کد خبر: ۳۰۲۸۱۰
تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۲
نگاهی به درس‌های گرفته‌شده از زلزله بم پس از بیست‌ و یک سال-بخش پایانی

مصیبتی که با مقاوم‌سازی ساخت‌وسازها نباید تکرار شود

 
 
 
تارا ‌وحیدی
«الله‌اکبر، بم ویران شد. در جغرافیای کشور چیزی به نام بم وجود ندارد. صدای من را از یک تل خاک می‌شنوید.» بعد از گذر بیست‌ویک سال از وقوع زلزله بم همچنان صدای ضبط شده فرماندار وقت بم که با تلفن ماهواره‌ای پیامی به استاندار کرمان می‌دهد، تنمان را می‌لرزاند. 
علی شفیعی، فرماندار آن زمان بم می‌گوید: «در زمان زلزله خانه‌ام در ارگ جدید بود. بعد از وقوع زلزله به فاصله ۱۰ دقیقه خودم را به بم رساندم. همه‌جا تاریک بود. شهرک رزمندگان کاملاً با خاک یکسان شده بود. بعد نگاهم به ارگ افتاد، آن هم کاملاً از بین رفته بود. جلوی فرمانداری سربازانی را دیدم که به ساختمان تخریب‌شده فرمانداری می‌نگریستند.»
شفیعی در ادامه می‌گوید: «همان‌جا از میدان فرمانداری بود که با یک تلفن ماهواره‌ای یک پیام برای آقای کریمی، استاندار وقت بم فرستادم. آقای کریمی هنگام شنیدن خبر زلزله مرتباً سؤال می‌کردند: چه شده؟ و من را آرام می‌کردند. ارتباطمان قطع شد. چیزی در اختیار نداشتیم و لحظات بسیار سختی بود.»
یادبود و اهمیت آگاهی عمومی سالگرد زلزله بم هر ساله فرصتی برای یادآوری اهمیت آمادگی در برابر زلزله و افزایش آگاهی عمومی است. 
این حادثه نشان داد که آموزش عمومی و آماده‌سازی جامعه برای مواجهه با بلایای طبیعی می‌تواند نقش مهمی در کاهش تلفات و خسارات داشته باشد.
زلزله بم با همه تلخی‌ها و ویرانی‌هایش، به‌عنوان یک درس تاریخی برای ایران و جهان باقی‌ مانده است. این حادثه نشان داد که بلایای طبیعی می‌توانند جوامع را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار دهند، اما درعین‌حال فرصتی برای یادگیری و بهبود فراهم می‌کنند. امروز، بم نه‌تنها به‌عنوان شهری بازسازی‌شده، بلکه به‌عنوان نمادی از مقاومت، همبستگی، و تلاش برای ساخت آینده‌ای بهتر شناخته می‌شود. با این‌ وجود در کرمان که ۱۸ گسل فعال زلزله‌خیز دارد و ۹۸ درصد مناطق مسکونی استان را فراگرفته‌اند طی سال‌های اخیر زمین‌لرزه به‌کلی فراموش شده است و خبری از استحکام‌بخشی خانه‌های مسکونی و یا آموزش به مردم وجود ندارد. تنها چند سال پس از این حادثه گویی مردم استان زلزله‌خیز بودن کرمان را فراموش کرده‌اند و هم اکنون در شهرهایی مانند کرمان تعداد خانه‌های غیرمقاوم بسیار زیاد است.
درس‌های زلزله بم بر چند محور اساسی 
زلزله بم، فراتر از یک فاجعه طبیعی، یک تراژدی انسانی و آزمونی برای توانایی‌های جامعه ایران در مدیریت بحران بود. این حادثه نه‌تنها نیاز به بهبود زیرساخت‌ها و سیستم‌های امدادی را نشان داد، بلکه تأکید کرد که بازسازی تنها به معنای بازگرداندن ساختمان‌ها نیست، بلکه باید بر تقویت روحیه اجتماعی و اقتصادی جامعه نیز تمرکز داشت. تنها با یادگیری از این درس‌ها می‌توان به کاهش آسیب‌پذیری جامعه در برابر فجایع طبیعی امیدوار بود.
