چاقویی که دسته خودش را برید!
عزیزالله محمدی(امتدادجو)
جنگ ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل در ژوئن ۲۰۲۵ یکی از مهمترین تحولات نظامی و سیاسی در غرب آسیا به شمار میرود که در همه شئون خود توجه تحلیلگران جهانی را به خود جلب کرد. این جنگ با حمله اسرائیل به ایران تحت عنوان «عملیات طلوع شیران» آغاز شد و ایران آن را در همه ابعاد به صورت غیر قابل باوری با عملیات «وعده صادق ۳» پاسخ داد.
به رغم آنکه لحظات اولیه عملیات از سوی اسرائیل همراه با حمله به حدود سیصد نقطه - بر اساس
اعلام خود آنها- بود؛ اما! در ادامه با تدابیری که در ایران صورت گرفت؛ روند جنگ به گونهای شد که لحظه به لحظه روایت جنگ به نفع ایران در همه ابعاد تغییر میکرد؛ تا اینکه! حتی آمریکا نیز به طور مستقیم وارد این جنگ شد و در نهایت با عواقب خفت باری که ایران بر آنها تحمیل کرد؛ عرصه را ترک و تقاضای «آتشبس» را مطرح کردند.
تحلیلهای متفاوتی در سرتاسر جهان نسبت به این موضوع و فرآیند طی شده جنگ از زوایای مختلف ارائه شد که برجستهترین تحلیلها را با توجه به (چند وجهی و ترکیبی) بودن این جنگ در حوزههای رسانهای، اجتماعی و نظامی میتوان جستوجو کرد تا از بستر این تحلیلها «اندوخته شناختی و ادراکی» برای آینده به دست آورد.
نظامی و امنیتی
جنگ عمدتاً به صورت هوائی انجام شد و دشمن تأسیسات هستهای ایران از جمله فردو و نطنز را هدف قرار داد. ایالات متحده نیز در
۲۲ ژوئن به اسرائیل پیوست و در حمله به تأسیسات فردو مشارکت کرد. در مقابل، ایران با تکیه بر مدیریت داخلی در حوزه فرماندهی و با قدرت و توان موشکی محاسبات اولیه را کاملا
بر هم زد و هر چه جنگ به پیش رفت ابتکار عمل بیشتر به دست ایران افتاد.
تلفات و خسارات
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگاران گفت: در جنایاتی که رژیم صهیونیستی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه انجام داد، هزار و ۶۴ نفر به شهادت رسیدند و ۵ هزار و ۸۰۰ نفر مجروح شدند که ۹۲ درصد از آنان به صورت سرپایی مداوا و مرخص شدهاند؛ اما در مقابل با وجود سانسورهای شدید اطلاعاتی در سرزمینهای اشغالی به نقل از وبسایت «هس» که خبرگزاریهای مختلف بعد از هک شدن این وب سایت صهیونیستی منتشر کردند؛ آمار اشغالگرانی که در جنگ با ایران به هلاکت رسیدند متفاوت از آمارهایی است که رژیم صهیونیستی آن را اعلام کرده و کماکان نیز ابعاد جدیدتری از تلفات و خسارات با توجه به شدت سانسورها به دست میآید که نمیتوان این آمار را هم آمار قطعی و نهائی دانست. بر اساس آمار این سایت صهیونیستی میزان تلفات چنین است: ژنرال ارشد نظامی 6 نفر، افسر موساد 32 نفر، افسر شین بت 78 نفر، افسر نیروی دریایی 27 نفر، افسر نیروی هوائی 198 نفر، سرباز 462 نفر، دانشمند هستهای 11 نفر و در مجموع بیش از ۸۰۵ صهیونیست کشته شدند و بلومبرگ میزان خسارات رژیم اشغالگر را
۳۰ میلیارد دلار تخمین زد.
واکنشهای بینالمللی
سازمانهای بینالمللی در ظاهر تنها خواستار توقف درگیریها شدند و بر ضرورت محافظت از غیرنظامیان تأکید کردند. همچنین، برخی کشورها از جمله قطر در برقراری آتشبس تلاش میانجیگرانه کردند.
ریشههای بحران
تحلیلگران ریشههای این درگیری را در سه محور اصلی میدانند:
1. مسئله هستهای: اسرائیل و آمریکا برنامه هستهای ایران را تهدیدی برای امنیت اسرائیل میدانند، در حالی که اسرائیل خود دارای تسلیحات هستهای است.
2. نفوذ منطقهای ایران: حضور ایران در کشورهایی مانند عراق، لبنان و یمن از دید اسرائیل و آمریکا تهدیدی برای منافع آنها است و این موضوع را سدی در برابر منافع استعماری خود میبینند.
3. توان دفاعی و موشکی ایران: توسعه توان موشکی ایران برای اسرائیل و آمریکا غیرقابل تحمل است.
