اخبار ویژه
گزارش شبکه جهانی بیبیسی
از تشدید روند ضعیف شدن دلار
شبکه دولتی بیبیسی انگلیس تصریح کرد: دلار در جهان در حال تضعیف و رو به پایان است
جولیا براون خبرنگار بیبیسی در برزیل، در اینباره نوشت: در ششماهه نخست سال ۲۰۲۵، دلار آمریکا بدترین عملکرد خود در بیش از پنج دهه را در شاخصی ثبت کرد که برای اندازهگیری قدرت این ارز استفاده میشود.
تا ماه ژوئن، میزان کاهش ارزش تجمعی دلار به ۱۱درصد در «شاخص دلار آمریکا» رسید؛ شاخصی که توسط فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) ایجاد شده و ارزش دلار را با شش ارز دیگر مقایسه میکند: یورو، ین ژاپن، پوند استرلینگ، دلار کانادا، کرون سوئد و فرانک سوئیس.
کاهشهایی از این دست در گذشته نیز رخ داده است. اما اینبار افت ارزش دلار همزمان با رویدادهای دیگری اتفاق میافتد که برخی اقتصاددانان را نگران کرده است. همین مسئله باعث شده تعداد فزایندهای از سرمایهگذاران، تحلیلگران مالی و فعالان بانکی نسبت به قدرت دلار آمریکا پرسشهایی مطرح کنند. یکی از عوامل نگرانی، کاهش اندک اما تدریجی سهم دلار در ذخایر ارزی بانکهای مرکزی در سراسر جهان است.
به این موارد باید خروج سرمایههای خارجی از بازار اوراق خزانهداری آمریکا (اوراق قرضه دولتی) و همچنین انتقادها از نحوه استفاده دولت آمریکا از سلطه دلار برای اعمال تحریمها در موضوعات ژئوپولیتیک را نیز افزود.
سیاست تعرفههای دولت دونالد ترامپ و همچنین شایعاتی در بازار درباره احتمال تضعیف عمدی ارز از سوی کاخسفید برای تقویت صنعت آمریکا موجب گمانهزنیهایی شده است.
گزارشی که در ابتدای ژوئیه توسط بانک جیپی مورگان منتشر شد، به چند عامل اشاره کرد که سلطه کنونی دلار را تهدید میکنند. اولین عامل، کاهش سهم دلار در ذخایر بینالمللی است، یعنی مجموعه داراییهای خارجی به ارزهای گوناگون که بانکهای مرکزی یا نهادهای پولی برای تضمین ثبات اقتصادی و مالی خود نگه میدارند.
به گفته کارشناسان، روند اصلی «غیردلاریسازی» ذخایر ارزی بیش از هرچیز به افزایش تقاضا برای طلا مربوط میشود؛ طلا به عنوان جایگزینی برای ارزهای جهانی دیده میشود. در حال حاضر، طلا ۹ درصد از ذخایر بازارهای نوظهور را تشکیل میدهد؛ رقمی که بیش از دو برابر سهم ۴ درصدی یک دهه پیش است.
از دیگر عواملی که نشاندهنده روند «غیردلاریسازی» است، استفاده از ارزهای دیگر در تجارت بینالمللی و کاهش سهم سرمایهگذاران خارجی در اوراق بدهی دولت آمریکا است. به گفته تحلیلگران، دلار در حال از دست دادن بخشی از نقش مرجع خود در بازار کالاهای اساسی است، بهویژه در بخش انرژی.
به دلیل تحریمهای بینالمللی علیه روسیه، این کشور برای صادرات نفت و فرآوردههای نفتی از ارزهای محلی استفاده میکند.
از سوی دیگر، میزان سرمایهگذاری خارجی در اوراق دولتی آمریکا طی ۱۵ سال گذشته روندی کاهشی داشته است. پیش از بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸، بیش از ۵۰ درصد اوراق دولتی در اختیار خریداران غیرآمریکایی بود. اکنون این سهم به حدود ۳۰درصد رسیده است.
لوئیس اوگانس، رئیس بخش تحقیقات کلان جهانی در جیپی مورگان گفت «در زمینه تراکنشهای بینالمللی، کاهش سهم دلار بسیار محدود بوده است».
پس از آنکه دلار در نیمه نخست سال ۲۰۲۴ بدترین کاهش ارزش خود از سال ۱۹۷۳ تاکنون را تجربه کرد، شاخصهای ارزی در میانه ژوئیه نشانههایی از بهبود داشتند، اما دوباره در اوت سقوط کردند.
طبق گزارش بانک مورگان استنلی، هرچند دلار در ماه ژوئیه ۳.۲درصد تقویت شد، روند نزولی ادامه خواهد یافت و ممکن است تا پایان ۲۰۲۶ زیانهای آن به ۱۰درصد دیگر نیز برسد.
در کنار این، در ابتدایآوریل امسال، بورسهای آمریکا بدترین هفته خود از زمان همهگیری کووید- ۱۹ را پشت سر گذاشتند. شاخص اساندپی ۵۰۰ والاستریت که شامل بزرگترین شرکتهای آمریکایی است ۱۰درصد افت کرد. تمام این اتفاقات پس از اعلام تصمیم ترامپ، مبنی بر اجرای موجی بیسابقه از تعرفههای وارداتی رخ داد.
نگرانی باعث شده برخی از سرمایهگذاران برای محافظت در برابر کاهش بیشتر ارزش دلار اقدام کنند و اعتماد به اقتصاد و ارز آمریکا کاهش یابد.
براساس دادههای بانک گلدمن سکس، سرمایهگذاران خارجی بین مارس و آوریل ۲۰۲۵ حدود ۶۳ میلیارد دلار از سهام شرکتهای ثبتشده در بورسهای آمریکا را فروختهاند. همین وضعیت در بازار اوراق قرضه نیز مشاهده میشود؛ زمانی که خرید اوراق بالاست، نشانه اعتماد است. اما وقتی سرمایهگذاران شروع به فروش میکنند همانطور که در آمریکا پس از اعلام تعرفههای ترامپ رخ داد به این معناست که اوضاع چندان خوب پیش نمیرود.
فرناند براندائو، هماهنگکننده روابط بینالملل در دانشگاه پرسبیترین مکنزی، میگوید: «حرکتی از کاهش ارزش دلار و افزایش بیاعتمادی نسبت به آن شکل گرفته است که با سیاستهای آشفته و غیرقابل پیشبینی دونالد ترامپ در حوزه تجارت خارجی آمریکا شدت گرفته است.»
به گفته کارشناسان، وضع تعرفههای جدید از سوی دولت آمریکا تنها عاملی نیست که امنیت دلار را تضعیف کرده است.
رابرت مککالی، پژوهشگر ارشد دانشگاه بوستون میگوید: نحوه استفاده دولت آمریکا از دلار به عنوان ابزاری برای مجازات در حوزه ژئوپولیتیک از طریق تحریمهای اقتصادی، یکی از اصلیترین دلایل کاهش اعتماد سرمایهگذاران است. کشورها، شرکتها، بانکها یا افرادی که تحریم میشوند، ممکن است به طور کامل از نظام پولی و مالی بینالمللی و سیستم پرداخت جهانی کنار گذاشته شوند. تعرفهها شوک دیگری بودند که به مسدود شدن داراییهای روسیه و حذف برخی بانکهای روسی از بخش دلاری نظام مالی بینالمللی اضافه شدند.
در حال حاضر، بلوک بریکس به عنوان مهمترین نیروی محرک جریان «غیردلاریسازی» شناخته میشود. این گروه که پیشتر از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقایجنوبی تشکیل شده بود، از سال ۲۰۲۴ با ورود ۱۰ عضو جدید گسترش یافته است. بریکس استفاده از ارزهای ملی اعضایش را در مبادلات داخلی افزایش داده است. ترامپ بارها تأکید کرده که این گروه «حملهای به دلار» است
تقلای عجیب غربگرایان
از انکار تا بزرگنمایی ماشه خالیشده
حامیان و بزککنندگان برجام که خسارتهای آن به ویژه مکانیسم ماشه را انکار میکردند، حالا از همان خسارتها برای گروکشی و طلبکاری استفاده میکنند.
صلاحبنظران به هنگام بررسی توافق برجام، درباره تعبیه سازوکار یکطرفه ماشه هشدار میدادند اما آقایان روحانی و ظریف، بارها به انکار این مطلب پرداخته و ادعا میکردند، امکان ندارد طرف غربی بتواند با ماشه یا همان اسنپبک، تحریمهای شورای امنیت را برگرداند.
البته بعدها دولتهای اوباما و ترامپ و بایدن ضمن نقض برجام، شمار تحریمها را به بیش از دو برابر و بسیار گستردهتر از تحریمهای شورای امنیت افزایش دادند و بنابراین، اثر اسنپبک قبلاً تخلیه شده است. در عین حال محافل غربگرا به صرافت افتادهاند تا ضمن بزرگنمایی همان مکانیسم ماشه مورد انکار، به نگرانی برای مردم تظاهر کنند!
