kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۲۹۷۹
تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۸

عوامل ندامت و افسوس در روز بازپسین

 
 
نرگس دوست‌محمدی
شاید بارها این عبارت‌ها را شنیده باشید: پشیمانی دیگر سودی ندارد، آب رفته به جوی باز نمی‌گردد‌، آبروی رفته باز نمی‌آید‌، شیشه شکسته درست نمی‌شود و قلب شکسته ترمیم نمی‌گردد؛ هر چیزی قابلیت اصلاح ندارد. 
ندامت و پشیمانی در آخرت از این‌گونه امور است، هر چند که در دنیا مفید و سازنده است به شرط آنکه همراه با «اصلاح» امر فاسد باشد.
بر اساس گزارش‌های قرآنی، حالت ندامت و افسوس در قیامت امری فراگیر حتی برای مؤمنان است؛ زیرا داستان مردم در آخرت همانند داستان کسانی است که وارد ظلمات شده و در تاریکی‌، چیزهایی را لمس و حس کردند و راهنمای ایشان گفت: هر که هر چه بردارد یا بر ندارد، پشیمان خواهد شد و افسوس و دریغ خواهد خورد. پس گروهی چیزی بر نداشتند، برخی اندکی برداشتند و برخی تا توان داشتند با خویش آوردند؛ هنگامی که از ظلمات خارج شدند، شگفت زده بودند که گنجینه‌های گوهربار و ارزشمندی را در ظلمات یافتند؛ پس همگان پشیمان بودند و افسوس و  دریغ می‌خورند، حتی کسانی که به حد توان و استطاعت خویش برداشته بودند؛ بر این باور بودند که بیشتر می‌توانستند بردارند ولو اینکه بیش از استطاعت و توان و طاقت آنان می‌بود. 
مؤمنان که گنجینه‌های اعمال صالح خویش را با خود به آخرت برده‌اند، هر چند که از جهت در «یوم الحسره» بودن روز قیامت‌،حسرت و افسوس می‌خورند(مریم، آیه 39) و خود را در «یوم التغابن» مغبون می‌یابند(تغابن، آیه 9)، ولی از خدا می‌خواهند تا به «فضل» خویش بر ایشان کرامت کند. آنان از خدا می‌خواهند که «اتمم لنا نورنا؛ نور ما به تمامیت کمال برسان» (تحریم، آیه 8) و خدا نیز این‌گونه به اتمام نور کمالات ایشان می‌پردازد؛ زیرا آنان در دنیا «حق تقاته» را مراعات کرده اند(آل عمران، آیه 102)، هر چند که به تمامیت نرسانیده باشند. از نظر قرآن، ندامت که حالت افسوس، دریغ و حسرت بر اثر فوت مقصود(نثرطوبی، شعرانی، ج 2، ص 445) از تغییر و تحول در رای و نظر نسبت به چیز از دست رفته است(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 796) تا جایی انسان را متاثر می‌کند که نسبت به آنچه در مقام نیت و عمل و جزم و عزم از اعمال نازیبا و ناپسند از وی سرزده بشدت انزجار و کراهت دارد(التحقیق، مصطفوی، ج 12، ص 68) و اصولا نمی‌خواهد نتیجه اعمال خویش را ببیند و با آن مواجه شود.
ندامت و حسرت در آخرت چنان عمومیت دارد که روز قیامت را «یوم الحسره» نامیده اند(مریم، آیه 19)؛ زیرا هر کسی به نحوی با نتایج اعمال دنیوی خویش مواجه می‌شود و آن را در برابر خود «حاضر» می‌یابد(کهف، آیه 49) و از آن بشدت‌گریزان است بی‌آنکه چنین امکانی فراهم باشد؛ زیرا اعمال‌، جزو «شاکله» شخصیتی و هویتی انسان شده است. 
بنابراین، چیزی که جزو هویتی او می‌شود، غیر قابل انفکاک خواهد بود و این‌گونه است که ندامت، دیگر سودی نخواهد داشت؛ زیرا نه امکان جدا شدن از حقیقت اعمال و شاکله خویش وجود دارد و نه امکان رهایی برای بازگشت به دنیا و اصلاح امر فاسد؛ زیرا وقتی آخرت بر پا می‌شود، دیگر دنیایی نیست که بتوان بازگشت و اصلاح امر فاسد کرد. 
