kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۳۵۴۷
تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱۴۰۳ - ۱۹:۳۳
زنگ مجازی- جنگ ترکیبی

رسانه‌های معاند و خلق شناخت مطلوب

 

عزیزالله محمدی(امتدادجو)
«آه، مرا با سلاحت بکش نه با زبانت» این جمله، گفته‌ای از شکسپیر است که نشان از اهمیت کلمه، واژه و لحن به کار گیری آنها در محاورات و مکاتبات و... دارد؛ به طور ذاتی شنیدن هر کلمه چه خودآگاه و یا ناخودآگاه تغیر وضعیت روحی و روانی را لحظه به لحظه به همراه دارد که اگر وجه شنیداری بر مبنای «استهزاء» و یا «تمسخر» باشد وضعیت پایدار و ثابت فرد شنونده را دستخوش تغییرات محسوس و در معرض تزلزل قرار می‌دهد.
استهزاء و تمسخر، یکی دیگر از شیوه‌های تکنیک‌های روانی است که در فضاهای رسانه‌ای مختلف و به ویژه فضای پر مخاطب اینستاگرام به طرق مختلف به کار گرفته می‌شود و یا رسانه‌های اصلی و معاند با ایران، آن را علیه مردم ایران به کار می‌گیرند.
نمونه‌های مختلف و بی‌شماری از این نوع رفتار را در وقایع مختلف و پدیده‌های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و... دیده‌ایم که از شخصیت سازی رجال سیاسی تا نظامی و از تصغیر وقایع و دست آوردها را می‌توانیم به این نوع رفتار تعمیم بدهیم که دست کم در مقطع کنونی تمسخر حضور ایران در سوریه و یا تصغیر عملیات‌های وعده صادق از جمله آنهاست.
 گر چه اسلام بنا به ذات پاک و ماهیت معصوم و مظلوم خود حتی از زمان حضور شخص حضرت پیامبر(ص) نیز توسط مشرکان در قالب اقدامات روانی هدف استهزاء قرار می‌گرفت و تلاش می‌شد پیامبر و دعوت ایشان به اسلام را ناچیز و کم ارزش جلوه دهند؛ اما جای شکی نیست که این روش در طول تاریخ به رشدی در وسعت زمان و در شیوه‌های ارائه رسیده است که هنوز هم در گوشه و کنار دنیا شاهد هستیم که گاهی در همین قرن بیست و یکم در راستای جنگ تمدن‌های‌هانتینگتون و به بهانه آزادی بیان، همان اقدامات مشرکین را تکرار می‌کنند و بنا دارند تا جامعه هدف بعد از تحقیرهای اولیه به مرحله عادی سازی رسیده و شرایط تحمیلی از سوی رسانه‌ها را بپذیرد.
در این تکنیک عملیات روانی، کارشناسان و مجریان، داستان‌های طنز و شوخی‌های استهزاء‌آمیز، از جمله کاریکاتورهای مضحک را خلق می‌کنند و آنها را به اشکال گوناگون در میان نیروهای آماج هدف پخش می‌کنند و با توجه به سرعت بسیار سریع انتشار این‌گونه طنزها، داستان‌ها و اشعار و... در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی متخصصان عملیات روانی، معمولا آنها را برای اقشار مختلف مردم، بسیار ساده و قابل فهم و در عین حال پر معنی و هدف دار طراحی می‌کنند به گونه‌ای که افراد مختلف با سنین و مشاغل و علایق و تفکرات مختلف قادر به پذیرش و فراگیری دست ساخته‌های آنان باشند و علاوه‌بر آن بتوانند شنیده‌های خود را به سادگی برای دیگران بازگو کنند.
از ویژگی‌های اصلی این روش از عملیات روانی ایجاد وجه تفریحی و سرگرمی است که تاثیر مهمی در رسیدن به هدف کارشناسان و مجریان عملیات روانی دارد و از آنجایی که با خوی عمومی مردم عوام نیز سازگاری و هم‌نشینی دارد می‌تواند بیشترین کارایی و تاثیر را به همراه داشته باشد و مشخص است که در نتیجه استهزاء و تمسخر؛ به طور قطع در نهایت مخاطبین آماج حمله تمسخر و استهزاء، تعادل روانی خود را از دست می‌دهند و به اقدامات غیر عقلانی و غیر عرف متوسل می‌شوند؛ همان‌گونه که در مباحث حکمت‌آمیز ایرانی این جمله معروف را داریم« زخم زبان سخت‌تر و دردناک‌تر از زخم سرنیزه است».
درست یا غلط، منطقی یا غیر منطقی، ممکن الاجرا یا غیرممکن، این روزها بعد از تحولات و تغییرات سوریه در تمام رسانه‌های اصلی و فرعی جهان و در شبکه‌های اجتماعی با خیل عظیم کاربران، دو موضوع سیاسی-اجتماعی و نظامی مطرح است که در یکسو ایران قرار دارد و در سوی دیگر رژیم صهیونیستی. در تمام این مباحث موجود در رسانه‌ها بحث بر سر این است که آیا اسرائیل با استفاده از فشار غربی‌ها بر ایران و مسائل دیگر در صدد ایجاد آشوب‌های اجتماعی است؟ و یا اینکه قبل از هر گونه شکل گیری تحرکی در ایران، این ایران است که با عملیات وعده صادق 3 پاسخ قاطعی به گستاخی‌های رژیم صهیونیستی خواهد داد؟ 
تقریبا در تمام رسانه‌های دنیا چون سمت و سوی اصلی انجام یا عدم انجام هر دو عملیاتی که ذکر شد(اجتماعی از سوی رژیم صهیونیستی و نظامی از سوی ایران) مردم هستند؛ تلاش بیش از اندازه‌ای از سوی عوامل رسانه‌ای صورت می‌گیرد که زودتر از طرف مقابل افکار عمومی در اختیار گرفته شود.
