نقش آژانسهای توسعه در سیاست بینالملل (نگاه)
نفوذ نرم به توانایی یک کشور برای تأثیرگذاری بر دیگران از طریق جذابیتهای فرهنگی، ارزشها و دیپلماسی عمومی بدون استفاده از زور یا فشار اقتصادی اشاره دارد. این مفهوم که توسط جوزف نای در دهه 1990 مطرح شد بر ایجاد تصویر مثبت و روابط پایدار تأکید میکند. نای قدرت نرم را توانایی تأثیرگذاری بر رفتار دیگران برای دستیابی به نتایج مطلوب از طریق جذابیت و اقناع به جای اجبار (قدرت سخت که بر نیروی نظامی و اقتصادی تکیه دارد) تعریف میکند. در جهانی که ارتباطات دیجیتال و افکار عمومی نقش کلیدی در سیاست بینالملل ایفا میکنند، نفوذ نرم به ابزاری مؤثر برای پیشبرد منافع ملی تبدیل شده است. این رویکرد، برخلاف قدرت سخت که بر ابزارهای نظامی و اقتصادی متکی است، با هزینه کمتر و تأثیر پایدارتر، کشورها را قادر میسازد تا بدون ایجاد تنش، بر سیاستها و تصمیمگیریهای دیگران تأثیر بگذارند.
کشورها برای تحقق نفوذ نرم از راهبردهای متنوعی بهره میبرند. دیپلماسی عمومی شامل تبادلات فرهنگی و برنامههای آموزشی یکی از ابزارهای اصلی است که به تقویت درک متقابل کمک میکند. برای مثال اعطای بورسیههای تحصیلی یا برگزاری جشنوارههای فرهنگی، روابط بلندمدت با نخبگان کشورهای هدف ایجاد میکند. رسانهها و فناوری دیجیتال نیز نقش مهمی دارند؛ پلتفرمهای اجتماعی برای ترویج روایتهای ملی و ارزشها بهکار گرفته میشوند. کمکهای بشردوستانه و توسعهای بهویژه در زمان بحرانها، وجههای مثبت برای کشور مبدأ ایجاد میکند. همچنین همکاریهای اقتصادی مانند سرمایهگذاری در زیرساختها میتواند نفوذ را از طریق وابستگی اقتصادی تقویت کند. این راهبردها با هدف ایجاد جذابیت و اعتماد نفوذ نرم را به ابزاری کارآمد تبدیل کردهاند.
آژانسهای توسعه به عنوان بازیگرانی کلیدی در عرصه بینالمللی، نقش بسزایی در شکلدهی و تقویت قدرت نرم کشور متبوع خود ایفا میکنند. این سازمانها با تمرکز بر ارتقای ارزشهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جذاب، بستری را فراهم میآورند تا نفوذ و اعتبار یک کشور در سطح جهانی افزایش یابد. از طریق اجرای پروژههای توسعهای مؤثر و انساندوستانه، این آژانسها تصویری مثبت و قابل اعتماد از کشور خود به نمایش میگذارند. پروژههای زیرساختی، مانند ساخت مدارس و بیمارستانها یا برنامههای آموزشی مانند آموزش حرفهای بهطور مستقیم بر زندگی مردم تأثیر میگذارند و حس قدردانی ایجاد میکنند. این آژانسها همچنین با حمایت از جوامع محلی زمینه را برای حضور اقتصادی و فرهنگی کشور خود در مناطق هدف فراهم میکنند که میتواند به گسترش بازارها و نفوذ سیاسی منجر شود. کشورهای مختلف با درک اهمیت نفوذ نرم، آژانسهای همکاری و توسعه را تأسیس کردهاند. ایالات متحده در سال 1961 آژانس توسعه بینالمللی (USAID) را راهاندازی کرد که بودجه آن از میانگین 23 میلیارد دلار در سال 2001 به حدود 40 میلیارد دلار در سال 2023 رسید و پروژههایی در حوزه سلامت جهانی، آموزش و کمکهای بشردوستانه در بیش از 100 کشور اجرا میکند. چین در سال 2018 آژانس همکاری توسعه بینالمللی چین (CIDCA) را تأسیس کرد که بر پروژههای زیرساختی در آفریقا و آسیا متمرکز است. آلمان از طریق آژانس همکاری بینالمللی (GIZ) که در سال 2011 از ادغام سه سازمان آلمانی تشکیل شد، پروژههای توسعه پایدار را در سراسر جهان پیش میبرد و همچنان فعال است. فرانسه نیز آژانس توسعه فرانسه (AFD) را برای حمایت از توسعه اقتصادی و اجتماعی بهویژه در آفریقا راهاندازی کرده است.
ترکیه در سال 1992 آژانس همکاری و هماهنگی ترکیه (TIKA) را تأسیس کرد که پروژههایی مانند ساخت مدارس، بیمارستانها و مرمت آثار تاریخی را در مناطق دارای پیوند فرهنگی اجرا میکند. کانادا تا سال 2013 آژانس توسعه بینالمللی کانادا (CIDA) را داشت، اما این نهاد در وزارت امور خارجه ادغام شد و اکنون تحت عنوان امور جهانی کانادا (GAC) فعالیت میکند و در سال 2022-2023
حدود 15.5 میلیارد دلار در 2900 پروژه هزینه کرد. رژیم صهیونیستی نیز آژانس همکاری بینالمللی توسعه (MASHAV) را در سال 1958 تأسیس کرد که پروژههای کشاورزی و آموزشی را در آفریقا و آسیا اجرا میکند و از آن برای ایجاد نفوذ و رهایی از انزوا و تطهیر جنایات خود استفاده میکند.
نفوذ نرم به عنوان راهبردی مؤثر نقش مهمی در سیاست خارجی کشورها ایفا میکند و آژانسهای همکاری و توسعه ابزار اصلی اجرای آن هستند. این آژانسها با اجرای پروژههای هدفمند از آموزش و بهداشت گرفته تا زیرساختها به گسترش نفوذ فرهنگی و اقتصادی کمک میکنند. با این حال موفقیت آنها به توانایی در پاسخگویی به نیازهای واقعی جوامع هدف و پرهیز از اهداف صرفاً سیاسی بستگی دارد تا از ادراک تبلیغاتی فعالیتهایشان جلوگیری شود.
پوریا لوایی