زلزله بم، ضرورت توجه به مقاوم‌سازی زیرساخت‌ها، آموزش عمومی در زمینه مدیریت بحران و بهبود سیستم‌های امدادی را بیش‌ازپیش آشکار کرد. درسی که می‌توان از این فاجعه آموخت، تمرکز بر چند محور اساسی است: 
تقویت زیرساخت‌های ایمنی: بازنگری در قوانین ساخت‌وساز و اجباری کردن رعایت استانداردهای ایمنی زلزله باید اولویت ملی باشد. 
آموزش عمومی: افزایش آگاهی عمومی درباره نحوه رفتار در مواقع زلزله می‌تواند تلفات انسانی را به طور قابل‌توجهی کاهش دهد. 
مدیریت بحران کارآمد: ایجاد یک سیستم مدیریت بحران جامع که بتواند واکنش‌های سریع و هماهنگ را تضمین کند، از ضروریات است. 
حفظ هویت فرهنگی: بازسازی بافت‌های فرهنگی و تاریخی، نظیر ارگ بم، باید بخشی از فرآیند بازسازی باشد تا هویت اجتماعی و فرهنگی مناطق آسیب‌دیده حفظ شود.
مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله، به تلفات بالای زلزله ۵ دی‌ماه ۱۳۸۲ اشاره کرده و بیان می‌کند: «این زلزله با بزرگی ۶.۵، حدود یک‌سوم از جمعیت ۱۱۰ هزار نفری شهر بم را از بین برد.»
وی تأکید دارد: «در سده گذشته، سوانح طبیعی در ایران حدود ۱۰۰ هزار نفر تلفات داشته‌اند که ۹۰ درصد آنها مربوط به زمین‌لرزه‌ها بوده است.»
زارع با اشاره به روند افزایش جمعیت شهرنشین در ایران و تمرکز آن در شهرهای بزرگ، معتقد است که این روند به افزایش ریسک در برابر سوانح طبیعی منجر می‌شود. وی می‌افزاید: «تحولات جمعیتی و توسعه ناپایدار می‌تواند آسیب‌پذیری کشور را در مقابل بلایای طبیعی افزایش دهد.»
این استاد زلزله‌شناسی بر اهمیت توسعه پایدار و برنامه‌ریزی‌های جامع برای کاهش ریسک سوانح طبیعی تأکید دارد. وی معتقد است که با ملاحظات پیشگیرانه می‌توان ۵ تا ۱۰ برابر از میزان خسارت‌های جانی و مالی در سوانح طبیعی کاست و باید با روش‌های علمی و برنامه‌ریزی مناسب، از ریسک ناشی از سوانح در کشور کاسته شود.
آنچه در انتظار پایتخت 230 ساله است!
ساختمان‌های ۲۰ تا ۲۵ سال بعد از رودبار منجیل آیین‌نامه‌ها کم‌وبیش در آن دیده شده ولی با مشکلات فنی که جامعه دانشگاهی خیلی به آن پرداخته نشد. در ۱۰ سال گذشته به‌خصوص بعد از زلزله بم هم طراحی بهتر شد هم حساسیت‌ها به اطلاعات اجرائی. ولی چون نظارت ضعیف بود عملاً کسی تحویل‌گیرنده‌ کار نبود. نمونه این را هم در کرمانشاه دیدیم، نگاه کنید بیمارستانی که ۶ ماه است ساخته شده به چه وضعیتی ریخته، من مقصر اصلی این را عدم وجود سیستمی می‌دانم که تحویل‌گیرنده نهائی کار باشد، حالا باید تعیین شود که چرا وزارت مسکن یا وزارت بهداشت ساختمان بد را تحویل گرفتند؟ پس در یک جمع‌بندی کلی باید بگوییم که ساخت‌وساز در تهران با احتمال بسیار زیاد ساخت‌وساز مقاوم در برابر زلزله نیست، نکاتی هم هست که این موضوع را تشدید می‌کنند.
مطالب بالا را فریبرز ناطقی الهی، مهندس زلزله و مقاوم‌سازی و استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله می‌گوید: «بیشتر ساختمان‌های تهران به هم چسبیده‌اند؛ اما طبق آیین‌نامه باید ۵ تا ۱۰ سانتی‌متر میان ساختمان‌ها فاصله باشد. بدتر از این در شمال تهران شیب هم داریم؛ یعنی ساختمان‌ها جوری به هم چسبیده‌اند که کف یکی وسط ستون دیگری است؛ یعنی اگر اینها به هم ضربه بزنند ساختمان دیگر کاملاً فرومی‌ریزد درست مثل زلزله‌ ۱۹۸۵ مکزیک. 
