ترامپ اهل مذاکره و تعامل نیست باج میخواهد (خبر ویژه)
با گذشت بیش از صد روز، میتوان ارزیابی دقیقتری از رویکرد ترامپ در سیاست خارجی داشت. او اولین سفرش را به سه کشور عربی و اولین توافقات را هم با این سه کشور به علاوه اوکراین انجام داد.
البته «توافقات»، کلمه دقیقی نیست. چیزی به نام «توافق» یعنی رضایت طرفینی در کار نبود. قراردادهایی بود که طرف آمریکایی دیکته کرد و عربستان و قطر و امارات تن دادند. قرارداد هم تعبیری فرمالیته است. ترامپ، مانند «داروغه ناتینگهام» در داستان «رابین هود» رفتار میکند. لبخند هم میزند اما باج میستاند و میرود.
طرف آمریکایی به معنای متعارف کلمه، نه مذاکره میخواهد و نه مذاکره میکند. اهل تعامل هم نیست. امتیازات هنگفت میخواهد و اگر طرف مقابل ضعیف باشد، از او میکَند.
در عین حال، بیربطترین تمجیدها را پس از باج ستاندن، از مقامات سعودی و قطری و اماراتی کرد و لابهلای ستایش، کنایههایی هم زد و تحقیر هم کرد: «من بیش از آنچه تصور میشود یک انسان بتواند، دست دادم. هیچکس تا حالا اینقدر دست نداده. میزبانان عرب ما واقعاً گرسنه محبت بودند و من این محبت را به آنها کردم»!
از سوی دیگر، رفتار ترامپ این تحلیل را هم تأیید کرد که به خاطر کسری مالی و بودجهای و تجاری شدید آمریکا، مسئلهاش انتقال سرمایه به آمریکا است و نه سرمایهگذاری در کشورهای دیگر. او به همین علت، جنگ تعرفهای هم به راه انداخت. این برخلاف ادعای موهوم کسانی است که برای جذاب سازی توافق به هر قیمت، ادعا کردند در صورت توافق با آمریکا ۲۰۰۰ یا ۲۵۰۰ میلیارد دلار سرمایه به ایران میآید. ترامپ در سفر به عربستان و قطر و امارات، قراردادهای ۶۰۰ میلیارد دلاری،
۱.۲ تریلیون دلاری و ۱.۴ تریلیون دلاری (مجموعاً ۳.۲ تریلیون دلار) بست. او کار مشابهی را هم در ستاندن نیمی از معادن اوکراین انجام داد. این توافقات بدون هیچ مذاکرهای به دست آمده است. ترامپ مذاکره نمیخواهد و به همین علت هم دو ماه قبل گفت: «ما تعرفه سنگینی بر اروپا وضع کردیم. حالا میخواهند مذاکره کنند، اما تا وقتی سالانه مبلغ زیادی به ما پرداخت نکنند، مذاکرهای در کار نخواهد بود»!
او با هر کشور مستقل و قدرتمندی که دارای اراده مستقل باشد، به مشکل برمیخورد، چین و روسیه رقیب باشد، یا کشورهای اروپایی.
بر این مبنا، باید از سادهاندیشی درباره مذاکرات جاری با میانجیگری عمان پرهیز کرد. ایران، طرف طلبکار در ماجرای عهدشکنی برجامی آمریکاست. بنابراین اولویت مذاکرات باید همین طلب ایران و تعهد تضمین شده درباره لغو مؤثر تحریمها باشد، نه چانهزنی درباره کیفیت غنیسازی محدود یا تعطیلی کامل آن و تشکیل کنسرسیوم با کشورهای دیگر. ایران نیم قرن است که بدعهدیهای طرف غربی را تجربه کرده و آموخته که مطلقاً نباید اعتماد کند:
- تعهد شرکت زیمنس (ساخت نیروگاه بوشهر)
- تعهد شرکت یورودیف فرانسه (واگذاری سهم ده درصدی ایران از اورانیوم غنی شده)
- توافق با تروئیکای اروپایی در اوایل دهه ۸۰ در قالب توافق سعدآباد و پاریس و بروکسل
- توافق با اوباما به میانجیگری برزیل و ترکیه برای مبادله ۱۲۰۰ کیلو اورانیوم
3/67 درصدی با ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم ۲۰ درصد (مورد نیاز برای تولید رادیودارو در رآکتور تهران)
- و نهایتاً تعهدات پایمال شده غرب در برجام.
پیشنهادهایی مانند توقف غنیسازی 3/67 برای ۳ سال و سپس امکان از سرگیری آن، وعدهای فریبنده و خسارتبار است، چنان که حد فاصل سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ و سپس در برجام تجربه شد.
ترامپ با همه هارت و هورتهایش، اقتدار ایران را در عینالاسد و تلآویو و نواتیم و خلیجفارس و دریای سرخ دیده و کاملاً میشناسد. او در قطر گفت: «ایرانیها پهپادهای خوبی میسازند» و قبلاً در پاسخ به سؤال خبرنگاری اذعان کرده بود: «ممنونم که میگویی ایران ضعیف شده! اما ایران در حال حاضر، نه تنها ضعیف نیست، بلکه آنها بسیار قدرتمند هستند.»