اخبار ویژه
این هم شکاف ادعایی غربگرایان میان ترامپ و نتانیاهو!
نخستوزیر رژیم صهیونیستی از تصمیم دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، برای از سرگیری ارسال برخی تسلیحات به اسرائیل قدردانی کرد.
نتانیاهو در پیام ویدیویی گفت: «رئیسجمهور ترامپ متشکرم که به قول خود عمل میکنید و به اسرائیل ابزارهای موردنیاز برای دفاع از خود، مقابله با دشمنان مشترک، و تضمین آیندهای سرشار از صلح و رفاه را میدهید.»
دونالد ترامپ روز شنبه گفت آمریکا فروش و تحویل بمبهای ٢ هزار پوندی به اسرائیل را از سر میگیرد. جو بایدن، از بهار سال جاری تحویل این بمبها به اسرائیل را متوقف کرده بود. اما دونالد ترامپ با اشاره به اینکه اسرائیل این بمبها را خریداری کرده گفت از روز شنبه تحویل آنها به اسرائیل از سر گرفته میشود.
به گزارش پایگاه خبری اکسیوس، کاخ سفید به پنتاگون دستور داده ممنوعیتی که توسط دولت بایدن برای ارسال بمبهای ۲۰۰۰ پوندی به اسرائیل اعمال شده بود، لغو شود.
به گفته مقامات صهیونیست، پنتاگون روز جمعه اسرائیل را از تصمیم به لغو ممنوعیت ارسال این بمبها مطلع کرده است. بر اساس این گزارش، ۱۸۰۰ بمبام کی ۸۴ که در انبارهای آمریکا نگهداری میشد، طی روزهای آینده بارگیری و به اسرائیل ارسال خواهد شد.
صدور این مجوز در حالی است که ترامپ، دستور توقف ۹۰ روزه کمکهای توسعه خارجی را جهت بررسی کارایی و سازگاری آنها با سیاست خارجی خود صادر کرده است. در همین حال، «عمر دوستری» سخنگوی نتانیاهو اعلام کرد که او احتمالا ظرف دو هفته آینده برای دیدار با ترامپ به واشنگتن سفر میکند.
خبر سفر قریبالوقوع نتانیاهو برای دیدار با ترامپ و تاکید ترامپ بر از سرگیری ارسال بمبهای ٢ هزار پوندی به اسرائیل از آن جهت مهم است که محافل غربگرا در ایران ادعا میکردند میان ترامپ و نتانیاهو شکاف عمیقی افتاده و ایران باید از این فرصت استفاده کند. حتی ظریف در گفتوگو با فرید زکریا ادعا کرد: «خروج از برجام به ترامپ تحمیل شد. پمپئو ۲۶آوریل وزیر خارجه شد و ۲۸آوریل به اسرائیل رفت و از نتانیاهو خواست آن نمایش درباره اسنادی که از ایران بهدست آورده بودند را ارائه دهد. ترامپ ۸ می از برجام خارج شد. اگر به این تسلسل وقایع نگاه کنید، متوجه میشوید که برنامهریزی دقیقی پشت آن بود. آنها ترامپ را متقاعد کرده بودند که خروج از برجام میتواند آخرین میخ بر تابوت ایران باشد و با ارائه اسناد جعلی از سوی نتانیاهو، حمایت بینالمللی برای خروج از برجام جلب خواهد شد. هر ۲ فرضیه، حاکی از برداشت غلط مشاورین بود، نه شخص ترامپ».
اما ترامپ یک روز بعد، با اذعان به همپوشانی آمریکا و اسرائیل گفت: «امیدوارم بحران هستهای ایران به گونهای حل شود که اسرائیل نیازی به حمله نظامی نداشته باشد»!
به عبارت دیگر، توافق مورد آرزوی او، بدیل اقدام نظامی است. این گزافهگویی در حالی است که او میداند نه فقط اسرائیل بلکه آمریکا، ناتوان از اقدام نظامی مؤثر و امن علیه ایران هستند. او طعم قدرت بازدارندگی ایران را در سرنگونی پهپاد آمریکایی و حمله موشکی سنگین به پایگاه عینالاسد چشیده است.
فقط ظریف میتوانست چنین شاهکاری را در برجام بگنجاند!
