، تنها زمانی معنا دارد که در کنار علل طبیعی، به بُعد معنوی و اخلاقی نیز توجه شود. با عنایت به این مقدمه، در ادامه در قالب نکاتی، توضیحات بیشتر بیان می‌شود.
علل معنویِ مؤثر در پیدایش مصیبت‌ها
از نقطه نظر اسلام، علل و عوامل متنوعی در پیدایش شرور و مصیبت‌ها نقش دارند که از یک نظر می‌توان آنها را به دو قسم مادی و معنوی تقسیم کرد. 
علل و عوامل معنوی مؤثر نیز بسیار متنوعند و محدود به جنبه تنبیه و عذاب نیستند.  
مثلا برخی از مصیبت‌هایی که گریبان انسان‌ها -به‌ویژه انسان‌های مؤمن- را می گیرند، کارکرد آزمایشی دارند نه تنبیهی و عذاب. 
در این آزمون‌ها اگر کسی صبر مؤمنانه داشته باشد، به مراتب بالاتری از معنویت دست می‌یابد.(1)  
یکی دیگر از عوامل معنوی مؤثر در زمینه پیدایش بلایا و مصیبت‌ها، گناهانی است که به صورت فردی یا جمعی انجام می‌شود و به دنبالش، گناهکاران در این دنیا به عذاب مبتلا می‌گردند تا تادیب و تنبیه شوند. (2) 
در همین راستا، گاهی گناه و نافرمانی، جنبه عمومی و جمعی پیدا می کند و به دنبالش مجازات نیز همه افراد اجتماع را تحت تاثیر خود قرار دهد. (3) 
این بلاهای همگانی، زنگ خطری برای کل جامعه است تا به بازنگری در رفتار جمعی خود بپردازد. از این رو قطعا بخشی از مصیبت‌ها و بلایا مربوط به گناهان فردی یا عمومی افراد است. 
تأثیر توبه در جلوگیری از عذاب
روشن است که توبه و اصلاح رفتار، نقش بسزایی در پیشگیری از این نوع عذاب‌ها و بلایا دارد؛ چنان‌که فرازی از سوره مبارکه یونس، نمونه‌ای گویا در این مورد را معرفی می‌کند. قوم یونس هنگامی که نشانه‌های عذاب الهی را مشاهده کردند، همگی به توبه و بازگشت روی آوردند و همین بازگشت صادقانه سبب شد عذاب از آنان برداشته شود: «چرا هیچ یک از شهرها و آبادیها ایمان نیاوردند که (ایمانشان بموقع باشد و) به حالشان مفید افتد؟! مگر قوم یونس، هنگامی که آنها ایمان آوردند، عذاب رسوا کننده را در زندگی دنیا از آنان برطرف کردیم؛ و تا مدّت معیّنی [= پایان زندگی و اجلشان‌] آنها را بهره‌مند ساختیم.»(4) 
این ماجرا نشان می‌دهد که حتی در برابر بلاهایی که به نظر قطعی و اجتناب‌ناپذیر می‌رسند، رحمت خداوند همچنان گسترده است و راه بازگشت بسته نمی‌شود. توبه و اصلاح، می‌تواند تقدیر ویرانگر را دگرگون سازد. 
از این‌رو، رابطه میان گناه و عذاب، رابطه‌ای مستقیم و آنی نیست؛ بلکه عواملی چون توبه و استغفار همچون آبی زلال بر آتش بلایا می‌ریزند و نه تنها مانع نزول عذاب می‌شوند، بلکه درهای برکت و رحمت الهی را نیز به روی بندگان باز می‌کنند.
رابطه گناه و خشکسالی
بر اساس برخی منابع اسلامی، گناهان در صورتی که به سطح عمومی و فراگیر برسند، می‌توانند آثار اجتماعی و طبیعی به دنبال داشته باشند؛ از جمله خشکسالی و نباریدن باران. در روایات آمده است که : اِنَّهُ لَیسَ مِنْ سَنَهٍ اَقـَلَّ مـَطَراً مِنْ سَنَهٍ وَ لَکنَّ اللَّهَ یضَعُهُ حـَیثُ یشاءُ اِنَّ اللَّهَ جـَلَّ جـَلالَهُ اِذا عَمِلَ قَوْمٌ بِالْمَعاصِی صَرَفَ عـَنْهُ مـا کانَ قَدَّرَ لَهُمْ مِنَ الْمَطَرِ فِی تِلْک السَّنَهِ اِلَی غَیرِهِمْ وَ اِلی الْفَیافِی وَ الْبِحارِ وَ الْجِبالِ ؛ مقدار بارانِ مقدر برای هر منطقه از پیش معین است و باران  هر سال کمتر از سال قبل نیست ، اما اگر مردمانی به گناه آلوده شوند، بارانی که برای آنان تعیین شده بود به سرزمین دیگری منتقل می‌شود و خودشان گرفتار خشکسالی می‌گردند. (5) 
این روایت، به صورت کلی از رابطه گناه و خشکسالی سخن گفته است.
