اخبار ویژه
دیدید زلنسکی وطنفروش بود و نه قهرمان دفاع از اوکراین؟!
اعلام آمادگی زلنسکی برای امضای قرارداد واگذاری نیمی از معادن کمیاب اوکراین به آمریکا، محافلی را که او را شجاع و مرد دفاع از کشورش در مذاکره با آمریکا میخواندند، شرمنده کرد.
زلنسکی پس از توهین شنیدن و اخراج از کاخ سفید، در موضعی انفعالی و آمیخته با عقبنشینی گفت: من و تیمم آمادهایم که تحت رهبری قوی رئیسجمهور ترامپ، برای دستیابی به صلحی پایدار کار کنیم. در مورد توافق مربوط به منابع معدنی و امنیت، اوکراین آماده است که در هر زمان و به هر شکل مناسبی آن را امضا کند.
دونالد ترامپ هم سهشنبه در جریان سخنرانی در کنگره آمریکا خبر داد: امروز صبح، نامهای مهم از رئیسجمهور زلنسکی از اوکراین دریافت کردم. در این نامه آمده است: «اوکراین آماده است در اسرع وقت به میز مذاکره بازگردد تا صلح پایدار را نزدیکتر کند. را به ارمغان بیاورد». او همچنین اعلام کرده که آماده امضای توافق بر سر بهرهبرداری از مواد معدنی اوکراین و پایان جنگ است.
پیش از این ترامپ به بهانه اینکه زلنسکی 350 میلیارد دلار کمک مالی از آمریکا گرفته اما به هدر داده، مدعی 50 درصد معادن اوکراین شده بود.
گفتنی است پس از آن که ترامپ در کاخ سفید، زلنسکی را تحقیر کرد، کسانی در ایران به جای عبرت گرفتن، گفتند «می توان از این ملاقات، درس مذاکره گرفت»(!) و «دیدید که زلنسکی چهقدر شجاعانه پاسخ ترامپ را داد»(!).
در این زمینه علی مطهری نماینده سابق مجلس گفته بود: مجادله زلنسکی با ترامپ نشان داد مذاکره با آمریکا به معنی تسلیم نیست، میتوان از حق ملت مقابل چشم دنیا دفاع کرد. برخلاف تصور برخی، مذاکره ما با آمریکا به معنی کنار گذاشتن شعارها و آرمانهای انقلاب و تضعیف محور مقاومت نیست، فقط شجاعت میخواهد(!)
روزنامه هممیهن نیز نوشته بود: زلنسکی، به واشنگتن سفر کرد تا با امضای موافقتنامه دوجانبه تعیین شرایط و ضوابط تأسیس صندوق سرمایهگذاری برای «بازسازی» روابط اوکراین و ایالات متحده در دوره زمامداری ترامپ را تنظیم نماید. غافل از آنکه ترامپ بنای تحقیر او را دارد و پرسش و پاسخ پنجاه دقیقهای دو رئیسجمهور به سؤالات خبرنگاران به مجادله کلامی علنی بدل شد. ترامپ رئیس یک ابرقدرت است و میتواند از موضع خود هر میزان که بخواهد زلنسکی را در پیدا و پنهان تحقیر کند، لیکن نخواهد توانست دفاع او از تمامیت سرزمینی کشورش را کمارزش جلوه دهد. زلنسکی و اوکراینیها با پشتوانه غرور ملی برای آزادی و استقلال سرزمین خود مبارزه میکنند و ترامپ قادر به شکستن غرور ملی مردم اوکراین نیست.