فضای سیاسی و دیپلماتیک
آتشبس و نقش میانجیگران: آتشبس با دخالت و وساطت آمریکا و قطر برقرار شد. اگرچه اسرائیل پس از آتشبس ادعا کرد که یک موشک به سمت ایران شلیک کرده، اما دونالد ترامپ از اسرائیل خواست به آتشبس پایبند بماند؛ و ایران نیز تا لحظه آخر اعلام آتش بس، کوبندهترین حملات موشکی خود را ادامه داد.
واکنشهای حقوق بشری
سازمانهای حقوق بشری خواستار تحقیق در مورد نقض حقوق بشر در طول درگیری شدند. آنها بر محافظت از غیرنظامیان و پایبندی به قوانین بینالمللی تأکید کردند. اما به جنایاتی که رژیم صهیونیستی در حمله به غیر نظامیان و مناطق مسکونی و دانشمندان داشت واکنشی نشان ندادند.
تحلیل رسانهای و افکار عمومی
پوشش رسانهای: رسانههای جهانی به طور گستردهای این درگیری را پوشش دادند. برخی رسانهها بر تلفات غیرنظامیان و تخریب زیرساختها تمرکز کردند، در حالی که برخی دیگر بر امنیت منطقهای و نقش قدرتهای بزرگ تأکید داشتند.
افکار عمومی: افکار عمومی در سطح جهانی نگران تشدید درگیری در خاورمیانه بود. بسیاری از مردم خواستار دخالت جامعه بینالملل برای جلوگیری از گسترش جنگ بودند. اما روند واکنشها نشاندهنده آن بود که محبوبیت ایران در جهان- به دلیل جسارت و شجاعت و نحوه پاسخ به رژیم صهیونیستی- همراه با میزان تنفر از اسرائیل به شدت افزایش پیدا کرد.
با جمعبندی این تحلیلها میتوان گفت که جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل نه تنها باعث تلفات جانی و مالی قابل توجهی شد، بلکه تنشهای منطقهای را نیز افزایش داد و چشمانداز آینده به عواملی مانند پایبندی به آتشبس، تحولات دیپلماتیک و نقش قدرتهای بینالمللی بستگی دارد. همچنین، مسئله برنامه هستهای ایران و سایر مسائل (با بدعهدی غربیها) حلنشده باقی ماند.
در میان تمام وقایع و تحلیلهای که بر شمرده شده «تحولات اجتماعی و افکار عمومی و جریانهای مردمی» که در سرتاسر جهان به این جنگ واکنش داشتند و به طور خاص به اعتراض علیه شرارتهای رژیم صهیونیستی برخاستند به طور چشمگیری افزایش پیدا کرد و جهان، شاهد یک تقسیمبندی معناداری در واکنش به این جنگ شد که تبعات آن را حتی در نشست عمومی سازمان ملل و
به هنگام سخنرانی نتانیاهو نیز شاهد بودیم که طی آن به جز حضور چند کشور معدود، سالن خالی از نمایندگان کشورها شد.
میتوان گفت از عملیات طوفان الاقصی به بعد و بعد از تحولات و وقایع غزه و به ویژه پس از آغاز جنگ 12روزه، جریانهای اجتماعی متعددی در سطح جهان علیه رژیم صهیونیستی و سیاستهای آن شکل گرفته و فعال هستند. که پیش از این، این نوع جریانها به عنوان سرمایه اجتماعی تحت عنوان افکار عمومی برای اسرائیل شناخته شده بود. به طور کلی فعالیت این جنبشها ریشه در اعتراض به اشغالگری، نقض حقوق بشر، آپارتاید و سیاستهای نظامی اسرائیل دارند. که به مهمترین این جریانها میتوان اشاره کرد.
جنبش بینالمللی تحریم، عدم سرمایهگذاری و تحریم (BDS) که با هدف پایان دادن به اشغالگری و برابری کامل حقوق برای فلسطینیان و حق بازگشت آوارگان فعالیت میکند و اقداماتی شامل تحریم اقتصادی، علمی و فرهنگی علیه اسرائیل را با پشتیبانی اتحادیههای کارگری، سازمانهای دانشجویی و چهرههای مشهور جهانی انجام میدهد.
فعالیتهای دانشجویی و دانشگاهی موسوم به (Students for Justice in Palestine) SJP که شبکهای از گروههای دانشجویی در آمریکا و اروپا هستند خواستار تحریم دانشگاههای اسرائیلی هستند و در اعتراض به همکاری دانشگاهها با مؤسسات نظامی اسرائیل، کنفرانسها و میزگردهای را با رویکرد و هدف روشنگری درباره وضعیت فلسطین برگزار میکنند.
