نخوت بالای دار! (نگاه)
امینالاسلام تهرانی
امروز 30 دسامبر است، روزی که زمین یکی از منفورترین اشخاص پُرنخوتِ تاریخ را بلعید! «صدام»، با عنوان رسمی رئیسجمهور پیشین عراق یا به تعبیر درست «دیکتاتور دیوانه بعثی»، (متولد ۸ اردیبهشت ۱۳۱۶ - معدوم ۹ دی ۱۳۸۵)، پس از محکومیت در دادگاه به اتهام جنایت علیه بشریت، از جمله کشتار ۱۴۳ نفر از مردم دجیل در سال ۱۳۶۱، بالاخره در تاریخ ۹ دی ۱۳۸۵ (۳۰ دسامبر ۲۰۰۶) ساعت ۶:۰۷ به وقت محلی اعدام شد. صدام از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۸۲ (۱۹۷۹ تا ۲۰۰۳) در سمت رئیسجمهور عراق بود ولی درواقع هر چی میخواست کرد! تا زمانی که نیروهای ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا به این کشور حمله کردند. مراسم اعدام وی در ساعت ۶ بامداد به وقت محلی در اردوگاه عدالت، واقع در شهر کاظمین در شمال عراق، برگزار شد. این مکان که پیشتر محل استقرار مقامات اطلاعات نظامی بود، بعدها به نام اردوگاه بانزای شناخته شد. جالب است که بدانیم، در این اردوگاه، بسیاری از شهروندان عراقی توسط مأموران حکومت صدام شکنجه و کشته شده بودند!
گفتنی است، صدام پس از سرنگونی حکومتش در سال ۱۳۸۲ (۲۰۰۳)، به مدت چند ماه در مخفیگاههای مختلف پنهان بود تا اینکه در تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۸۲ (۱۳ دسامبر ۲۰۰۳) توسط نیروهای اشغالگر آمریکایی دستگیر شد. عملیات دستگیری او که با نام «سپیدهدم سرخ» شناخته میشود، در نزدیکی زادگاهش، تکریت، انجام شد. صدام در یک مخفیگاه زیرزمینی کثیف، معروف به «حفره عنکبوت»، پنهان شده بود. این مخفیگاه در یک مزرعه قرار داشت و به گونهای طراحی شده بود که شناسایی آن دشوار باشد. او در زمان دستگیری بدون مقاومت تسلیم شد و همراه خود تنها یک کلت کمری، مقداری پول نقد، و چند سند داشت.
مروری بر جنایات صدام کار بسیار راحتی است؛ این انبان به قدری پر است که با یک مُشت هم میتوان فهرستی بلند از جنایات را از آن بیرون کشید! صدام در دوران حکومت خود بر عراق (۱۳۵۸ تا ۱۳۸۲) مرتکب جنایات هولناکی شد که تأثیرات عمیقی بر تاریخ این کشور گذاشت: از جمله این جنایات، کشتار مردم دجیل در سال ۱۳۶۱ بود که طی آن ۱۴۳ نفر به بهانه ترور نافرجام صدام اعدام شدند. او همچنین مسئول حمله شیمیایی به شهر حلبچه در سال ۱۳۶۶ است که جان بیش از ۵ هزار نفر از غیرنظامیان کُرد و... را گرفت. سیاستهای سرکوبگرانه او در عملیات انفال نیز به نابودی هزاران روستا و کشته شدن دهها هزار عراقی منجر شد. افزون بر همه اینها، جنگ هشتساله با ایران که به دستور صدام آغاز شد، صدها هزار کشته و زخمی برجای گذاشت و به ویرانی گسترده در منطقه انجامید. همچنین تجاوز نظامی به کویت در سال ۱۳۶۹ نیز یکی دیگر از اقدامات ویرانگر او بود که منجر به تخریب زیرساختهای این کشور و آغاز جنگ خلیجفارس شد. پلیس مخفیِ وحشتناک و خونخوار، تروریسم دولتی، شکنجه، تجاوز جنسی، تبعید، سرکوب گسترده مخالفان، جنایات انسانی مانند کشتار شیعیان و سوءمدیریت فاجعهبار اقتصادی موجب نارضایتی شدید در میان مردم عراق شد....
اما مسئله اساسی چیز دیگری است. باید دوباره به این نکته اشاره کرد که مشکل اساسی دیکتاتورهای سودازده که پافشاری بر استبداد آنها را از فهم واقعیت محروم کرده و آنان را دچار نخوت کرده این است که هرگز با اختیار و اراده خود از تخت قدرت و حکومتِ وحشتشان کنارهگیری نمیکنند، بلکه تنها زمانی به پایین میآیند که درواقع به پایین کشیده میشوند و دیگر چارهای جز تسلیم ندارند. آنها تا لحظه آخر به قدرت چنگ میزنند و برای حفظ آن هر بهایی را از مردم و کشور خود طلب میکنند. صدام نیز از این قاعده مستثنی نبود و بلکه یک نمونه تیپیکال از همین مستبدین دیوانه بود، اما بالاخره حکومت او نیز به پایان رسید، همانطور که دیگر حکومتهای دیکتاتوری پیش از او به سرانجامی مشابه دچار شدند و شوربختانه باید گفت که این چرخه همچنان ادامه خواهد داشت. اما مشکل بزرگتر این است که این دیکتاتورها نهتنها خود سقوط میکنند، بلکه کشورشان را نیز به سوی ویرانی و هرجومرج میبرند. سقوط صدام و «معمر قذافی» نمونههایی روشن از این حقیقت تلخ است؛ حکومتهای آنان فروپاشید، اما در پی آن، کشورهایشان نیز به عرصه نزاعهای داخلی، تجزیه و دخالت قدرتهای خارجی بَدَل شد. این ویرانیها نشان میدهد که استبداد نهتنها حکومت را نابود میکند، بلکه آینده ملت را نیز به تاریکی و آشوب میکشاند.