به سخن دیگر، از نظر قرآن، وقتی انسان می‌میرد و به عالم دیگر حتی عالم برزخ میان دنیا و آخرت می‌رود، دیگر راه برگشت و اصلاح برای مردم وجود ندارد و فرمان «کلا»(هرگز) در می‌رسد که راهی برای بازگشت به دنیا و اصلاح امر نیست(حجر، آیات 99 و 100)؛ حال در نظر بگیرید که بساط دنیا جمع شده و «طی السجل» انجام شده و بساط آخرت راه افتاده است(انبیاء، آیه 104)؛ در آن هنگام دیگر اصلا دنیایی نیست که بتوان بازگشت و اصلاح عملی داشت؛ بلکه هر چه برای هر کسی است همان «ما قدمت و ما اخرت»(انفطار، آیه 5) از اعمال پیش فرستاده و پس فرستاده(یس، آیه 12) از باقیات صالحات و طالحات است که به عنوان «کتاب» در کتاب وجودی هر کسی نقش بسته و شاکله و نقش وجودی و هویتی و ملکات و مقومات ذاتی انسان شده است. 
شرایط سخت فرد نادم در آخرت به گونه‌ای است که ظالمان و مستکبران و حتی مستضعفان همراه با مستکبران هر چه سعی می‌کنند تا ندامت خویش را بهنگام عذاب کتمان کنند و رازداری داشته باشند، نمی‌توانند چنین کنند؛ زیرا شرایط قیامت با دنیا فرق دارد و هر کسی چیزی جز اعمال دنیوی خویش نیست؛ پس جایی برای کتمان کردن نیست؛ آنان با اینکه در درون و از درون می‌سوزند و افسوس و حسرت می‌خورند،اما تلاش می‌کنند تا این پشیمانی را نهان سازند، ولی آخرت روز آشکار شدن همه رازها است. از این جهت ظالمان نیز گرفتار هستند که حتی نمی‌توانند راز ندامت خویش را نهان دارند و رسوا نشوند.(یونس، آیه 54؛ سباء، آیه 33)
اصولا از نظر قرآن، نادمان در آخرت حتی اگر بخواهند پشیمانی خویش را نهان سازند، ولی به اشکال گوناگون رسوا می‌شوند؛ زیرا رفتارهایی چون گاز گرفتن لب و انگشتان، فروافتادن سر، شاخص شدن دیدگان و مانند آنها خود گواهی روشن بر پشیمانی و حسرت و افسوس آن است.
(سجده، آیه 12؛ انبیاء، آیه 97 ) آنان در این هنگام درخواست بازگشت به دنیا می‌کنند، ولی خدا به علم ذاتی و علم فعلی بر اساس عملکردشان در دنیا که بارها و بارها تکرار شده می‌داند که آنان حتی اگر به دنیا بازگردند هرگز امر خویش را اصلاح نمی‌کنند و به همان کارهای پیشین باز می‌گردند و به قولی دیده‌ها و تجربیات برزخی خویش را سحر و جادو یا متاثر از دارو و سکرات خواهند دانست.
(زمر، آیات 55 و 58؛ فاطر، آیات 36 و 37)  چنین افرادی وقتی در قیامت متذکر امر خویش می‌شوند، هیچ فایده و سودی برایشان نخواهد داشت(فجر، آیات 23 و 24) و حتی وقتی از خدا می‌خواهند‌ای کاش خاک شوند، چنین اتفاقی برای آنان نخواهد افتاد.(نساء، آیه 42)
عوامل ندامت و حسرت 
عقاید و رفتارهای بر خلاف دین آسمانی و سنت‌ها و قوانین الهی حاکم بر هستی‌، انسانی را می‌سازد که از حد انسانیت سقوط کرده و به مرتبه «کالانعام بل هم اضل» فرو افتاده است.(اعراف، آیه 179) پس در قیامت که این شاکله و سازه انسانی به دست خود او ظهور و بروز می‌کند و خود را چارپا یا گیاه یا سنگ می‌یابد، بشدت از خویشتن بیزار شده و نمی‌تواند از دیدن تجسم اعمالش بگریزد و از خود فرار کند؛ زیرا فرار از خود امکان ندارد.