از سوی دیگر، روزنامه جمهوری اسلامی هم که مدتی است به غربگرایان سرویس میدهد، ادعا کرده بود: «برخورد زلنسکی با ترامپ نشان داد میتوان با شیطان مذاکره کرد و بر او پیروز شد. ترامپ و معاونش تلاش کردند زلنسکی را مرعوب خود کنند و او را از آینده بترسانند و وادار به پذیرش طرح صلح مورد نظر کنند ولی زلنسکی به صورت بیسابقهای تحقیرشان کرد و با ترک کردن جلسه رسمی مذاکره، رئیسجمهور آمریکا و معاون اولش را بهشدت تحقیر کرد. بادی که ترامپ به غبغب خود انداخته بود با برخورد صریح و شجاعانه زلنسکی خواهد خوابید و اگر تلاش کند باز هم خود را مثل گذشته پهلوان جلوه دهد، این نمایش پهلوانی دیگر خریدار چندانی نخواهد داشت».
اما حالا ۳ روز از ماجرای کاخ سفید و تحلیلهای وارونه نگذشته، خبر میرسد، زلنسکی آماده امضای توافق برای واگذاری ۵۰ درصدمعادن کمیاب اوکراین به آمریکاست! و باید از بزککنندگان او پرسید که امضای قرارداد تحمیلی برای غارت معادن اوکراین، مذاکره شجاعانه برای دفاع از منافع ملی است، یا خیانت و وطن فروشی؟!
گفتنی است زلنسکی وقتی که به کاخ سفید رفت، برای مذاکره نرفت؛ بلکه رفته بود توافق واگذاری معادن را در سالن کناری امضا کند. او حرفی برای انجام این خیانت نداشت و صرفاً وقتی که ترامپ و معاونش، شخص زلنسکی را متهم به خیانت و بیعرضگی و حیف و میل صدها میلیارد دلار کمک مالی کردند، به دستوپا افتاد تا خود را تبرئه کند. حالا هم در کمتر از ۳ روز پذیرفته که قرارداد استعماری را امضا کندِ چون هیچ حیثیت و شخصیت مستقلی ندارد.
زلنسکی قبلا یکبار پذیرفته که به قیمت نابودی کشورش، آلت دست آمریکا برای تضعیف روسیه باشد. کسی که یکبار به خیانت تن داد، بار دوم هم میتواند. نام این کار وطن فروشی است نه شجاعت.
اعتراض عضو کارگزاران به سادهلوحی درباره مذاکره با آمریکا
عضو شورای مرکزی کارگزاران گفت: نهایت سادهلوحی است که بعضی از دوستان ما در داخل فکر میکنند اگر سیاست تنشزدایی با هارترین بخش نظام امپریالیستی را در پیش بگیریم، باعث میشود آنها به ما رحم کنند و روابط محترمانهتری داشته باشند.
سعید لیلاز در گفتوگو با روزنامه شرق اظهار کرد: به رفتار ایالات متحده آمریکا در تمام سالهای بعد از جنگ جهانی دوم دقت کنید، رفتاری که در دوران ریگان در اشغال گرانادا کردند، رئیسجمهور را از اریکه قدرت پایین کشیدند و به زندان انداختند. یا رفتاری که با رئیسجمهور پاناما کردند بر سر استقلالطلبی که در کانال پاناما داشت، گرفتند و به زندان انداختند. ممکن است در لحن آمریکاییها تفاوت ببینید، ولی عین همین کار را در دوره ریگان به یاد دارم. همینطور در دوره جورج دبلیو بوش که میگفت هرکس با ما نیست علیه ما است و نظم جدید جهانی آمده. دونالد رامسفلد وزیر دفاع سابق آمریکا در دوره جورج بوش میگفت ما دو اروپا داریم، یک اروپای پیر یعنی اروپای غربی و یک اروپای جوان شرقی که تازه از قید اتحاد جماهیر شوروی آزاد شده. بنابراین اتفاق چند شب پیش تازه نیست.