حامیان دوآتشه برجام در حالی که درباره احتمال منفعتآمیز بودن آن برای ایران، از تعبیر «برجام مرده است» استفاده میکنند، ضمناً اعتراف دارند که همین توافق مرده همچنان برای ایران خطرناک و خسارتبار است! و این شاهکاری است که تنها از نابغهای مثل آقای ظریف میتوانست سر بزند.
تهدید پنهان در «مکانیسم ماشه» چنان برای حامیان برجام جدی شده که حسن بهشتیپور یکی از همین حامیان به روزنامه آرمان میگوید: اولویت مهم ایران باید فعالنشدن مکانیسم ماشه باشد.
سازوکار اسنپبک یا همان ماشه در متن برجام، به طرف مقابل ایران این اجازه را میدهد که به صرف بهانهجویی بتواند تحریمهای جمعشده ذیل قطعنامه 2231 را یکجا و بدون نیاز به جلبنظر دیگر اعضای شورای امنیت برگرداند! اکنون در حالی که آمریکا رسماً برجام را زیر پا گذاشته و طرف اروپایی هم با ترامپ و بایدن همراهی کرده، تروئیکای اروپایی طرف طلبکار ایرانی را به استفاده از سازوکار ماشه تهدید میکنند.
بهشتیپور به روزنامه آرمان گفت: ما باید با قدرت هر زمان که منافع ملی ایجاب کند با کسب مجوز لازم از شورای عالی امنیت ملی وارد مذاکره با طرفهای مختلفی شویم. هرچند ممکن است در داخل ادعاهای تندی مطرح شود، اما مهم این است که راه درست را انتخاب کنیم و آن هم حل مشکلات از طریق گفتوگو و مذاکره است. نکته دیگر اینکه باید مشخص شود اصولاً هدف از این مذاکرات چه خواهد بود. لذا باید چارچوب مذاکرات و اهداف آن مشخص شود. این در حالی است که تاکنون چنین چیزی مشخص نشده است.
وی در پاسخ این سؤال که آیا حضور ظریف در سوئیس و گفتوگوهای غیررسمی نشاندهنده آغاز مذاکرات جدید بین ایران و غرب خواهد بود؟، گفت: در ماههای اخیر دوطرف ایرانی و اروپایی در حال گفتوگو با یکدیگر هستند نه مذاکره. چراکه هر دو نسبت به عملکرد یکدیگر انتقاداتی دارند و تلاش میکنند به دستورکار مشترکی برای مذاکرات آتی دست یابند. اینکه این گفتوگوها به موفقیت ختم شود یا خیر، هنوز مشخص نیست. طرف اروپایی به ایران هشدار داده که ممکن است مکانیسم ماشه را فعال کند. در مقابل ایران نیز هشدار داده که در صورت فعالسازی این مکانیسم، تهران ممکن است به ناچار همکاری خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را قطع کند و حتی از پیمان NPT خارج شود. در حال حاضر به نظر میرسد که فضای گفتوگوها بهگونهای بوده که هر دوطرف دنبال رسیدن به راهحلی مشترک هستند تا بتوانند گفتوگوها را به نتیجه برسانند و این موضوع را تا مهر سال آینده که قطعنامهها میتواند برگردد، ادامه دهند. هرچند هدف اصلی این گفتوگوها رسیدن به راهحلی عملی است، اما تجربه نشان داده که اروپاییها توانایی ایفای نقش جدی در بحث لغو تحریمها را ندارند چراکه مشکل اصلی ایران در این حوزه مربوط به آمریکاست. تا زمانی که مشکل ایران و آمریکا حل نشود، طرفهای اروپایی قادر به ایفای نقش مؤثری در عرصه لغو تحریمها نیستند. از سال 1398 و با خروج ترامپ از برجام، نقشآفرینی اروپا در این زمینه با شکست مواجه شد، زیرا آمریکا به عنوان هژمونی مالی جهان بر بازارهای بینالمللی مسلط است و به اروپا اجازه نداد در این زمینه تاثیری داشته باشد. بنابراین، ایران باید در دستورکار خود جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه را به طور جدی پیگیری کند. باتوجه به اینکه آمریکا از برجام خارج شده و روسیه و چین نیز تمایلی به بازگرداندن تحریمهای بینالمللی علیه ایران ندارند، تنها طرف اروپایی است که میتواند این مکانیسم را فعال کند. از اینرو جلوگیری از این اقدام باید در اولویت ایران قرار گیرد.