اما در برخی روایات، به خصوص فحشاء و زنا و آثار وضعی آنها اشاره شده است: « خَمْسٌ إِنْ أَدْرَكْتُمُوهُنَّ فَتَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِنْهُنَّ لَمْ تَظْهَرِ الْفَاحِشَةُ فِي قَوْمٍ قَطُّ حَتَّى يُعْلِنُوهَا إِلَّا ظَهَرَ فِيهِمُ الطَّاعُونُ وَ الْأَوْجَاعُ الَّتِي لَمْ تَكُنْ فِي أَسْلَافِهِمُ الَّذِينَ مَضَوْا ... ؛ پنج چیز است که اگر به آنها رسیدید، از شرّشان به خدا پناه ببرید: هیچ گاه زشتکاری جنسی در میان قومی آشکار نشد و آن را علنی نساختند، مگر اینکه در میانشان طاعون و بیماری‌هایی پدید آمد که در گذشته شان سابقه نداشت. هیچ‌گاه در کیل و وزن کم‌فروشی نکردند، مگر آنکه به خشکسالی، سختی معیشت و ستم حکّام گرفتار شدند. هیچ‌گاه زکات ندادند، مگر آنکه از بارش آسمان محروم شدند و اگر نبودند چهارپایان، اصلاً باران نمی‌بارید. هیچ‌گاه پیمان خدا و پیامبرش را نشکستند، مگر آنکه خدا دشمنشان را بر آنان مسلط ساخت و بخشی از آنچه در دست داشتند را گرفت. 
هیچ‌گاه به غیر آنچه خدا نازل کرده حکم نکردند، مگر آنکه خداوند نیروی آنان را به جان هم انداخت (و گرفتار تفرقه و درگیری داخلی شدند).» (6)  
« وَجَدْنَا فِي كِتَابِ رَسُولِ اللَّهِ إِذَا ظَهَرَ الزِّنَا مِنْ بَعْدِي كَثُرَ مَوْتُ الْفَجْأَةِ ...»؛ ما در کتاب رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) چنین یافتیم: هرگاه پس از من زنا آشکار شود، مرگ‌های ناگهانی زیاد می‌شود و هرگاه در کیل و وزن کم‌فروشی کنند، خداوند آنان را به خشکسالی و کمبود (نعمت‌ها) دچار می‌سازد و هرگاه زکات نپردازند، زمین، برکات خود را از غلات و میوه‌ها و همه معادن بازمی‌گیرد و هرگاه در داوری‌ها ستم کنند، همگی بر ظلم و تجاوز یاریگر یکدیگر می‌شوند و هرگاه پیمان‌شکنی کنند، خدا دشمنشان را بر آنان مسلط می‌سازد و هرگاه قطع رحم کنند، اموال در دست اشرار قرار می‌گیرد و هرگاه امر به معروف و نهی از منکر ترک شود و از نیکان اهل بیت من پیروی نکنند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلط می‌کند، به‌گونه‌ای که نیکان دعا می‌کنند [و از خدا کمک می‌خواهند] ولی دعایشان مستجاب نمی‌شود.»(7)
نتیجه:
مسئله ارتباط میان گناهان و خشکسالی و بلایای طبیعی دیگر، پرسشی پیچیده است که نمی‌توان با پاسخی ساده و یک‌سویه به آن پرداخت. در آموزه‌های اسلامی، بلاهایی همچون خشکسالی، هم علل طبیعی دارند -مانند تغییرات اقلیمی و ضعف مدیریت- و هم می‌توانند آثار وضعی برخی گناهان جمعی باشند. روایات اسلامی تصریح می‌کنند که برخی گناهان، وقتی به صورت آشکار و فراگیر در جامعه رواج یابند، پیامدهایی اجتماعی و طبیعی به دنبال دارند. از جمله این گناهان، نپرداختن زکات، کم‌فروشی، فحشا و پیمان‌شکنی است که می‌تواند زمینه‌ساز پدیده‌هایی چون خشکسالی، بیماری‌ و مرگ‌های ناگهانی شود. این پیامدها، رابطه‌ای مکانیکی و آنی با گناه ندارند، بلکه در چارچوب سنت‌های الهی و متناسب با شرایط و سطح فراگیری گناه رخ می‌دهند.
اگرچه در متون دینی، به خصوصِ فحشا و زنا اشاره شده است، اما این بدان معنا نیست که هر مصداقی از فحشای موردنظر و به شکل مستقیم و فوری سبب بلا و مصیبت می‌شود. 
افزون بر این، در برخی روایات نیز خشکسالی به‌طور مشخص به گناهانی همچون کم‌فروشی یا ترک زکات نسبت داده شده است. 
در عین حال، رحمت الهی همواره جاری است و توبه و بازگشت می‌تواند تقدیرات ویرانگر را تغییر دهد؛ همان‌گونه که قرآن کریم در ماجرای قوم یونس نمونه‌ای روشن از این حقیقت را بیان می‌کند. لذا نگاه اسلامی به این مساله، همه‌جانبه و چندبُعدی است: 
از یک‌سو، باید علل طبیعی خشکسالی و بلایای دیگر را جدی گرفت و برای رفع آن برنامه‌ریزی کرد؛ و از سوی دیگر، نباید از نقش معنوی و اخلاقی جامعه در بروز یا دفع بلاها غفلت نمود. جمع این دو نگرش، انسان را هم به مسئولیت‌پذیری در برابر طبیعت و هم به اصلاح فردی و اجتماعی در برابر خداوند فرا 
می‌خواند.
پی‌نوشت‌ها:
1. بقره، آیه 155.   2. شوری، آیه 30.   3. روم، آیه 41.   4. یونس، آیه 98.   5. صدوق، محمد بن علی، الأمالی، قم، مؤسسه البعثه، 1417ق، ص 384.   6. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، المحقق / المصحح:‌ غفاری على اکبر و آخوندی، محمد، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ط 4، 1407ق، ج2، صص 373-374.   7. همان، ج2، ص 374.
مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی