کد خبر: ۲۹۴۰۶۶
تاریخ انتشار : ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۰
نگاهی به سریال «سه دختر»

دختــرهایی که قربانی نژادپرســتی در انگلیـس شـدند!

 
 
 
فاطمه قاسم‌آبادی
درگیری‌ها بین مهاجرین و مردم بومی در کشورهای غربی، سابقه‌ای طولانی دارد. با توجه به افزایش آمار مهاجرین در این کشورها، انواع مشکلات و تضادهای فرهنگی، نژادی و... هر روز بیشتر از قبل خودش را نشان می‌دهد و آشوب‌های چند وقت اخیر در انگلستان هم نتیجه همین درگیری‌ها است.
البته در این بین، باید این مسئله را هم مد نظر قرار داد که چون جمعیت زیادی از این مهاجرین را، مردم کشورهای اسلامی تشکیل می‌دهند، تاثیرپذیری مردم اروپا و به ویژه زنان غربی از اسلام، به واسطه رابطه با این مهاجرین زیاد شده است، از این رو آمار کسانی که به اسلام رو می‌آورند، روز به روز بیشتر می‌شود و سبک زندگی مسلمانان، مورد توجه عده زیادی قرار گرفته است.
به خاطر تمام این دلایل، عده‌ای از متعصبین و متفکرین غربی، از این وضعیت ناراضی هستند و مقابله با مسلمانان و اسلام را یکی از واجبات، برای از دست نرفتن ته مانده سبک زندگی و تفکرات غربی می‌دانند.
شاید بی‌راه نباشد اگر بگوییم، نشان دادن بدترین چهره از مهاجرین مسلمان در بخش فرهنگی غرب، که شامل کتاب‌ها، فیلم‌ها و سریال‌ها و... می‌شود، به دلیل همین نگرانی‌ها به‌وجود آمده، نه آن چیزی که در واقعیت اتفاق افتاده است. 
البته هرگز کسی نمی‌تواند ادعا کند که مهاجرین مسلمان، هیچ اشتباه یا جرمی مرتکب نمی‌شوند و قطعا بین این مهاجرین هم افراد سودجو و بی‌اخلاق پیدا می‌شوند ولی این میزان از نفرت‌پراکنی علیه مسلمانان، که در رسانه‌های مختلف اروپایی در حال رشد است، دیگر غیرمنصفانه است.
مینی سریال «سه دختر» به کارگردانی «فیلیپا لوسورپ» محصول سال 2017 شبکه بی‌بی‌سی انگلستان است. در این مینی سریال، پرونده جرایم جنسی بررسی می‌شود که مهاجرین پاکستانی در آن محکوم می‌شوند.
داستان دختران زیر سن قانونی
داستان سریال «سه دختر»، درباره زندگی سه دختر انگلیسی به نام‌های «هولی»، «امبر» و «روبی» است.
داستان با به تصویر کشیدن زندگی هولی شروع می‌شود که به خاطر مشکلاتی که با خانواده‌اش دارد، بیشتر وقتش را خارج از خانه می‌گذراند و با دوستش امبر و روبی به مغازه پاکستانی‌ها می‌رود و مردان پاکستانی برای آن‌ها مشروب و سیگار می‌خرند و آن‌ها را سرگرم می‌کنند... بعد از مدتی هولی متوجه می‌شود که این هزینه‌ها بی‌بها نیست و این مردان در ازای پولی که برای آن‌ها خرج می‌کنند، قصد سوءاستفاده دارند! امبر که به نوعی سر دسته این دختران است، به آن‌ها می‌گوید که باید با مردانی که او معرفی می‌کند، رابطه داشته باشند، وگرنه دیگر خبری از تفریحات نیست! وضعیت به همین منوال ادامه دارد تا اینکه سارا، به عنوان کارمند بهداشت جنسی مدرسه، متوجه می‌شود که دختران دانش‌آموزش وضعیت خوبی ندارند و با مردان بسیار بزرگ‌تر از خود رابطه دارند و حتی چند نفر از این دختران ناخواسته باردار شده‌اند و سر در گم‌اند. سارا سعی می‌کند بقیه را متوجه این ماجرا بکند ولی همکارانش و حتی پلیس‌ها، این دختران را فاحشه‌هایی می‌دانند که با انتخاب خودشان قدم در این راه گذاشته‌اند... در نهایت پرونده این اتفاقات بسته می‌شود ولی حدود سه سال بعد، مسئول این پرونده عوض می‌شود و فردی به نام «نظیر افضل» که او هم پاکستانی بود، دوباره پرونده را باز می‌کند. در نتیجه بررسی دوباره این پرونده، که حالا قربانیانش هنوز زیر سن قانونی هستند و بچه‌های نامشروعشان به دنیا آمده‌اند، این‌بار کار به دادگاه کشیده می‌شود و متهمین که همگی مهاجر هستند، محکوم می‌شوند. 