اگر فکر کنید که این سیاست جمهوریخواهها است، نهایت اشتباه را مرتکب شدهاید، چون آقای بایدن وقتی روی کار آمد، تمام مصوبات آقای ترامپ را یکشبه لغو کرد مگر سه مصوبه تحریمهای ایران و تحریمهای کوبا و چین. این نهایت سادهلوحی بعضی از دوستان ما در داخل است که فکر میکنند اگر سعی کنیم سیاست تنشزدایی با هارترین بخش نظام امپریالیستی در پیش بگیریم، باعث میشود آنها به ما رحم کند و روابط محترمانهتری داشته باشند. تصور کنید آقای ترامپ کاری را که با زلنسکی کرد، میخواست با آقای پزشکیان کند، آقای پزشکیان باید چه واکنشی نشان میداد و شما الان اینجا باید چه میکردید. این یک علامت بسیار روشن برای تحقیر اروپا بود و نمایش چند شب پیش از قبل طراحی شده بود.
سؤال من این است که خط لوله نورد استریم را چه کسی منفجر کرد؟ یک نفر در ایران از خودش سؤال نکرده که خط لوله نورد استریم را که اقتصاد انرژی اروپا را به روسیه پیوند میداد چه کسی منفجر کرد؟ همین آقای زلنسکی و غواصان CIA ابتدای جنگ اوکراین خط لوله نورد استریم را منفجر کردند که ایالات متحده بتواند اروپا را هر چقدر بیشتر به خودش وابسته کند.
آمریکاییها نشان دادند از هیچگونه رفتار خشن پرهیز نمیکنند. مدتی است در فکر هستم مقاله یا کتابی بنویسم تا بتوان چند توهم را درباره ظهور آقای ترامپ و رفتار اخیر آمریکا از روشنفکران جهان و نخبگان جهان زدود. یکی دموکراسی است که وجود خارجی ندارد. دوم تفکیک قوا است. سوم آزادی است، چهارم اقتصاد آزاد که اگر همین الان در رسانههای داخل ایران نگاه کنید، بهطرز رقتباری همین حرفها را تکرار میکنند. پنجم، نزاکت و آداب دیپلماسی. تقریبا بهلحاظ تاریخی وسط روز روشن خط لوله نورد استریم را منفجر کردند و نفس کسی در اروپا درنیامد.
همه دنیا خودشان را برای رویارویی با آمریکا آماده میکنند غیر از ایران... چیزی که الان من را متأسف میکند این است که ایالات متحده آمریکا آماده گفتوگو با ایران نیست. اینقدر از رئیسجمهور ما گرفته تا ردههای پایین، نخبگان، روشنفکران، رجال سیاسی و نسوان سیاسی میگویند و پس میگویند که دیگر تحقیرآمیز شده. یکی دو بار از کانالهای دیپلماتیکی که هیچگاه بسته نشده بود باید گفته شود و یکی دو بار هم در صحنه عمومی، بعد باید بتوانیم کشور را اداره کنیم. مایلم یک بار درباره این صحبت کنیم که چقدر از مشکلات کشور به خاطر تحریمها است که یقین دارم زیر بیست درصد است.
هممیهن: کاش پزشکیان به جای زلنسکی با ترامپ ملاقات و میز مذاکره را ترک میکرد(!)
روزنامه هممیهن ضمن ابراز شیفتگی چندباره برای مذاکره با ترامپ نوشت: پزشکیان برخلاف زلنسکی که آنقدر نشست و این اراجیف را گوش داد تا به دستوپا افتاد با خفت از کاخ سفید بیرون رانده شد، از گفتوگوی منطقی و نتیجهبخش مأیوس میشد و بیآنکه در جواب ترامپ کلامی به زبان بیاورد، مقتدرانه بلند میشد و بعد از نگاه عاقل اندر سفیه، با صلابت و شجاعت میز مذاکره را ترک میکرد.
این روزنامه در یادداشتی عجیب که بوی خودآزاری به خاطر شیفتگی به مذاکره میدهد، نوشت: عجیبتر از ماجراى ترامپ و زلنسکی، برداشت مشترک و دریافت یکسان برخی از اصلاحطلبان و اصولگرایان بود که این اتفاق را شاهدی محکم، روشن و صادق برای اثبات مدعایشان در نفی هرگونه گفتوگو و مذاکره با آمریکا تلقی کردند.
