kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۳۲۵۲
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۴۰۳ - ۲۲:۲۱
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب  / حکایت سینماتوگراف 2

سی و ششمین جشنواره فیلم فجر خارج از استاندارد!

 
 
 
سعید مستغاثی
بخش نود و نهم
اگرچه از گوشه و کنار شنیده شد که جشنواره فیلم فجر سی و ششم به لحاظ ساختار و محتوا با سال‌های گذشته تفاوت داشته و به استانداردهای سینمایی و البته گفتمان انقلاب اسلامی (یعنی همان حلقه مفقوده دوره‌های پیشین) نزدیک‌تر است و تا حدودی نگاهی پیش داورانه به جدول نمایش فیلم‌ها نیز موید همین مسئله بود اما متاسفانه مسائلی که پیش از شروع جشنواره اتفاق افتاد و آثاری که در روز اول برای سینمای رسانه‌ها به نمایش درآمد، فرضیه‌های فوق را به شدت زیر علامت سؤال برد! 
واقعا شگفت آور بود که در سینمای امروز ایران و در همین جشنواره فیلم فجر چنین فاصله حیرت‌آوری میان آثار شرکت‌کننده در بخش مسابقه اصلی آن وجود داشت. چراکه در میان 22 فیلم بلند داستانی که بایستی حداقل استانداردهای یک فیلم را دارا بوده تا به بخش اصلی جشنواره راه یابند، آثاری یافت می‌شدند که از این حداقل‌ها فاصله بعیدی داشتند. تا آنجا که ذهن نگارنده اجازه می‌دهد تقریبا در هیچ یک از جشنواره‌های معتبر سینمایی دنیا، چنین فاصله‌ای مابین فیلم‌های شرکت‌کننده در بخش مسابقه اصلی وجود نداشته و همواره رقابت تنگاتنگ مابین این فیلم‌ها، از هیجان فستیوال‌های مهم فیلم محسوب شده‌اند. از همین روی مثلا در جشنواره فیلم کن به جای اینکه مانند جشنواره فیلم فجر 5 یا 6 فیلم برای دریافت جایزه بهترین فیلم معرفی شوند، هر 20 فیلم شرکت‌کننده در بخش مسابقه جشنواره کن، کاندیدای نخل طلا اعلام می‌شوند. 
اما متاسفانه در همین جشنواره سی و ششم فیلم فجر، فیلم‌هایی مانند «بمب، یک داستان عاشقانه» (پیمان معادی) یا «کامیون» (کامبوزیا پرتوی) و یا «جاده قدیم» (منیژه حکمت) آنچنان به لحاظ ساختار و فرم و تفکر، عقب افتاده و سخیف بودند که حتی در یک هفته فیلم دست چندم نیز قابل نمایش به نظر نمی‌آمدند (مگر به ضرب و زور سفارش و پارتی و روابط آنچنانی) و در مقابل چنین آثار نحیف و پس مانده، با فیلمی مانند «به وقت شام» ساخته ابراهیم حاتمی کیا رو به رو شدیم که به شیوه جشنواره‌های استاندارد نه فقط یک 
سر و گردن بلکه فرسنگ‌ها از فیلم‌های فوق‌الذکر بالاتر ایستاد. این درحالی بود که ساعاتی پیش از نمایش آن، یکی دیگر از به اصطلاح فیلم‌های بخش مسابقه به نام «امیر» (به کارگردانی نیما اقلیما) به نمایش درآمد که حضور آن در بخش سودای سیمرغ جشنواره سی و ششم فیلم فجر با هیچ حساب و کتاب و عقل و منطقی جور درنمی آمد. «امیر» تنها یک چیزی به نام فیلم بودکه فقط در حد متن خوانی تئاترهای آماتوری به نظر آمد به علاوه قاب‌بندی‌های غلط از این متن خوانی‌ها که شاید به تصور کارگردان، تحت فشار بودن یا در چنبره روزگار گیرکردن آدم‌های فیلمش را می‌رساندند. 
آثاری همچون «امیر» به لحاظ سینمایی یک اشتباه بزرگ برای سینمای ایران محسوب شده و انتخابش برای جشنواره فیلم فجر و در کنار آثاری همچون «به وقت شام» حکایت از درک بسیار پایین از سینما و جشنواره مسئولین آن داشت. مثل اینکه در جام جهانی فوتبال، تیم‌هایی همچون برزیل و آرژانتین و آلمان در کنار تیم‌های مالدیو و گوآم و جزائر قناری قرار بگیرند!
سانسور اما برای همسایه خوب است!