در اینباره وبسایت عصر ایران در مقالهای با عنوان «حکایت بیاثر بودن مکانیسم ماشه و رعیت بیجان» و به قلم محسن جلالپور، نوشت: برخی از تصمیمگیران محترم میگویند فعال شدن مکانیسم ماشه برایشان مشکلی ایجاد نمیکند. باید به این عزیزان یادآوری کرد که هرچند شما بر کرسیهای محکم و مطمئن تکیه زدهاید، رعیت در گرفتاریهای فراوانی دستوپا میزنند. فعال شدن اسنپبک بیتردید به فعالیت بسیاری از بنگاههای کوچک و بزرگ آسیب جدی خواهد زد و آثار آن در جامعه به وضوح نمایان خواهد شد. پس لطفاً کمی هم با گفتوگو و توجه به واقعیتهای جامعه سخن بگویید تا رعیت از این بیشتر به قهقرا نرود.
نوشته جلالپور در حالی است که شخص وی یکی از کاسبان برجام و بزککنندگان این توافق پرخسارت و از جمله مکانیسم ماشه بوده و بنابراین، خود وی از متهمان خسارتهای ناشی از قبول و اجرای آن توافق معیوب به اقتصاد کشور است. چنانکه رشد اقتصادی کشور در هشت سال دولت برجام، به ششدهم درصد (تقریباً صفر) سقوط کرد، هشتهزار کارخانه تعطیل یا نیمهتعطیل شدند و نرخ تورم، به بیش از 45 درصد رسید و این علاوه بر تعطیلی یا تعلیق 95درصد برنامه هستهای و رسیدن شمار تحریمها از 850 مورد به 2300 مورد بوده است.
گویا غربگرایان همانگونه که ده سال قبل مامور جذابنمایی برجام و فریب عوام بودند، حالا که کشور توانسته فشار تحریمها را مدیریت کند، ماموریت دارند با ضریب دادن به ماشه قبلاً خالیشده، دست خالی غرب عهدشکن را پُر کنند.
در همین حال، مسعود براتی کارشناس روابط بینالملل و تحریم، در نقد رفتار غربگرایان، نوشت: غربگراها تلاش زیادی میکنند تا هر طور شده ایران را در دامن غرب نگه دارند و از حرکت به سمت نظم جدید جهانی که از مسیر افزایش تعامل با قدرتهای جدید و نهادهایی مانند شانگهای و بریکس است، بازدارند. ده سال پیش با برجام و مکانیسم ماشه ساختاری به کشور تحمیل کردند که تا حداقل ده سال ایران نتواند از غرب رهایی پیدا کند. حتی وجود مکانیسم ماشه را کتمان میکردند و یا آن را به نفع ایران میدانستند. حالا وقتی که مردم ایران فهمیدند از غرب غیر از تهدید و هزینه چیزی حاصل نمیشود و حرفهای غربگراها درباره رفع تحریم و دور کردن سایه جنگ دروغ بوده است، غربگراها به جای پاسخ دادن بابت دروغها، دروغهای جدید میگویند و همان مکانیسم ماشه را علیه مردم اهرم میکنند.
آنها به دروغ میگویند که اگر قطعنامهها برگردد، ایران از سازمان شانگهای اخراج میشود. چرا که شرط عضویت در سازمان شانگهای عدم وجود تحریمهای سازمان ملل است. اما خوب است به این نکته توجه کنند که زمان عضویت ایران در شانگهای که فرآیند آن از شهریور ۱۴۰۰ آغاز و در تیر ۱۴۰۲ به سرانجام رسید، هنوز سال هشتم برجام (مهر ۱۴۰۲) نرسیده بوده و طبق قطعنامه ۲۲۳۱، تحریمهای اقتصادی و موشکی سازمان ملل علیه ایران جاری بود. این تحریمها در مهر ۱۴۰۲ برداشته شد. یعنی اگر قرار بود سازمان شانگهای به دلیل تحریم برای ایران فضائی باز نکند، در همان زمان هم نباید باز میکرد. حالا که دو عضو مهم آن یعنی روسیه و چین مخالفت خودشان را با بازگشت قطعنامهها اعلام کردند، این موضوع خیلی وضعیت روشنتری دارد. سازمان شانگهای تحت تسلط غرب و آمریکا نیست و چندین سال است که حتی با عضویت ناظر آمریکا مخالفت کرده است.
سوءقصد آمریکا از این واضحتر؟!