تعبیر دیگر از سخنان آقای بهشتیپور این است که ایران (طرف خسارتدیده برجام) بهجای طلبکاری درباره حقوق ضایعشده خود، از یکطرف باید با ترامپ عهدنشناس و تعاملناپذیر مذاکره کند و از طرف دیگر و همزمان، بدون اینکه انتظار نفعی از سمت اروپاییها باشد، به خنثیسازی بمب تعبیهشده در متن توافق مرده برجام مشغول باشد و بنابراین به اروپای بیخاصیت هم امتیاز بدهد! انصافاً که باید به آقای ظریف تبریک گفت با این شاهکارش و البته اعتماد به نفس او در بیاعتنایی به افتضاح پدیدآورده و نمایش دوباره آمادگی برای مذاکره!
بیخیال واقعیت ترامپ غوطهور در خیال خوش مذاکره!
براساس اعتراف بانیان اصلی برجام دونالد ترامپ تعاملپذیر و مذاکرهبردار نیست. مرور این اعترافات از آن جهت مهم است که طیف خوش خیال نسبت به مذاکره با آمریکا در هفتههای اخیر خود را به فراموشی زدهاند و چنان رفتار میکنند که انگار اولین بار است با فردی به نام دونالد ترامپ مواجه شده و درباره عملکرد و شخصیت تعهدناپذیر وی هیچ قضاوتی نکردهاند. حتی اگر به فرض محال تصور کنیم که جنایت ترامپ علیه شهید سلیمانی و الزام قصاص او فراموش شده که قطعا فراموش نخواهد شد و ترامپ باید تقاص پس بدهد واقعیت این است که نه ترامپ تعاملپذیر و مذاکرهبردار است و نه رژیم آمريكا قابل اعتماد. رژیمی که در سه دولت اوباما و بایدن و ترامپ توافق برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت تضمینکننده برجام را به انحاء مختلف زیر پا گذاشت به اراده خود ثابت کرده که یاغی و عهدنشناس است و بنابراین حتی اگر تعهدی کند فاقد کمترین تضمین و اعتبار است. در این میان اینکه ترامپ ذاتا مذاکرهبردار نیست مورد اتفاق همه است. حتی آقای ظریف نماد مذاکرهگرایان افراطی هم در این باره یقین دارد او سال ۱۳۹۷ تصریح کرد: با ترامپ مگر میشود مذاکره کرد؟ روی کلمه به کلمه برجام ساعتها مذاکره شده بعد آقای ترامپ میآید یک لحظه یک چیزی را امضا میکند میگوید همهاش باطل! این آیا جز یک نمایش تبلیغاتی هست؟ شما اصلا نشان بدهید مذاکره با شما ارزش وقت آدم را دارد؟ آقای روحانی رئیسجمهور وقت هم در ۷ آبان ۱۳۹۶ در مجلس شورای اسلامی گفت: یکی از راههاي تعامل دولتها در طول تاریخ بستن پیمانها بوده اصل وفاي به عهد فرا ملی و فرا دینی است و همه انسانهاي عاقل به آن احترام گذاشتهاند. معیار تمدن يك ملت و قانوني بودن يك دولت وفاي به عهد است. اگر دولتی وفاي به عهد نکرد اعتبارش را به حراج گذاشته است. اگر آمریکا در برابر تعهد بینالمللی بگوید من به آن متعهد نیستم و استدلالش این باشد که سر دولت قبلی کلاه رفته، خب در هر کشور هر دولتي روي کار بیاید میتواند این کار را انجام دهد پس تداوم تعهد و مسئولیت دولتها چه میشود؟ او همچنین خاطر نشان کرده بود، داستان مضحکی اتفاق افتاده میگویند تعهدی که قبلا باهم بستیم فعلا محكم نباشد، بیایید در مورد موضوع دیگر مذاکره کنیم، این از حرفهاي خندهدار تاریخ است. کسی پیمانی میبندد و میگوید که من پاي پيمانم نیستم اما جایزهاش این است که درباره تعهد دوم حرف بزنیم! آمریکاییها دارند اعلام میکنند که ما اهل تعهد و مذاکره نیستیم و اصول اخلاقی را نمیشناسیم. اگر کشوري در این مسیر قرار گرفت کشور ديگري ميتواند به آن اعتماد کند؟ دارند به برخی کشورهای شرق آسيا اعلام میکنند که با ما مذاکره کنید مگر دیوانهاند که مذاکره کنند؟ شما به مذاکرهای که به تایید سازمان ملل رسیده، پایبند نیستید. آمریکا با این شیوهاي که در پیش گرفته باید آینده تعهدات خود را نسبت به کشورهای دیگر کنار بگذارد. بنابراین باید پرسید که غربگرایان چرا با وجود واقعیات مسلم تقلا میکنند حرمت مذاکره با جنایتکار تعهدنشناسی مثل ترامپ را بشکنند؟! آیا نشنیدند که در هماهنگی با رژیم صهیونیستی گفت: «امیدوارم بحران هستهای ایران به گونهای حل شود که اسرائیل نیازی به حمله نظامی نداشته باشد!» آیا نمیبینند که ویژگی مشترک انتصابات او، صهیونیست و ضدایرانی بودن افراد است؟ خبر ندارند که مارکو روبیو نامزد وزارت خارجه از طراحان تحریمها و مخالف سرسخت کاهش تحریمهاست و از مذاکره تحت شرایط سختگیرانه با ایران سخن گفته و قبلا در تجمعات سازمان تروریستی منافقین شرکت کرده است؟ آیا نمیدانند کیث کلوگ نماینده ویژه ترامپ در امور روسیه و اوکراین در نشست همان گروهک شرکت کرد و خواستار فشار حداکثری بر ایران شد؟ آیا نمیبینند که ترامپ هیچ تغییری نکرده و ضمن خروج از چند تعهد بینالمللی برای چین، روسیه، اتحادیه اروپا، مکزیک، دانمارک و... خط و نشان کشیده و باج میخواهد و حتی از اشغالگرینلند و کانادا و کانال پاناما سخن میگوید؟! قطعا خبر دارند اما، برخی به عنوان عضو شبکه نفوذ ماموریت دارند برخی دیگر نصیحت صاحبنظران را نشنیدند و در ماجرای برجام شرمنده شدند؛ اما چون، متکبرند به جای عذرخواهی و عبرتآموزی بنا را گذاشتهاند که خود را نبازند و با گرو گرفتن مشکلاتی که بانیشان هستند درستی غلط مذاکره با آمریکا را ثابت کنند! علت سوم و نزدیک به علت دوم بیهمتی و بیکفایتی مزمن است بر کرسی مدیریت مینشینند در حالی که ناتوان از گره گشایی و حل مشکلات اقتصادی هستند. پس صحنه سازی میکنند که میخواهیم / داریم مذاکره کنیم تا امروز و فردا و پشت هم اندازی کنند و پاسخگوی مسئولیتی که بر عهده گرفتهاند نباشند. تالی فاسد سرگرمسازی، غافلگیری در برابر دشمن، و تباه کردن فرصتهای حل مشکلات است.
اندیشکده آمریکایی: انتصاب تندروها یعنی ترامپ از اشتباهات درس نگرفته است
توافق با ترامپ آسان نیست، چون راهبرد او در توافقسازی بر این ایده استوار است که طرف مقابل باید تضعیف شود تا امکان مذاکره با او از موضع قدرت فراهم شود. اما تجربه دوره اول ریاست ترامپ نشان داد که چنین رویکردی نتیجه معکوس دارد و تحریمهای شدید و اقداماتی مانند ترور قاسم سلیمانی، نهتنها ایران را به انعطاف بیشتر وادار نکرد، بلکه موضع تهران را سختتر کرد.
این ارزیابی را نشریه آمریکایی ریسپانسیبل استیت کرفت (وابسته به اندیشکده کویئنسی) منتشر کرد و نوشت: در سال ۲۰۱۵، زمانی که رقابت نامزدهای جمهوریخواه برای کسب نامزدی ریاستجمهوری در اوج بود، اکثر آنها بهشدت توافق هستهای ایران را محکوم کرده و وعده «پاره کردن» آن را میدادند. اما دونالد ترامپ، برخلاف انتظارها، موضعی متفاوت اتخاذ کرد. او اعلام کرد که به جای لغو توافق، آن را با سختگیری اجرا خواهد کرد و در عین حال رقبای خود را به نداشتن درک واقعی از نحوه کارکرد سیاست جهانی متهم کرد. با این حال، ترامپ پس از ورود به کاخ سفید، توافق را لغو کرد.
دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸، ایالات متحده را از توافق هستهای با ایران خارج کرد؛ تصمیمی که هرچند مورد حمایت رقبای جمهوریخواه او بود، اما به احتمال زیاد از سوی آنها عملی نمیشد. این خروج، آغازگر بحرانی بود که پیامدهای آن همچنان ادامه دارد. حضور مشاوران و اطرافیان ترامپ، که عمدتاً از میان نئوکانها انتخاب شده بودند، شرایط را پیچیدهتر کرد. نتیجه این اقدامات، ادامه تنشهای بیپایان میان واشنگتن و تهران بوده است. مشاوران ارشد دونالد ترامپ، از جمله جان بولتون، مایک پمپئو، برایان هوک و الیوت آبرامز، نقش مؤثری در جلوگیری از جدی شدن گزینههای دیپلماتیک با ایران داشتند. این تیم که به اتخاذ سیاستهای تند و تقابلی شهرت داشتند، مانع از آن شدند که ترامپ به وعده دستیابی به توافقی «بهتر» عمل کند. افتخار اعلام کرد که شخصاً ترامپ را متقاعد کرده تا از توافق هستهای خارج شود و به سیاست «فشار حداکثری» روی آورد. با این حال، دونالد ترامپ مدعی است که اگر تنها یک هفته دیگر در قدرت باقی میماند، میتوانست توافقی با ایران حاصل کند. او حتی اعلام کرده که به تیم جو بایدن توصیه کرده بود فوراً با ایران به توافق برسند، چرا که به گفته او، «کشوری آماده برای توافق» را به آنها تحویل داده بود. با این حال، ترامپ دولت بایدن را به ناتوانی یا ناآگاهی در پیشبرد این هدف متهم کرده است. اکنون، با احتمال بازگشت ترامپ به کاخ سفید، او بار دیگر فرصت خواهد داشت تا ادعای خود را در عمل بیازماید.
اما دستیابی به پیشرفت در مسیر توافق بهآسانی ممکن نخواهد بود. راهبرد ترامپ در توافقسازی بر این ایده استوار است که طرف مقابل باید تضعیف شود تا امکان مذاکره از موضع قدرت فراهم شود. اما تجربه دوره اول ریاست او نشان داد که چنین رویکردی نتیجه معکوس دارد و تحریمهای شدید و ترور قاسم سلیمانی، بلکه موضع ایران را سختتر کرد.
در دوره نخست ریاست ترامپ، تلاشهایی برای گشودن مسیر دیپلماسی مستقیم میان تهران و واشنگتن انجام شد. مکرون، رئیسجمهور فرانسه تلاش کرد حسن روحانی، رئیسجمهور ایران را متقاعد کند تا با ترامپ دیدار داشته باشد. در همین راستا، سناتور رند پال، جمهوریخواه از ایالت کنتاکی، نیز تلاش کرد ظریف، وزیر خارجه وقت ایران را به کاخ سفید دعوت کند. اما این تلاشها در نهایت به نتیجه نرسیدند.
تمایل ترامپ برای مذاکره، به نظر میرسد همچنان در تضادی آشکار با گرایش او به انتخاب مشاورانی تندرو قرار دارد؛ افرادی که اساساً به دیپلماسی و مذاکره اعتقادی ندارند. ترامپ بارها از اهمیت حضور شخصیتهایی نظیر جان بولتون در اتاق مذاکرات سخن گفته است، با این استدلال که چنین افرادی میتوانند طرف مقابل را بترسانند. اما انتخاب او برای احاطه خود با تندروهایی نظیر مارکو روبیو (برای وزارت امور خارجه)، مایکل والتز (برای مشاور امنیت ملی)، و پیتر هگست (برای وزارت دفاع) نشان میدهد که احتمالاً از اشتباهات گذشتهاش درس نگرفته است. ترامپ پیشتر اعتراف کرده بود که بزرگترین اشتباه دوره نخست ریاستجمهوریاش، انتخاب افرادی بود که نباید به آنها اعتماد میکرد.