برخی از عقاید و افکار و رفتارها و کردارها نقش بسزایی در ندامت و حسرت روز قیامت دارد که شامل موارد زیر است: تمسخر دیگران به سبب تکبر و استکبار(زمر، آیات 56 تا 60)، استهزای پیامبران(انبیاء، آیات 41 و 46)، اطاعت و پیروی از سران و بزرگان گمراه‌کننده(احزاب، آیات 64 تا 67)، اعراض از یاد پروردگار(انبیاء، آیات 42 و 46)، همراهی با شیطان به سبب اعراض از یاد خدا(زخرف، آیات 36 و 38)، بی‌توجهی به انذارهای پیامبران و بهره نگرفتن از آنان(انبیاء، آیات 45 تا 47)، ترک احسان
(زمر، آیه 58)، ترک اطاعت خدا(احزاب، آیه 66)، ترک اطاعت از قرآن(فرقان، آیات 28 و 29؛ زمر، آیات 55 و 56)، ترک اطاعت از پیامبر(احزاب، آیه 66؛ نساء، آیه 42)، ترک انفاق به فقیران(قلم، آیات 17 تا 31)، ترک عمل صالح(مؤمنون، آیات 99 و 100؛ فاطر، آیات 36 و 37)، ترک و کوتاهی در انجام تکالیف و وظایف در برابر خدا(زمر، آیات 55 و 56)، تکذیب آیات الهی(انعام، آیات 25 تا 27)، دوست و رفیق گمراه‌کننده(فرقان، آیات 27 تا 29)، رفاه طلبی ظالمان
(انبیاء، آیات 11 تا 14)، روابط دوستانه با دشمنان و پذیرش ولایتشان
(مائده، آیات 51 و 52)، شرک به پروردگار
(کهف، آیه 42)، طغیان علیه حدود الهی و عدم توجه به مساکین(قلم، آیات 17 تا 31)، ظلم به خویش
(انبیاء، آیات 12 و 14 و 46)، عدم استفاده صحیح از قدرت و توانمندی‌های خویش(حاقه، آیات 25 تا 28)، عدم استفاده از مال وثروت(همان)، کفر و عدم ایمان به آیات الهی(انعام، آیات 27 و 31)، عمل به خبر فاسق(حجرات، آیه 6)، عجب برخاسته از امکانات و رفاهیئت دنیوی(انبیاء، آیات 44 و 46)، فراموشی قیامت و لقای الهی(سجده، آیات 12 و 14)، قتل نفس محترم و بی‌گناه(مائده، آیات 30 و 31)، کتمال حقایق الهی(نساء، آیه 42)، گناه و عملکرد بد و زشت(نباء، آیه 40؛ انعام، آیه 31)، محرومیت از هدایت(زمر، آیات 56 تا 58)، مخالفت با پیامبران(ابراهیم، آیه 44؛ نساء، آیه 42)، نداشتن برهان و دلیل برای توجیه عملکردهای دنیوی
(حاقه، آیات 25 و 29)، همنشینی با شیطان(زخرف، آیات 36 و 38)، نفاق و بیماردلی(ماتده، آیات 51 و 52)، دنیاطلبی و ترک آخرت گرایی(قصص، آیات 76 تا 82)، ستم و ترک عدالت (یونس، آیات 52 تا 54)، ترک جهاد(نسآء، آیات 72 و 73)، و مانند آنها که همگی ناظر به عقاید و رفتارهای خلاف عقل فطری و نقل وحیانی است.
بسیاری از مردم در قیامت یا پس از مرگ و حتی بهنگام احتضار و قطعی شدن مرگ، ممکن است که به ظاهر ادعای ندامت کنند، ولی واقعا نادم نیستند؛ زیرا ندامت آنها دروغین است، چنان‌که بسیاری از آنان در دنیا این‌گونه هستند و اگر در شرایط سخت و مواخذه و مجازات قرار گیرند ادعای دروغین ندامت دارند، اما در واقع پشیمان نیستند.(انعام، آیات 27 و 28؛ مؤمنون، آیات 99 تا 100)