«پنهانهاى روان انسان» در قرآن و دعاى كميل
على(ع) در دعاى كميل مىفرمايد: «...الّذين وكّلتهم بحفظ ما يكون منّى»؛ تو ملائكه اى را بر من موكّل كردى،آنها را مأمور من كردى و تمام اعمال مرا ضبط و ثبت مى كنند.
بعد براى اينكه مردم چنين خيال و توهمى نكنند كه خدا كه ملائكه را فرستاده العياذ باللّه مثل كسى است كه به مأمور احتياج دارد و خودش به تنهايى نمى تواند يا شريك در ملك و به تعبير قرآن
«ولىّ از ذلّ» (بهخاطر ضعف و ذلّت، حامی وسرپرستی) دارد، مى فرمايد:
«و كنت انت الرقيب علىّ من ورائهم»؛ تو خودت باز بر فرشتگان، ناظر و شاهد هستى؛ نه فقط شاهد بر آنها «و الشّاهد لما خفى عنهم»؛ چيزهايى در حوزه وجود من است كه حتى بر ملائكه كه جنود غيبى هستند مخفى مى ماند- يعنى وجود من غيب و پنهانهايى دارد كه ملائكه هم از آنها آگاه نيستند و نمى توانند آگاه باشند- ولى تو خودت آن گواهى هستى كه آنچه را كه بر آنها هم پنهان است شاهدى.
از اينجا انسان مى فهمد كه قضيه روح و روان انسان چقدر عجيب است كه قرآن مى گويد:« فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى»؛ خدا آگاه است به «سرّ و پنهانتر از سرّ» و على(ع) مى فرمايد چيزهايى [در روح و روان انسان] هست كه از ملائكه هم پنهان مى ماند و تنها خداست كه بر آنها آگاه است.
* مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (مسئله شناخت)
ج13، صص: 434- 433- با تلخیص و ویرایش