در این میان، اظهارات یکی از دوستان اصلاحطلب و نیز اظهارات بانوى سخنگوی دولت جالب توجهتر بود که اولی گفته بود: «حالا تصور کنید به جای زلنسکی پزشکیان نشسته بود» و نتیجه گرفته بود که دیگر نباید حرفی از مذاکره زد، و دومى هم تاکید کرده بود: «حاضر نیستیم توهین به رئیسجمهور اوکراین را تجربه کنیم و رویکرد ما مذاکره است به شرطى که عزتمندانه
باشد.»
تصور کنیم این مذاکره بین ترامپ و پزشکیان بوده و ترامپ همچنان با روحیه استکباری و زیادهخواهی قصدش از همان ابتدا این است که پیش چشم خبرنگاران و مردم دنیا رئیسجمهور ما را تحقیر کند و نتیجه دلخواهش را بگیرد. حالا تصور کنید که پزشکیان برخلاف زلنسکی که آنقدر نشست و این اراجیف را گوش داد تا به دستوپا افتاد و در نهایت، با خفت از کاخ سفید بیرون رانده شد. پزشکیان که از گفتوگوی منطقی و نتیجهبخش مأیوس شده است؛ بیآنکه در جواب ترامپ کلامی به زبان بیاورد، استوار و مقتدرانه بلند شود و بعد از نگاهی عمیق و معنادار از جنس نگاه عاقل اندر سفیه به ترامپ، با صلابت و شجاعت میز مذاکره را ترک کند و از محل جلسه خارج شود و در اولین گفتوگو با رسانهها اعلام کند که ترامپ شایسته حتی یک جواب کوتاه هم نبود. و قضاوت درباره این دیدار را به مردم دنیا واگذار کند.
آیا در کنار همه تصوراتتان میتوانید این حقیقت را هم تصور کنید که این رفتار پزشکیان چگونه و بالاتر و موثرتر از هر اقدام از هر جنسی چه تبلیغاتی، چه سیاسی و چه نظامی میتواند حقانیت ایران و هوشمندی و عقلانیت ایرانیان را از یک طرف و بلاهت و جنون آغشته به قدرتطلبی و زیادهخواهی سران آمریکا بهویژه شخص ترامپ را از سوی دیگر به دنیا ثابت کند؛ همان کاری که اگر حتی زلنسکی که در مَثَل میتوان او را یک آدمک در اختیار غربیها دانست، انجام داده بود، امروز به قهرمانی در دنیا تبدیل میشد
و ترامپ هم رسواتر از همیشه...
هنوز جای این پرسش باقی است که شرافت را از چه کسى توقع دارید؟ مسلماً از ترامپ چنین توقعی نیست. اما از پزشکیان حتماً چنین انتظاری هست. و آیا مگر شرافت غیر از این است که اگر حال و هوای گفتوگو و فضای مذاکره منطقی نیست و ادامه آن میتواند به تکرار نتیجه و تجربه تلخ زلنسکی ختم شود، این پزشکیان است که به جای اینکه بنشیند و بشنود و تحقیر شود و از محل مذاکره بیرون رانده شود، همان رفتار شجاعانه و افتخارآمیزی داشته باشد که ذکر آن رفت.
نویسنده هممیهن توضیح نداده که اگر ترامپ فردی نامتعادل و متوهم و زورگو و مذاکرهناپذیر است، چه مرضی هست که حتما با او دیدار داشته باشیم و توهین ببینیم و بعد نگاه عاقل اندر سفیه به وی بیندازیم و میز مذاکره را
ترک کنیم؟!