مهدی کروبی در دیدار برخی اعضای سازمان (منحلشده) مجاهدین انقلاب، با اشاره به نظر کسانی که برای برداشتن سایه تحریم و جنگ، مذاکره مستقیم با آمریکا را امری لازم و ضروری میدانند، گفت: برای حفظ تمامیت ارضی، منافع ملی و برداشتن فشار تحریم از گرده مردم، مذاکره مستقیم ضروری است.
به گزارش انصافنیوز، کروبی گفت: قبول اشتباه و شجاعت اعتراف به آن، شرط اول برای بازگشت و اصلاح امور از سیاستهای غلط و پرهزینه داخلی و خارجیست. علیرغم وضعیت أسفبار، همچنان بر ادامه سیاستهای گذشته در حوزه مسائل داخلی و بینالمللی اصرار میشود. در حالیکه وضعیت امروز نتیجه همان سیاستها است.
وی گفت: من بهعنوان یکی از چهرههایی که از ابتدای نهضت با امام بودم و اولین زندان من از سال ۴۲ شروع شد، صریح عرض میکنم، اصرار بر انحصارطلبی و نادیده گرفتن حق مردم، انحراف از آرمانهای انقلاب و نص صریح قانون اساسی است.
کروبی گفت: درباره نوع رابطه ایران با دنیا از جمله با آمریکا باید جواب داشت. مردم انقلاب نکردند که با هرچه ما گفتیم و کردیم و عملکردهای اشتباه یا کوتاهیها، آنها را به وضعیتی ببریم که در زمستان گاز و در تابستان آب و برق نداشته باشند.
باید به آقای کروبی یادآور شد که میز مذاکره، از سوی آمریکا بمباران شد. و نزدیک بود رئیسجمهور و سران دو قوه دیگر هم در عملیات هماهنگ آمریکا و اسرائیل به شهادت برسند. سوءقصد و سوءنیت ترامپ بیسروپا، از این واضحتر؟!
یادآور میشود بهزاد نبوی که در دیدار مذکور با کروبی حضور داشته و کنار وی عکس یادگاری گرفته، ۲۰ اردیبهشت امسال (یک ماه قبل از حمله اسرائیل و آمریکا) با ذوقزدگی گفت: «تابوی مذاکره با آمریکا شکست» و روزنامه اعتماد هم تیتر کرد.
از آن بالاتر، گویا کروبی خبر ندارد که روزنامه اعتماد تا همین اواخر، از نهائی شدن توافق و شراکت با ترامپ و سرازیر شدن دو هزار میلیارد دلار سرمایه به کشور خبر میداد! اما وسط همین مذاکراتی که ادعا میشد خوب پیش میرود، هم سیصد تحریم جدید به نشانه تعامل و تفاهم(!) علیه ایران اعمال شد و هم بمب و موشک شلیک کردند.
بطلان تصور رفع تحریم و تهدید با مذاکره، به واسطه خیانت چندباره آمریکا و اروپا، برای خوابزدهترین افراد هم آشکار شد اما گویا خواب کروبی سنگین است و اطرافیانش هم، علاقهای به بیدار و روشن کردن او ندارند.
درباره نظر و نگاه حضرت امام(ره) هم باید یادآور شد که حضرت امام، آمریکا را شیطان بزرگ و غیرقابل اعتماد میدانست و این باور اکنون ثابت شده اما نوچههای غرب نمیگذارند عناصر سادهلوح و بازیخورده از عملکرد خیانتآلود آمریکا درس بگیرند؛ همچنان که 16 سال قبل با برپایی فتنه سبز و سپس دادن گرای تحریمهای فلجکننده، سعی کردند از ملت ایران انتقام بگیرند و متأسفانه کسانی هم بازیچه آنها شدند و مقابل رای 5/24میلیون نفری مردم ایستادند.
در موضوع اقتصاد و چالش ناترازیها نیز کافی است عملکرد دولت شهید رئیسی را با دو دولت قبل و بعد از خود (دولتهای خوشبین به مذاکره با آمریکا) مقایسه کنیم که چگونه توانست ضمن احیای صادرات نفتی، دیپلماسی تجاری، رشد اقتصادی پنج درصدی، و احیای هشتهزار کارخانه تعطیل یا نیمهتعطیل، به فشار و فریبهای آمریکا نه بگوید و در مقابل، نتیجه اعتماد به مذاکره و توافق با غرب در دولت روحانی را در قالب تعطیلی برنامه هستهای و تهدید مکانیسم ماشه شاهد هستیم. حالا اینکه چه کسانی و چرا نمیگذارند آقای کروبی متوجه این واقعیات انکارناپذیر شود، بحث دیگری
است.