شنیدن خبر سانسور فیلمی درباره داعش، آن هم برای سینمای کشوری که در خط مقدم جبهه مقابله با این جرثومه فساد و تباهی قرار داشت، حقیقتا از اخبار شگفت آور روز پنجم جشنواره فیلم فجر سی و ششم بود. آن هم در شرایطی که بسیاری از تصاویر و مطالب علیه ارزش‌های مردم و انقلاب و اسلام در فیلم‌ها رویت شده و می‌شود و به بهانه آزادی بیان و شنیدن صداهای دیگر و مقابله با تندروی و اثبات اعتدال، مجوز پخش گرفته و می‌گیرند! 
مثلا در فیلمی به نام «هایلایت» ساخته اصغر نعیمی به راحتی احکام اسلامی زیر علامت سؤال رفت، یا مثل فیلم «بمب، یک داستان عاشقانه»، شعارهای مسلم انقلاب که برزبان همه شهیدان و انقلابیون جاری بوده و هست، به سخره کشیده شد و یا در فیلم مستند «بانوی قدس ایران» ساخته مصطفی رزاق کریمی، بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی، فردی دیکتاتور در خانواده تصویر شدند که حتی راحتی و آسایش را از همسر خود گرفتند! تا جایی که از گوشه و کنار و از زبان برخی افراد نه چندان همدل با انقلاب ونظام اسلامی شنیده شد که»پس در جمهوری اسلامی می‌توان فیلم ضد (امام) خمینی هم ساخت»! 
حالا وقتی کوچک‌ترین صحنه یا دیالوگ کم تاثیر و یا خنثی از فیلم‌های شبه روشنفکری در می‌آید، زمین و آسمان را به هم می‌ریزند که ایهّاالناس فیلم ما را از بین بردند ولی اینک در مقابل 40 دقیقه سانسور یک فیلم دیگر به نام «امپراتوری جهنم» ساخته پرویز شیخ طادی درباره داعش، سکوت محض پیشه کرده‌اند. حکایت همان مثل معروف که «مرگ برای همسایه خوب است»!!
جلوتر از سال‌های اخیر، عقب‌تر از مردم
همان‌طور که پیش از این شرح داده شد، سینمای دفاع مقدس را در واقع می‌توان تنها گونه اریژینال سینمای ایران دانست که طی سال‌های پس از انقلاب به لحاظ محتوایی و ساختاری، بسیار به این سینما افزود و اساسا بسیاری از داشته‌های فنی و تکنیکی امروز سینمای ایران مدیون پاگرفتن و تکامل و گسترده شدن این نوع فیلم در عرصه این سینما بود. با این توضیح که دفاع مقدس و فیلم‌های مربوط به آن تنها به جنگ تحمیلی و 8 سال نبرد جانانه با صدام و حامیانش محدود نشد و مثلا فیلم‌هایی از قبیل «ماجرای نیمروز» ساخته محمد حسین مهدویان که به دفاع مردم در برابر تروریسم وحشیانه منافقین پرداخت و «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا که دفاع در برابر گروهک‌های تجزیه‌طلب را برروی پرده برد نیز در همین نوع سینما قرار گرفت و آثاری همچون «قلاده‌های طلا» از ابوالقاسم طالبی و «بادیگارد» اثر ابراهیم حاتمی کیا که به نبرد با کودتای مخملی و عملیات جاسوسی ارتباط داشت و همچنین فیلم «به وقت شام» که دفاع مقدس و جبهه‌های جنگ امروز سپاه اسلام در برابر جهان سلطه را به تصویر می‌کشید نیز جزو همین سینما به حساب آمدند. 
اما در یک ارزیابی اجمالی می‌توان گفت با حضور فیلمی همچون «به وقت شام»و تا حدودی نیمه دوم فیلم «لاتاری» ساخته محمد حسین مهدویان و همچنین آثاری مثل «تنگه ابوقریب» (بهرام توکلی)، «سرو زیر آب» (محمد علی باشه آهنگر) و «ماهورا» (حمید زرگر نژاد)، جشنواره سی و ششم نسبت به چند سال گذشته در زمینه پرداختن به دفاع مقدس مردم ایران و همچنین برخورداری از ساختار تکنیکی استاندارد، جلوتر حرکت کرد اگرچه نسبت به سال‌هایی که 10-12 فیلم دفاع مقدس آن هم از نوع «سفر به چزابه» (رسول ملاقلی‌پور) و «بوی پیرهن یوسف» (ابراهیم حاتمی کیا) ساخته می‌شد، فاصله بسیاری داشت و البته تا زمانی که سینمای ایران به گونه‌ای منصفانه به مقاومت مردم ایران در طول این 40 سال بپردازد، راه دور و درازی باقی است.