کارکرد عملیات روانی و تکنیک متناسب با نیاز این مقطع بر روی افکار عمومی بسیار پر اهمیت و حائز درجات تاثیرگذاری است که ما بین تمام تکنیک‌های موجود، در حال حاضر تکنیک موسوم به «راه آهن مطلوب» بیشترین نقش را دارد و هر دو طرف ماجرا این را به خوبی دریافته‌اند.
در این تکنیک کارشناسان تبلیغ برای دامن زدن به موضوع و برانگیختن تغییرات در مواضع و تفکرات طرف مقابل و برای برهم زدن محاسبات ذهنی به طور گسترده با استفاده از افراد مختلف و مورد قبول جامعه، دست به ایجاد برداشت‌های غلط و گمراه‌کننده می‌زنند که در نهایت به تولید اعتقادات خاصی نیز منجر می‌شود؛ به نحوی که گویی این اعتقادات واقعی هستند.
این روش نام دیگری نیز می‌تواند به خود بگیرد که تحت عنوان «نیروی گمراه‌کننده» می‌توانیم آن را در بستر رسانه و شبکه‌های اجتماعی تعریف کنیم. در این روش توانایی استفاده از ابزار تلقین و القا به کارشناسان عملیات روانی داده می‌شود تا به افراد تلقین شود که آنها کفایت‌های زیادی دارند و به دلیل برخورداری از مراتب بالا قادرند بر دیگران نیز تاثیر بگذارند.
تفسیر این موضوع و مسئله بسیار ساده است؛ زیرا همه افراد، جزئی از گروهها هستند و در عادات و ارزش‌های مشترکی با گروههای دیگر مشارکت دارند و در جریان روابط متقابل نسبت به هم قرار می‌گیرند که بنابراین حمله جهت دار برای تغییر یا تخریب، باید پیچیده و تدریجی صورت بگیرد تا اطاعت از فرمان ارزشی یا دینی مبتنی بر اعتقادات از بین برود.
به طور مثال بیاید عادی سازی صورت گرفته در فضای مجازی مبنی بر مصرف مشروبات الکلی و شرب خمر را ببینیم که دقیقا چگونه اتفاق می‌افتد و به همان میزان تعلق به سایر مبانی اعتقادی و ارزشی را که لحظه به لحظه و به شیوه‌های مختلف تلاش صورت می‌گیرد تا از اهمیت الزام به انجام آنها کاسته شود که در نهایت حتی میهن دوستی نیز از بین برود.
این مثال ساده را جهت آنچه درخصوص بی‌تفاوت سازی جامعه در مقابل هجمه رسانه‌های معاند صورت می‌گیرد به کار می‌گیریم تا تصویر واضحی از این شیوه(راه آهن مطلوب) به دست بیاید.
مخالفت و پرهیز از مسکرات و گوشت غیر پاک از اعتقادات دینی ناشی می‌شود و به طور قطع باید به صورت پیچیده و تدریجی با آن مقابله شود که این یکی از شیوه‌های رسانه‌ای است؛ چرا که دعوت صریح از مسلمانان برای مصرف مشروب، تلاش بیهوده‌ای است و قطعا مقاومت و مخالفت را در پی خواهد داشت؛ اما اگر این دعوت به صورت پنهان و غیر مستقیم به عمل آید، می‌تواند مفید فایده باشد؛ مثلا اگر برنامه‌ای اجرا شود که در آن پیرامون فوائد شرب خمر مناظره‌ای صورت بگیرد به طور طبیعی در این گفت و شنود مطالبی از هر دو طرف موافق و مخالف در نزد افراد جامعه پذیرفته خواهد شد و بنابراین وظیفه این برنامه ایجاد فضاهای تناقض عاطفی در قبال پذیرش یا رد مشروب در آن واحد است. یعنی یقینی که پیش از این شرب خمر را به طور قاطع رد می‌کرد، با تردید روبه رو بشود و تعبیر دیگر، ساختار شناختی اشخاص به سستی گراید. در چنینی شرایطی، اغلب یقینها که در واقع انفعالی و غیر قاطع است لرزان می‌شود و عامل تبلیغات به هدف خود که همانا «خلق شناخت مطلوب» است دست می‌یابد.
این مثال را حالا تعمیم بدهیم به اینستا گرام و شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان و پروپاگاندای رسانه‌های همسو با رژیم صهیونیستی و بستر پیام رسانX که لحظه به لحظه درخصوص فواید حمله رژیم صهیونیستی به ایران برنامه‌های تشریحی و تحلیلی می‌سازند و در سوی دیگر میدان سیاستمداران همسو با این رسانه‌ها نیز در دیدارها و سخنرانی‌های خود ابهام آفرینی را تقویت می‌کنند.
مسلم است که ما در مرحله بسیار خطرناکی از تحولات قرار داریم و نقش رسانه و بستر سکوی‌های پیام رسان شبکه‌های اجتماعی نیز برای هدایت و کنترل افکار عمومی دارای نقش جدی هستند که نظر به این اهمیت فوق‌العاده، رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به همایش افق رسانه فرمودند:«امروز پیروزی یک طرف را، توانایی او در گرفتن و رساندن پیام و روایت او از واقعیت، رقم می‌زند؛ بسیار پیش و بیش از آنکه ابزارهای نظامی وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. ما در این عرصه مهم باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم. این پیام من به این همایش است.»