کد خبر: ۳۱۸۵۸۶
تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۷

ویژگی‌های فرهنگ اشرافی از دیدگـاه قـرآن

محمد صدراللهی

مصرف‌گرایی در مقابل صرفه‌جویی و مصرف بهینه از مشکلات جوامع انسانی است؛ زیرا بسیاری از فرصت‌های تعالی فردی و جمعی را سلب می‌کند و با تخریب منابع و هرز دادن آن‌، اجازه رشد و بهره‌گیری درست از نعمت‌ها را نمی‌دهد.
در این میان برخی از گروه‌ها و طبقات اجتماعی به سبب موقعیت‌های ویژه‌ای که از آن برخوردارند، نوعی فرهنگ و آداب و رسوم را در پیش می‌گیرند که برای جامعه بسیار زیانبار و بحران‌آفرین است. اشرافیت به عنوان یک خصلت مورد‌نظر است؛ زیرا داشتن ثروت و یا قدرت به خودی خود امری مذموم و ناپسند نیست‌، بلکه می‌توان گفت امری خنثی و یا حتی مثبت و ارزشی می‌باشد؛ از این روست که خداوند از ثروت و قدرت به عنوان نعمت‌هایی یاد می‌کند که به هرکس بخواهد می‌بخشد؛ اما آنچه ناپسند است، خصلت و نوعی هنجار خاص رفتاری است که در میان اهل قدرت یا ثروت پدید می‌آید. لذا قرآن به نقد خصلت‌های این طبقات و گروه‌های اجتماعی توجه خاصی مبذول می‌دارد و اشرافیت و اتراف‌گری را نقد می‌کند و به تحلیل بازتاب‌های رفتار و آثار و پیامدهای مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی آن می‌پردازد.
بخش عمده‌ای از آیاتی که به مسئله قدرت و یا ثروت توجه کرده است، آیاتی هستند که به خصلت‌ها و هنجارهایی اشاره دارد که در این طبقه به شکل بارزی نمود پیدا می‌کند و می‌توان گفت که خصلت‌های طبقاتی می‌باشند که در دیگر طبقات یا یافت نمی‌شود و یا اگر یافت شود بسیار نادر و از روی تقلید و تشبه و تشبیه به این طبقات می‌باشد. 
اشرافی‌گری، اتراف، تفاخر، اسراف‌، تبذیر، بی‌عدالتی، ظلم و تجاوز از حدود و حقوق عقلانی و شرعی و نیز فردی و اجتماعی، می‌تواند از رفتارها و خصایص طبقات ثروتمند و اهل قدرت باشد.
نویسنده در نوشتار زیر به برخی شاخصه‌های اشراف و فرهنگ اشرافی در قرآن اشاره کرده است.
***
اشرافیت‌، به منزله یک فرهنگ
اشراف جمع شریف به معنای بزرگ قدر و اصیل و پاک نژاد می‌باشد(لغت‌نامه دهخدا‌،‌ ذیل واژه اشراف) و اشرافیت در کاربردهای کنونی جامعه به معنای روش و فرهنگی است که در یک طبقه خاص شکل می‌گیرد. 
به سخن دیگر، هرچند که در کاربردهای قرآنی و اسلامی شریف بودن دارای بار مفهومی مثبت است و حتی سادات را به همین سبب شریف می‌نامند و در کشورهای عربی این واژه دلالت بر اصالت خاندان و بازگشت ریشه و تبار آنان به‌ هاشم و پیامبر(ص) دارد؛ با این همه مفهوم خاصی مورد نظر می‌باشد که در آیات قرآن با اصطلاحات و واژگانی چون ترف و ملآ از آن سخن گفته شده است.
ملآ بودن هرچند به معنای حواشی قدرت می‌باشد که شامل ثروتمندان، نظامیان‌، اهل سیاست و مانند آن می‌شود، ولی پیش از آنکه یک طبقه مورد نظر باشد، بیشتر به یک فرهنگ توجه دارد. 