 به خاطر الکل و سیگار!
در سریال سه دختر، از همان ابتدا نقش خانواده‌های این دختران، گنگ و غیر قابل فهم به تصویر کشیده می‌شود. این خانواده‌ها که همگی از قشر متوسط جامعه هستند، در ظاهر رابطه قابل قبولی با فرزندان‌شان دارند و تنها درگیری بین نوجوانان و خانواده‌ها، تفریحات خارج از خانه آن‌هاست که خانواده‌شان را ناراحت و نگران کرده است. 
وضعیت زندگی این دختران طوری به تصویر کشیده شده است که آن‌ها نه مشکل معاش دارند و نه اختلاف وحشتناکی که خانه را چنان جهنم کرده باشد که این دختران برای فرار از آن، حاضر شده باشند تن به ذلت رابطه اجباری با مردان غریبه بدهند. طبق روایت داستان، دلیل اصلی این دختران نوجوان برای رفتن پیش مردان غریبه، علاقه به تفریحاتی مانند سیگار و مشروب است!
این برداشت سطحی و خام از مشکلات زنان و دختران در خانواده‌های انگلیسی، قابل توجه است، مخصوصا که در انگلستان طبق آمار، خشونت علیه زنان و دختران، رتبه بالایی دارد.
در سریال اما مخاطبین تنها خانواده‌های مهربان و حمایتگری را می‌بینند که بسیار دلسوز هستند و اصلا معلوم نیست چرا باید فرزندان چنین خانواده‌های فهیمی، دست به خودفروشی‌های ویرانگر و بدون خواسته خودشان بزنند؟
نگاه سریال به این دختران، بیشتر از اینکه روان کاوانه باشد، به نظر از سر باز کن می‌رسد، طوری که گویی نخواسته وارد مشکلات واقعی این دختران و چرایی رفتارهای هنجارشکن‌شان بشود.
خانواده‌ها کجای ماجرا هستند؟
در سریال سه دختر، معنای تجاوز برای مخاطبین تغییر می‌کند که البته این، به خاطر معنای گیج‌کننده روابط آزاد در انگلستان است. برای مثال طبق روایت فیلم، اگر دختری 
مثلا 13 ساله بخواهد رابطه داشته باشد، هیچ کس حتی اعضای خانواده‌اش حق ندارند جلوی او را بگیرند و مسئولین مدرسه هم بیشترین کمک‌شان، دادن وسایل جلوگیری رایگان است و دخالتی به چند و چون ماجرا ندارند... از طرف دیگر اگر دختران در زیر سن قانونی روابط آزاد با افراد بزرگ‌تر از سن خود داشته باشند که بعدا عنوان کنند راضی به آن نبوده‌اند، خلاف قانون است....
در سریال مخاطبین می‌بینند که دختران عنوان می‌کنند هرگز به زور به محل اقامت مهاجرین نرفته‌اند و حتی بعد از به قول خودشان تجاوز، باز به آنجا رفت و آمد داشته‌اند و در این رفت و آمد‌ها، پای هیچ نیاز حیاتی مانند رفع گرسنگی و... هم در میان نبوده است.
با توجه به این مسئله، این سؤال به وجود می‌آید، حالا که سن این دختران باعث شده از نظر دادگاه مسئول اعمال‌شان نباشند، چرا نباید والدین آن‌ها به عنوان کسانی که موظف به مراقبت از نوجوان‌شان بوده‌اند، در جایگاه متهمین قرار بگیرند و هیچ کس از خانواده‌ها، در قبال بی‌مسئولیتی‌شان بازخواست نمی‌‌شوند؟
در حین برگزاری دادگاه این دختران، که جمعاً 47 نفر بوده‌اند، یکی از متهمین عنوان می‌کند:
«این دختران قبل از اینکه پیش ما بیایند، با مواد مخدر و الکل و رابطه جنسی کاملا آشنا بوده‌اند و مردان سفید پوست قبل از ما، از آن‌ها استفاده کرده‌اند ولی حالا تنها ما به دادگاه کشیده شده‌ایم و مقصر شناخته می‌شویم.»
