جشنوارهای که هنوز تکلیفش با خودش روشن نیست!/حکایت سینماتوگراف 2
سعید مستغاثی
آیا باور کردنی است در دورهای از همین بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر (که پس از سال 1394، به صورت مستقل و تحت عنوان جشنواره جهانی فیلم فجر برگزار شد) و در بخش اصلی مسابقه آن که امروز به نام «سینمای سعادت» معروف شده، قسمت سوم فیلم «ارباب حلقهها» به نام «بازگشت پادشاه» با فیلمهایی مانند «گاو خونی» (بهروز افخمی) رقابت میکرد؟! فیلمی که از حدود چند ماه قبلش در هزاران سالن سینمای سراسر جهان و در اغلب کشورها به نمایش درآمد و نسخه ویدئویی آن را هم بسیاری از فیلم بینهای خودمان دیده بودند که در همان روزها هم در مراسم اسکار 11 جایزه دریافت کرد. قطعا هیچکدام از تهیه کنندگان فیلم از فران والش (نویسنده فیلمنامه و همسر پیتر جکسن) و تا خود پیتر جکسن و البته کمپانیهای تهیه و پخش آن مثل برادران وارنر و نیولاین باخبر نبودند که فیلمشان در جشنوارهای در این گوشه دنیا قرار است در بخش مسابقه با 23 فیلم دیگر رقابت کند!
آیا باور میکنید در دورهای از همین جشنواره فیلم فجر و در بخش مسابقه بینالملل آن، فیلم «دیگران» ساخته آلخاندرو آمنابار گنجانده شده بود و نیکول کیدمن به خاطر بازی در آن فیلم نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد ولی آن را در رقابت با مژده شمسایی برای فیلم «سگ کشی» باخت! آیا باور کردنی است که در دوره بیستم همین جشنواره، جک نیکلسون برای فیلم «قول» ساختهشان پن، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را کسب کرد ولی طبعا به دلیل اینکه مثل سایر دستاندرکاران فیلم، به قول معروف حتی شصتش هم خبر نداشت که فیلمش در جشنوارهای به نام فجر در ایران نمایش دارد و در بخش مسابقه شرکت داده و برنده هم شده، هیچگونه برنامهای برای مسافرت احتمالی به ایران و حتی فرستادن نمایندهای هم دریافت جایزه نداشت!! و سیمرغ بلورین آقای جک نیکلسون در غیاب او یا نمایندهاش و یا سایر دستاندرکاران فیلم «قول» از بالا تا پایین و البته نمایندگان کمپانی برادران وارنر، به نماینده سفارت سوییس (به عنوان حافظ منافع آمریکا) که راننده سفارت هم به نظر میرسید، داده شد!
میدان فیلمهای مستقل فراهم نیست
خوشبختانه مدتی است چنین مضحکهها و
سیاه بازیهایی در بخش خارجی جشنواره فیلم فجر وجود نداشته و مسئولین آن با همه کاستیهایی که هنوز در ساختار و محتوای آن موج میزند ولی خود را از شر فیلمهایهالیوودی و البته آثاری که بدون تمایل سازندگانش و از کنار خیایان خریداری شده باشد، خلاص کردند!
اما همچنان جشنواره جهانی فیلم فجر حتی در
سی و ششمین دورهاش نتوانسته بود تکلیف خودش را نه با ساختار و نه با محتوایش روشن سازد. همچنان این جشنواره با فیلمسازان مستقل و به دور از لابیهای سلطه جهانی کاری نداشت.