جنبشهای مردمی در شبکههای اجتماعی به شدت افزایش پیدا کرد که با هشتگهای جهانی مثل #GazaUnderAttack، #BoycottIsrael اعلام نفرت از رژیم صهیونیستی کردند و کمپینهای اطلاعرسانی با انتشار ویدئوها و اخبار از وضعیت فلسطین و با همراه سازی فعالیت اینفلوئنسرهای که دارای محبوبیت هستند برای افزایش آگاهی در سطح گستردهای به وجود آمد.
بهرغم تمام محدودیتها و سرکوبهای که صورت میگرفت؛ اما اعتراضات خیابانی و تظاهرات در اروپا و آمریکا همراه با راهپیماییهای گسترده به وجود آمد که در شهرهای مثل لندن، نیویورک، برلین و دیگر شهرها نمود بیشتری پیدا کرد و اعتراضات در جهان عرب نیز از جمله در اردن، لبنان، مصر، تونس و دیگر کشورهای عربی شکل جدی تری به خود گرفت و همانند روز جهانی قدس که راهپیمایی سالانه در آخرین جمعه ماه رمضان هست راهپیماییهای هفتگی و حتی روزانه شکل گرفت.
فعالیتهای حقوق بشری و سازمانهای بینالمللی مثل «عفو بینالملل» و «دیدهبان حقوق بشر» و گزارشدهی درباره نقض حقوق بشر در قالب فعالیتهای سازمان ملل متحد همراه با قطعنامهها و گزارشهای ضد اسرائیلی بود که در دادگاه بینالمللی نیز با رجوع کشوری مثل آفریقای جنوبی به دادگاه لاهه به بررسی سیاستهای جنگ افروزانه اسرائیل و جنایات جنگی این رژیم پرداخته شد.
جنبشهای مذهبی و بینادیانی تحت عنوان «گروههای مسیحی حامی فلسطین» مانند مرکز الهیات رهاییبخش جهانی سبیل و یهودیان ضد صهیونیسم که شبکهای از یهودیان مخالف سیاستهای اسرائیل هستند همراه با گروههای بینادیانی دیگر همکاریهای مختلفی برای حمایت از فلسطین را به وجود آوردند و شکل جهانی به اعتراض علیه رژیم صهیونیستی را رقم زدند.
گروههای مختلف فرهنگی و هنری در سرتاسر جهان خواستار تحریم فعالیتهای فرهنگی و هنری رژیم صهیونیستی از جمله تحریم جشنوارههای فیلم شدند و با ایجاد پویشهای خاص عدم حضور هنرمندان در رویدادهای اسرائیلی را خواستار شدند و علاوه بر آن اجرای کنسرتهای حمایتی برای جمعآوری کمک به فلسطین نیز فراگیر شد و متعاقب آنها تولید آثار هنری از جمله فیلم، موسیقی و نمایشنامه درباره رنج فلسطینیان بسیار در جهان پر رنگ شد.
جنبشهای کارگری و اتحادیهها علاوه بر آنکه دست به تحریم کالاهای اسرائیلی زدند و با عدم فروش محصولات تولید شده در سرزمینهای اشغالی خسارات مادی هنگفتی به اقتصاد این رژیم وارد کردند با انجام اعتصاب و تحریم، اقدامات نمادین برای مخالفت خود با این رژیم را نشان دادند.
فعالیتهای پارلمانی و سیاسی با رویکرد صدور قطعنامههای ضد اسرائیلی قبحشکنی اعجاب انگیزی بود که در پارلمانهای اروپایی و برخی کشورها مشاهده شد و احزاب سیاسی حامی فلسطین، مانند حزب کارگر بریتانیا و برخی احزاب چپ در اروپا به طور علنی مواضع ضد صهیونیستی از خود نشان دادند.
مسلم است که به آنچه که تاکنون بر شمرده شد؛ گروههای دیگری از جمله ورزشکاران و حامیان تیمهای ورزشی را نیز میتوان اضافه کرد که در استادیومها به اعتراض به رژیم صهیونیستی پرداختند و یا گروههای ورزشی اسرائیل را وادار به خروج از تورنمنتهای خاصی مثل دوچرخهسواری در اسپانیا و ایتالیا
کردند.
مجموع این اقدامات و بروز و ظهور گروههای اجتماعی و جریانهای مردمی نشاندهنده گسترش آگاهی جهانی درباره ظلمهای رژیم صهیونیستی و افزایش فشار بینالمللی برای تغییر سیاستهای اسرائیل است که اگرچه اسرائیل سعی در مقابله با این جنبشها دارد، اما به نظر میرسد این حرکتها به تدریج در حال تأثیرگذاری بیشتر هستند و آنچه که شکل گرفته است به رغم پیشبینی رژیم صهیونیستی شکلی از جنگ ترکیبی بر علیه خودش هست که معمولا بهطور خاص و عام او بر سایر کشورها به کار میگیرد؛ اما این بار متفاوت شده و به اصطلاح «چاقو دسته خودش را برید».