مسئله دیگر این است که ما اطلاعات اجرائی را رعایت نمی‌کنیم، ستون گوشه باید در طراحی قوی‌تر باشد؛ اما برخلاف این موضوع این ستون‌ها به شکلی طراحی می‌شوند که از بقیه ضعیف‌تر هستند. در کرمانشاه هم دیدیم که در ساختمان‌های مهر این ستون‌های گوشه آسیب‌های بیشتری دیده‌اند. پس ببینید ما خودمان به دلیل بی‌دقتی و به بی‌تجربگی این مسائل را به ساختمان اعمال می‌کنیم و ساختمان خودمان را آسیب‌پذیرتر هم می‌کنیم. یکی دیگر مسئله پیلوت است، 
بر اساس آیین‌نامه شهرداری حتماً باید پیلوت وجود داشته باشد. این پیلوت به دلیل اینکه طبقه‌اش کوتاه‌تر است. سختی‌اش با سختی طبقات بالا متفاوت است. در زلزله ۱۹۶۴ السنا در الجزایر تمام ساختمان‌هایی که این‌گونه بودند طبقه پایینشان شکست، این الان کاری است که من به آن می‌گویم تله‌ مرگ رسمی توسط شهرداری.
موضوع دیگر است به این دلیل که می‌خواهیم مغازه طراحی کنیم طبقات پایین را بلندتر می‌گیریم، این طبقه را نرم می‌کند، بدترین وضع این موضوع در زلزله مکزیک اتفاق افتاد.
بدتر از همه اینها ما می‌آییم ستون را کوتاه می‌کنیم. ستون را ما برای خمش تولید می‌کنیم نه برش، برش یک موضوع ثانویه است. ما ستون‌ها درست طراحی می‌کنیم و به پیمانکار می‌دهیم، پیمانکار برای اینکه پنجره‌ای بسازد تیر فلزی را به ستون‌ها وصل می‌کند که پنجره به آن آویزان باشد. این کار باعث می‌شود ستونی که ۳ متر بود الان ۲ متر شود. یعنی با اینکه در طراحی اولیه خمش را طراحی کردیم؛ ولی برش بر آن حاکم شده در اکثر زلزله‌های ایران ما شاهد این هستیم که به دلیل عدم دانشانی مشکل ساختمان‌ها حاد شده است.»
وی در تکمیل صحبت‌هایش متذکر می‌شود: «ببینید می‌خواهم این را بگویم که یک‌سری مسائل در ایمن بودن ساختمان‌ها علم موجود است، ولی این باید باتجربه مشاهدات عینی که در زلزله‌ها رخ می‌دهد، همراه باشد. 
موضوع دوم در کشور ما الان وجود ندارد. اگر بیشتر ساختمان‌های کرمانشاه را نگاه کنید متوجه می‌شوید که تمام آنها مشکلاتی داشتند که ما آنها را می‌دانستیم، در هر زلزله گذشته تکرار شده و باز هم می‌بینیم تکرار شده و جان و مال مردم از بین رفته است. این یعنی دانش فنی باید با عملکرد ساختمان‌‌ها در زلزله همراه باشد.
پیمانکار‌های ما هم باید آموزش ببینند، آنها نقشه درست را می‌گیرند و خرابش می‌کنند؛ برای مثال من ساختمانی را مقاوم کردم، پیمانکار در یک گوشه‌ای یک پله اضطراری را به این ساختمان وصل کرده و این باعث می‌شود که همه‌ زحمات کشیده شده از بین برود. اگر زلزله بیاید این ساختمان می‌پیچد و میلیاردها تومان هزینه برای این ساختمان 
۱۷ طبقه از بین می‌رود.»
جامعه‌شناسی فاجعه 
بلایای طبیعی زخم‌هایی عمیق بر جان و روح مردم بر جا می‌گذارند که به چشم دیده نمی‌شوند، اما سنگین‌تر و ماندگارتر از هر آوار و خرابه‌ای‌اند. 