تحقیر زلنسکی نشان داد اروپا نباید به آمریکا دلخوش باشد
«رفتار دونالد ترامپ و تیم او با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، از سطح تازهای از بینزاکتی دیپلماتیک رونمایی کرد؛ چه از نظر ادبیات، شخصی کردن موضوعات، تحقیر و محتوای مذاکره و چه حتی شکل و برملا بودن هر آنچه میشد به یک رئیسجمهور، آن هم رئیسجمهور کشوری در ظاهر متحد روا داشت».
روزنامه اصلاحطلب دنیای اقتصاد نوشت: این مصاف در بدو، نشان از تعمیق شکاف دو سوی آتلانتیک دارد که لاجرم به فشار افکار عمومی جهانی و بهخصوص اروپایی بر دولتهای قاره سبز منجر خواهد شد که به نحوی و در افقی بلندمدت برای بازسازی استقلال، حیثیت و امنیت خود اهتمام کنند.
نخستین ضربه اروپا، ناشی از شناخت غلطشان لااقل درخصوص دو مورد ترامپ و نظم نوین جهانی بود. اروپا پس از فروپاشی جنگ سرد در ابتدای دهه ۹۰ میلادی نسبت به تغییرات واقعی در نظم جهانی دچار خطای دید شد، سپس از ابتدای هزاره جدید از نظم گذار از دوقطبی قبلی و سپس پساقطبی در حال شکلگیری غافل بود. اصرار به حفظ پیمانی همچون ناتو که بیشک از کلاسیکترین نمونههای بهجایمانده از دوران جنگ سرد است، تلاشی واپسگرایانه و در عین حال فرصتطلبانه از سوی اروپائیان بود که به نوعی با شرکت کمهزینه در آن امنیت خود را واسپاری کنند. واسپاری امنیت معمولاً در درازمدت هم به ضد خود تبدیل خواهد شد و هم منافع اساسیتری را با از دست رفتن قدرت چانهزنیاش، ناچار به واگذاری میکند. اینکه اروپا فکر کند در درازمدت میتواند امنیت خود را به مواضع نظامی-امنیتی مشترک با ایالاتمتحده تکیه دهد، خیالی خام است. اروپا نباید به پایداری اشتراک نظر با ایالاتمتحده دلخوش میماند.
دوم آنکه اروپاییها ترامپ را در دوره نخست، استثنایی در سیاست ایالاتمتحده قلمداد کردند و این موجب شد که بیش از هرچیز برای عبور از این لحظه ناهنجار تاریخی بردباری کنند. اما انتخاب دوباره ترامپ، آن هم با اکثریت آرای ماخوذه، آرای الکترال، اکثریت ایالتها، اکثریت کنگره و اکثریت قضات دیوان عالی کشور نشان داد که ترامپیسم را باید لااقل یکی از جریانهای جدی در سیاست ایالاتمتحده در نظر گرفت.
تحقیر و آزار علنی زلنسکی، با نهایت اصرار و اهتمام انجام شد. گویی ترامپ و معاون او، ونس، هیچ ابای دیپلماتیکی از حاضران جلسه و نیز میلیاردها ناظر در سراسر جهان ندارند که هر نوع تازهای از ادبیات و هنجارشکنی را به نمایش بگذارند.
در دوره پیشین ترامپ و بهخصوص زمانی که ترامپ از برجام خارج شده بود، کشورها و بهخصوص قدرتها و اتحادیه اروپایی رعایت خواسته نامشروع و غیرقانونی ایالاتمتحده را به ایفای تعهداتشان ترجیح دادند و علت همیشگی «حفظ منافع ملی کشورهای اروپایی» را عنوان کردند.
آنچه برای اروپا مانده است، جز نادیده انگاشتهشدن نیست. برخورد سهمگین با این واقعیت البته ممکن است افقی را برای قاره سبز فراهم کند که تلاشی مجدد را برای بازسازی و بازیابی خود در بلندمدت آغاز کنند که البته به هیچ روی ساده نخواهد بود.