چرا این جشنواره به جای تکرار و کپی دسته چندم از آنچه جشنوارههای دیگر انجام میدهند، نبایستی مامن و پناهگاهی باشد برای آن دسته از فیلمسازانی که جایی در جشنوارههای آنچنانی نداشته و مغضوب آنها هستند؟ حتی فیلمسازانی که به سوژههای سانسور شده در غرب پرداختهاند، مثل «کوری رووه» و دوستانش که در افشای ماهیت ماجرای 11 سپتامبر، فیلم «تغییر بیقاعده» را ساختند یا «ویبک لکربرگ»مستند ساز نروژی و سازنده مستند تکان دهنده «اشکهای غزه» درباره زندگی 3 کودک فلسطینی یا «ولفگانگ دنیس»، مستند ساز و سازنده فیلم «بازگشت دوباره به جهنم» درباره حضور نظامی آمریکا در افغانستان یا «ارول موریس»، مستند ساز و سازنده آثاری همچون «غبار جنگ» درباره جنایات آمریکا در طی جنگ جهانی دوم و «معلومات مجهول» درباره بهانه داشتن سلاح کشتار جمعی در عراق که موجب اشغال این کشور شد و یا...
از ساختار دچار مشکل بود
اما ساختار سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر نیز همچنان دچار مشکل اساسی بود؛ از لوگوی جشنواره گرفته (که در اصل متعلق به جشنواره «فرایبورگ»، جشنوارهای درجه دوم در سوییس است) تا انتخاب داورانش که برخلاف جشنوارههای مشابه از میان فیلمسازان شناخته شده و فعال با کارنامه حداقل قابل قبول در دو سه سال اخیر، برگزیده نشدند تا پوستر جشنواره که بازهم برخلاف استاندارد یک فستیوال فیلم، ارتباطی با فیلم و سینما و وابستههای آنها نداشت. همچنان مانند دورههای قبل این جشنواره، اغلب فیلمهای حاضر در بخش مسابقه اصلی جشنواره سی و ششم جهانی فیلم فجر یعنی همان «سینمای سعادت» یا «جلوه گاه شرق» پیش از این در جشنوارههای ریز و درشت متعددی نمایش داده شده و جایزه گرفته و بعضا حتی به اکران عمومی هم درآمده بودند. مثلا فیلم «دولتوف» که جایزه بهترین کارگردانی را در دوره سی و ششم جشنواره جهانی فیلم فجر دریافت کرد، نه تنها در جشنوارههای برلین و بلگراد و هنگکنگ (که این دوتای اخیر فستیوالهای درجه 2 و 3 به شمار میآیند) در سال 2017 شرکت داشت، از 10 اسفند سال 1396 هم در روسیه و از 19 اسفند در استونی به اکران عمومی درآمد. یا فیلم «ترانه سنگ» که جایزه ویژه هیئت داوران را به عنوان یکی از مهمترین جوایز جشنواره دریافت کرد، از اسفند 1395 تا آبان ماه 1396 در جشنوارههای متعددی مثل کارلو ویواری چک، گالوی ایرلند، میل ولی، لندن،هامبورگ، لس کابوس مکزیک و... شرکت داشته که نام برخی آنها حتی به گوشمان هم نخورده! و از آبان 1396 نیز به نمایش عمومی درآمد. و یا فیلم «پدر و پسر» که جایزه بهترین فیلم بخش جلوه گاه شرق را دریافت کرد، علاوهبر حضور در جشنوارههای مختلف از 15 فروردین سال 1396 در سینماهای ویتنام به نمایش عمومی درآمد.
کارگاههای غیر استاندارد
یکی از نقاط قوت جشنوارهها به برنامههای جنبی آن بستگی دارد، برنامههایی مانند بزرگداشتها، مرور آثار هنرمندان و فیلمسازان، کارگاههای آموزشی و... با این ملاحظه که این برنامههای جنبی، اصل و محور جشنواره یعنی بخش مسابقه اصلی آن را زیر سایه خود نبرد. اما متاسفانه در دوره سی و ششم جشنواره جهانی فیلم فجر، همچنان مانند دو سه دوره قبل، قسمت بیحاصل و بیخاصیتی برای سینمای ایران و البته پرهزینه تحت عنوان «دارالفنون» برگزار شد که شامل کارشگاههای آموزشی بود ولی به دلیل گستردگی و حضور مهمانان بعضا شناخته شده (که از فیلمها و فیلمسازان اصلی بخش مسابقه بسیار شناخته شدهتر بودند!) تقریبا بخشهای اصلی یعنی مسابقه بینالملل را از سکه انداخت. کارگاههایی که علیرغم هزینه هنگفت سفر و پذیرایی از مهمانان، هنوز نتایج آن نه برروی کاغذ آمده و نه به صورت عملی مشاهده شده است. شرکت کنندگان در این کارگاههای آموزشی با پول و هزینه بیتالمال از سراسر جهان به ایران آمده، مدت 8 تا 10 روز در ایران اقامت رایگان را تجربه کرده تا مثلا هم سینما یاد بگیرند و هم با فرهنگ و هنر ایرانی/ اسلامی آشنا شوند. اما در حالی که اکثر اساتید این کارگاهها خارجی بوده و اغلب مربیان ایرانی نیز (آنچنان که از آثارشان نیز هویداست) چندان علاقهای به فرهنگ و هنر اسلامی/ ایرانی نداشتند، چگونه قرار بود، فرهنگ این سرزمین را به کارآموزان این کارگاهها آموخته و آنها را به اصطلاح سفیران نظام جمهوری اسلامی گردانند؟!
در واقع بخش فوق به علاوه محور قرار گرفتن مهمانها اعم از داخلی و خارجی که به تجمع عشقِ بازیگرها و سلفی بگیرها انجامید، تقریبا بخش اصلی مسابقه سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر را از یادها برد و از همین روی درحالی که تجمعات بسیاری پیرامون بازیگرها و به اصطلاح سلبریتیها شکل گرفته بود، سالنهای نمایش دهنده فیلمهای بخش مسابقه با استقبال کم و بعضا تقریبا خالی، به اکران فیلمهای این بخش پرداختند. به همین دلیل بسیاری از آنان که مشتری جشنواره بودند، به استثنای آثار ایرانی بخش مسابقه، فیلمهای خارجی این بخش را ندیدند!!
مهمانان مهم و معتبر بدون بخش مرور آثار!
بخش مهم دیگر سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر، حضور تعداد قابل توجهی از مهمانان خارجی بود که اگرچه مانند دیگر جشنوارههای مشابه خارجی از وجود سوپراستارهای روز بیبهره بود و بازیگران دعوت شده مثل فرانکو نرو و ژان پی یر لئو نیز از سکه افتاده و مدتها از دوران محبوبیتشان گذشته اما در میان آنها، سینماگران شناخته شدهای همچون الیور استون، توماس ماخ (فیلمبردار برخی آثار ورنر هرتزوگ)، لری اسمیت (فیلمبردار و نور پرداز برخی آثار استنلی کوبریک)،»مگاتن» نام هنری کارگردان فیلمهای اکشن مانند»ربوده شده»، نیکولا پیووانی (آهنگساز برخی آثار فلینی و برادران تاویانی و...)، روبرتو پرینانی (تدوینگر معروف ایتالیایی و آثار فیلمسازانی مثل اروسن ولز) دیده میشدند. اما متاسفانه در سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر، این ابتدائیترین خط استاندارد جشنوارههای بینالمللی هم رعایت نشد و اگرچه مهمانان معروف ربطی به آثار حاضر در بخشهای مختلف جشنواره نداشتند اما متولیان جشنواره هم کوچکترین ابتکاری به خرج نداند که مثلا با حضور الیور استون، بخشی تحت عنوان مرور برآثار وی در برنامههای جنبی جشنواره بگنجانند تا اینکه حضور وی و هزینه هنگفتی که برای دعوت و اقامت او تقبل شده، وجه تسمیهای هم پیدا کند. مانند این است که یک تیم فوتبال به مسابقات و لیگی دعوت شوند ولی در هیچ مسابقهای بازی نکند!