گروه‌های امدادی می‌آیند، خانه‌ها دوباره ساخته می‌شوند، خیابان‌ها بازسازی می‌شوند، اما دل‌هایی که زیر بار سنگین غم و فقدان له شده‌اند، هرگز به ‌تمامی بهبود نمی‌یابند. غم از دست ‌دادن عزیزان، ترس و ناامیدی از آینده و خشمی که از ناکارآمدی‌ها به جان بازماندگان می‌افتد، تنها گوشه‌ای از درد‌هایی است که باقی می‌ماند.
زلزله یک بلای طبیعی است، اما پیامدهایش عمیقاً انسانی، اجتماعی و فرهنگی می‌شوند. این فاجعه، گسل‌هایی را آشکار می‌کند که پیش از آن نیز در بطن جامعه وجود داشتند: فقر، تبعیض، ناکارآمدی مدیریتی و معضلات فرهنگی و اجتماعی. 
بازماندگان زلزله، نه‌تنها با ازدست‌ دادن عزیزان و خانه‌هایشان دست‌وپنجه نرم می‌کنند، بلکه باخشم و اندوهی مضاعف روبه‌رو می‌شوند؛ خشمی که از نبود نهاد‌های حمایتی، تأخیر در امدادرسانی و ناکارآمدی‌های مدیریتی در ساعت‌های نخستین حادثه برمی‌خیزد.
این خشم و اندوه، شکافی عمیق میان مردم و نهاد‌های رسمی ایجاد می‌کند؛ شکافی که بازسازی‌اش به‌سختی ممکن است. تصاویر دلخراش بم در آن روز‌ها و هفته‌های بعد، به یادمان می‌آورد که آسیب‌های یک زلزله فراتر از آوار و خرابی‌های فیزیکی است. مطالعات نشان داده است که پس از زلزله بم، اختلالات روانی نظیر افسردگی، اضطراب و اختلالات خلقی به طرز چشمگیری افزایش یافتند. این آسیب‌ها در زلزله‌های بعدی، مانند سرپل ذهاب، نیز با شدت بیشتری ظاهر شدند. بلایای طبیعی، فقط خانه‌ها و خیابان‌ها را تخریب نمی‌کنند؛ بلکه زخم‌های عمیقی بر روان فردی و جمعی جامعه برجای می‌گذارند.
جامعه‌شناسان از شاخه‌ای علمی به نام جامعه‌شناسی فاجعه سخن می‌گویند که به بررسی پیامد‌های اجتماعی و فرهنگی بلایا می‌پردازد. آنها بر این باورند که زلزله، خانه‌ها را ویران می‌کند، اما گسل‌های اجتماعی و فرهنگی را نیز به لرزه درمی‌آورد و ضعف‌های نهفته را آشکار می‌سازد. افزایش بیکاری، فقر، خشونت‌های خانگی و طلاق پس از زلزله‌های مهیب، نمونه‌هایی از این پیامد‌های اجتماعی هستند. این بلایا به ما یادآوری می‌کنند که جامعه ما هنوز آمادگی لازم برای مقابله با بلایای طبیعی و انسان‌ساخت را ندارد.
ساختمان‌هایی که بدون رعایت اصول ایمنی ساخته شده‌اند، زیرساخت‌های ناکافی و فقدان برنامه‌ریزی صحیح برای کاهش خطر بلایا و حوادث، باعث می‌شود هر زلزله‌ای به فاجعه‌ای انسانی تبدیل شود. ایران بار‌ها از زلزله‌های ویرانگر آسیب‌دیده و خاطره تلخ این بلایا هنوز از چهره این خاک پاک نشده است. 
امروز، سالروز زلزله‌ای است که بم را یادآور شد. اگر از این بلایا درس نگیریم، در آینده نیز محکوم به تکرار اشتباهات خواهیم بود. نام‌گذاری روز‌ها و برگزاری همایش‌ها و مانور‌های زلزله در مدارس لازم است، اما کافی نیست. باید الزامات ایمنی در ساخت‌وساز رعایت شود، باید مدیرانی مسئولیت‌پذیر داشته باشیم و اقدامات پیشگیرانه را به‌طور جدی پیگیری کنیم.
 باید به‌ جای یادآوری‌های مکرر از بلایا و حوادث گذشته، به راه‌حل‌های جدی و مؤثر برای ایمن‌سازی و کاهش خسارت‌ها و آسیب‌ها بیندیشیم. روزی باید فرابرسد که در برابر زمین‌لرزه‌ای دیگر، مقاوم‌تر و ایمن‌تر باشیم.