این صحبت‌ها معانی بسیاری را در خود دارند و یکی از مهم‌ترین مسائل، که رها شدن این دختران از جانب خانواده خودشان است، در آن کاملا مشخص است.
پلیس و نهادها بی‌تفاوتند! 
بیش از یک دهه است، مستندهای جنائی زیادی در مورد قاتلین زنجیره‌ای غربی و مجرمین مختلف در این کشورها ساخته شده است و جالب است که در این مستندها معمولا روی نقش کمرنگ و بعضا بی‌تفاوت پلیس، همیشه تاکید شده است.
در سریال «سه دختر» هم مخاطبین می‌بینند که تنها یک نفر از کارمندان مدرسه در مورد این دختران و آینده‌شان ابراز نگرانی می‌کند و به غیر از او، هیچ ارگان یا نهادی اهمیتی به ماجرا نمی‌دهد.
از طرف دیگر رفتارهای بی‌تفاوت و تحقیرآمیز پلیس باعث می‌شود که این دختران و خانواده‌های‌شان، نتوانند از کمک آن‌ها در مورد مشکل‌شان استفاده کنند و رسما هیچ پیگیری برای دخترانی که مجبور شده‌اند عمل کوتاژ را در سنین پایین انجام بدهند یا آن دسته که بچه‌های نامشروع خود را به دنیا آورده‌اند و مجبورند به تنهائی آن‌ها را بزرگ کنند، وجود ندارد.
عدالتِ نژادپرست
در سریال سه دختر، مخاطبین می‌بینند که در قسمت آخر، مهاجرین معمولی، در جایی جمع شده‌اند و به مسئول پرونده که خودش یک مهاجر است اعتراض می‌کنند که چرا از بین این همه پرونده، تنها باید پرونده مهاجرین را بررسی کند و باعث شود که نگاه مردم شهر، نسبت به آن‌ها که هیچ نقشی در این قضیه ندارند، منفی بشود؟
نظیر افضل در جواب می‌گوید که می‌داند بیشترین آمار سوءاستفاده و جرایم جنسی در انگلستان، متعلق به سفیدپوستان است نه مهاجرین و 90 درصد مردان سفید پوست منحرفند ولی او وظیفه داشته در مورد این پرونده خاص که مجرمینش مهاجرین بوده‌اند، تحقیق کند!
این جواب بی‌سر و ته، کاملا مشخص می‌کند که در کشوری مانند انگلستان، حتی اگر قرار باشد عدالت بر قرار شود، این عدالت کاملا گزینشی عمل می‌کند و پرونده‌های مربوط به مهاجرین به دادگاه می‌رسد و بقیه پرونده‌های این‌چنینی، اهمیت خاصی ندارند.
جالب است که در ادامه ماجرا، سازنده به این سمت می‌رود که حتی امبر را که دوستانش را در ازای پول به مردان واگذار می‌کرده، جزو قربانیان مهاجرین نشان می‌دهند!
با توجه به رویکرد سازنده، این سؤال پیش می‌آید که چرا این دختر که به دوستان خود خیانت کرد و توسط دادگاه هم محکوم شد، از نظر سازنده بی‌گناه است؟
آیا اینکه متهم، در زمان انجام آن اعمال 15 ساله بوده، باعث می‌شود از تمام کارهای خبیثانه‌اش که به قول خودش به خاطر تفریح بوده چشم‌پوشی شود؟ 
یا اینکه چون متهمین پرونده جزو مهاجرین بودند، باید بار جرم و اشتباهات سفید پوستان ماجرا هم روی دوش آن‌ها بیفتد؟
جالب است که طبق ادعای خود سریال، بیشترین آمار تجاوز به زنان در انگلستان، مربوط به مردان سفید پوست است ولی وقتی قرار است برنامه‌سازان در مورد سوءاستفاده از دختران کم سن و سال سریال بسازند، تنها پرونده‌های مربوط به مهاجرین و رنگین‌پوستان اولویت تولید محتوا دارد.