به عبارت دیگر، هرچند در همه جوامع بشری، می‌توان طبقات و اقشار گوناگونی را یافت که در گذشته به شکل طبقات محدود و بسته‌، افراد و اشخاص در آن نمی‌توانستند از طبقه‌ای به طبقه‌ای دیگر جابه‌جا و منتقل شوند و در جوامع امروزی انتقال از هر طبقه‌ای به طبقه دیگر بسیار آسان می‌باشد، اما آنچه مراد و مقصود این نوشتار و اصطلاحات قرآنی است‌، فرهنگی است که در میان این گروه‌ها و طبقات اجتماعی نهادینه شده است.
بنابراین هنگامی که از ملآ یا اشراف سخن به میان می‌آید، مراد فرهنگ خاصی است که در یک طبقه نهادینه شده و عدم مراعات آن سنت‌ها و آداب به منزله خروج از قوانین و محدوده فرهنگ خاص است. از این‌رو اشرافیت به منزله یک فرهنگ دارای خصوصیات‌، آداب و رسومی خاص است که در طبقات دیگر نمی‌توان آن را یافت. اهل قدرت و ملآ نیز این‌گونه هستند به‌گونه‌ای که قرآن برای آنان خصوصیات ویژه را ردیف می‌کند که اگر نگوییم همه آنها اما قریب به اتفاق آنها‌، اموری زشت‌، نابهنجار و ضداخلاقی و حقوقی می‌باشد. از جمله خصلت‌هایی که خداوند برای اشرافی‌گری یاد می‌کند می‌توان به واپس‌گرایی و ارتجاع (زخرف آیه 23) تمسخر دیگران‌،‌ آرزوهای واهی‌، بهانه‌‌جویی‌،‌ شبهه‌افکنی‌، تکبر و استکبار(اعراف آیات 73 تا 76 و مؤمنون آیه 31 و 33 ) فسق و فجور (قصص آیه 32) و خصلت‌های زشت و مذموم دیگر اشاره کرد که در قرآن برای اشراف آورده شده است.
اسراف و تبذیر، ویژگی اشراف
یکی از ویژگی‌های اشراف همانند اهل قدرت، زیاده‌روی و اسراف در امور است. این اسراف و زیاده‌روی اختصاص به امور اقتصادی و مالی ندارد، بلکه به سبب نوعی بینش و نگرش به هستی و خود،‌ گرفتار اسراف و زیاده‌روی حتی در امور اعتقادی می‌شوند. از  این‌رو بسیاری از آیات قرآن به اسراف آنان در حوزه اموری غیر از مسائل اقتصادی توجه می‌دهد.
نگرش اشراف نسبت به خود که برخاسته از نوعی استغنای ذاتی است آنان را به کفر، تکذیب پیامبران،
(مؤمنون آیات 64 و 65) 
انکار قیامت و رستاخیز و خود برتر‌بینی می‌کشاند. این‌گونه است که برای دیگران ارزشی قائل نمی‌شوند، زیرا معیار ارزش‌گذاری آنها، ثروت و اشرافیت است. 
بنابراین اگر کسی از آن برخوردار نباشد، نه‌تنها قابل تجلیل و احترام و تکریم نیست بلکه از دایره انسانیت نیز بیرون می‌رود.
چنین نگرشی نسبت به خود و هستی و دیگران موجب می‌شود که گرفتار هوی و هوس‌های بسیاری شوند و به جای عقل و سیره عقلایی و شریعت و قوانین آن‌، شهوت و هواهای نفسانی بر آنان حکومت کند و آنان خود را در بست در اختیار هوی و هوس بگذارند و تابع آن شوند.(مؤمنون آیات 64 و 71)
خداوند در آیات 10 و 12 و 14 سوره قلم در تصویری که از اشرافیت و اشرافی‌گری ارائه می‌دهد می‌فرماید که آنها انسان‌های عیب‌جو هستند و نسبت به هر‌کس و هر‌چیزی می‌کوشند تا عیب و نقصی را بیابند و به رخ آنان بکشند. سخن‌چینی و حرف و حدیث این را به دیگری رساندن به قصد افساد و فتنه‌جویی امری است که در میان آنها رواج دارد. خود نه‌تنها اهل کار خیر نیستند و به این‌گونه کارها اقدام نمی‌کنند بلکه دیگران را نیز از انجام کار خیر و نیک باز می‌دارند. نسبت به حقوق دیگران متجاوز هستند و به حق و حقوق خویش بسنده نمی‌کنند. همه این‌گونه رفتارها از آن‌‌‌روست که خود را صاحب ثروت و مال می‌پندارند و به نوعی استغنا دچار هستند.(همچنین نگاه کنید به آیات سوره لمزه )
ثروت زیاد آنان را تنبل می‌کند و به شب زنده بیداری‌های مستانه می‌کشاند. این‌گونه است که روزها می‌خوابند و شب‌ها در پی عیش و عشرت می‌روند. شب‌نشینی‌های آنان همراه با بیهودگی و بیهوده‌گویی می‌باشد. از شکم‌پری و عیاشی زیاد به هذیان‌گویی رو می‌آورند و در بزم‌های شبانه خویش از هیچ زشتی و نابکاری پرهیز نمی‌کنند و به تمسخر دیگران و حق و حقیقت می‌پردازند.(مؤمنون آیات 64 تا 67)
خداوند در آیه 28 سوره کهف به خصلت زشت و زننده دیگری از طبقه اجتماعی اشراف و فرهنگ باطل و نادرست آنان اشاره می‌کند و می‌فرماید که اشراف، انسان‌هایی افراطی و اسرافکارند. افراط در کارهای آنان به شکل یک فرهنگ خودنمایی می‌کند و هرگز کاری را براساس اصول عقلایی انجام نمی‌دهند و در مدار اعتدال و میانه‌روی نمی‌چرخند.
از آنجا که خود اهل تجاوز و ظلم و تعدی و افساد هستند(اعراف آیه 103) درصدد برمی‌آیند که فرهنگ ضدانسانی خویش را ترویج کرده و گسترش دهند تا به این وسیله بتوانند به استثمار و بهره‌کشی دیگران بپردازند و برای خود حریم امنیت را فراهم آورند. خداوند در آیه 88 سوره یونس یکی از مهم‌ترین خصلت‌های اشرافیت که در حوزه قدرت قرار دارند، گمراه کردن دیگر انسان‌ها می‌شمارد. آنان با مال و قدرت خویش می‌کوشند تا دیگران را گمراه سازند و زندگی دنیوی را بر زندگی اخروی ترجیح دهند و دیگران را از حق و حقیقت غافل کنند.
خداوند در تحلیل خصلت‌ها و خصوصیات دیگر این طبقه اجتماعی که دارای فرهنگ ضدانسانی می‌باشند، به فسق و انحراف اخلاقی آنها اشاره می‌کند و می‌فرماید که اینان گروهی فاسقند که می‌کوشند تا به هر طریقی شده از ظهور حق و حقیقت جلوگیری کنند و اجازه ندهند تا مردم حقیقت را آن‌طور که هست درک کنند؛ زیرا درک حقیقت به معنای مخالفت با فرهنگ ضدانسانی آنان است.
اشرافیت به منزله یک فرهنگ اجتماعی همواره با خصوصیاتی چون استکبار نسبت به دیگری(اعراف ایه 57)‌، جاه‌طلبی و قدرت‌خواهی استبدادی(بقره آیات 246 و 247 و اعراف آیه 88)‌، کفر و انکار حق (اعراف آیات 66 تا 90 و هود آیه 27 و مؤمنون آیات 24 و 33) کوردلی و ناشنوایی نسبت به حق و حقیقت (اعراف آیات 59 تا  64)، غرور و تفاخر(کهف آیات 32 تا 34)، فسق و فجور (اسراء آیه 16) و افراط‌کاری در هر کاری همراه است.(کهف آیه 28) این‌گونه است که می‌توان گفت که اصل در رفتارها و کارهای اشرافیت همان افسادگری است (اعراف ایه 103) به گونه‌ای که کاری را به صلاح خود و خلق انجام نمی‌دهند و به سوی خیر و نیکی گرایش ندارند.
بنابراین می‌توان گفت که تبذیر و ریخت‌وپاش و اسراف و زیاده‌روی در جنبه‌های منفی و افسادآمیز رویه‌های آنها شده و فرهنگشان گرایش به مصرف‌گرایی افراطی و افسادی است و اجازه نمی‌دهند تا ثروت و قدرت و دیگر نعمت‌های الهی به درستی مصرف و به کار برده شود.