تحولات منطقه و دست برتر جمهوری اسلامی
رویکرد جهـانی به آرمـان فلسطین و نفی سلطه صهیونیسـتها - بخش نخست
حسن رضایی
حوادث زندگی شخصی آدمیان گاهی به صورتی است که انگار دنیا را برای یک فرد خاص، روی دور تند گذاشتهاند! نگاه به تحولات جهانی طی سالهای اخیر نیز چنین گمانهای را به ذهن آدمی متبادر میکند. سرعت تحولات، بعضا تحلیلگران کهنهکار و مجرب را هم غافلگیر میکند و گویا بهسرعت، چارچوبها، ارزشها و دنیاهای جدیدی خلق میکند.
قریب دو سال قبل، چند دهه مدارای روسیه و غرب سرانجام به پایان رسید، از سوی دیگر چین در حال فتح عرصههایی است که پیش از این سرقفلی آن فقط در دست آمریکا و غرب بوده است؛ از نقشآفرینی در عرصه سیاست بینالملل تا حوزه اقتصاد و فناوری. اروپای واحد چند سالی هست که با چالش موجودیت دست و پنجه نرم میکند، همزمان سربرآوردن هند، برزیل، آفریقای جنوبی و قدرتهای اقتصادی جدید، سمفونی نظم چندقطبی را کوک کرده است. بریکس، اخیرا ساز و کار جایگزین سویفت را معرفی کرده و ظاهرا در آیندهای نزدیک پول واحد خود را هم در برابر دلار معرفی خواهد کرد. دلاری که گام به گام در حال از دست دادن مزیتهای جهانی خود است.
رخ دادن این حجم از تحولات شاید در ده سال پیش از این، توسط هیچ تحلیلگری پیشبینی نمیشد. حالا اما دنیا در حال عوض شدن است و ریلها تغییر میکنند. یک سؤال مهم اما در این میان اینکه؛ در چند دهه اخیر، بیشترین سرعت تحولات جهانی و تغییر معادلات، در کدام منطقه جهان رخ داده است؟ پاسخ چندان سخت نیست؛ همینجا در غرب آسیا!
تحولات منطقه غرب آسیا طی دهه اخیر سیر شتابان و بیسابقهای داشته است. تحولاتی که پیش از این، برخی تحلیلگران برای رخ دادن آنها، گذر دههها و بلکه سدهها را هم ناکافی تصور میکردند، امروز با سرعتی باورنکردنی تبدیل به بخشی از واقعیت منطقه شده است. قرار گرفتن در متن این تحولات عظیم و عمیق اما بعضا میتواند ما را از توجه به عظمت آنها غافل کند. به عنوان مثال سال 1389 که اعتراضات مردمی به صورت دمینووار در کشورهای عربی پا میگرفت، هیچ کس تصوری از امروز یمن در فردای سقوط علی عبدالله صالح نداشت. یمن امروز اما تفاوتهای شکلی، ماهیتی و هویتی با یمن ده سال پیش از این دارد. سوریه به عنوان دیگر کانون تحولات منطقه طی یک دهه اخیر، عرصه رخداد وقایعی دردناک و البته تغییراتی بزرگ در معادلات منطقهای و جهانی بوده است.
آرمان فلسطین همچنان مسئله اول جهان اسلام
سال 88 کسانی با حمایت پیدا و پنهان غرب قصد داشتند کار جمهوری اسلامی ایران را طی یک کودتای رنگی تمام کنند، ایران اما نهتنها بر فتنه 88 و 1401 غلبه کرد که طی یک دهه پس از آن، نقش تاریخی خود را به عنوان لنگر ثبات در منطقه پرتلاطم غرب آسیا به رخ جهانیان کشید. به اعتراف کارشناسان غربی، طی یک دهه اخیر تقریبا هر آنچه جمهوری اسلامی در عرصه منطقهای خواسته و در جهت امنیت و منافع ملت ایران و مردم منطقه بوده، تحقق یافته و هر چیزی که محور عربی-عبری-غربی خواسته و اراده انجام آن را کرده، رخ نداده است. امری که ناگزیر ایران را در تراز یک قطب تمدنی و ابرقدرت مسلط بر رقبای استعمارگر و مجهز خود به دنیا معرفی نموده است. به اذعان دوست و دشمن، مرد شماره یک و بازیگر اصلی این میدان، کسی نبوده است جز شهید بزرگ اسلام و فرزند برومند ملت ایران، حاج قاسم سلیمانی! ایران طی این دوره، نهتنها ذرهای تغییر در مسیر و اهداف خود نداشته، که به صورت مستقیم از فروپاشی و تجزیه کشورهای منطقه به دست داعش و غرب هم جلوگیری کرده است.
زنده نگاه داشتن آرمان فلسطین به عنوان مسئله اصلی در دل تمام این بحرانها، بخشی دیگر از رویکرد اصولی و ثبات محور ایران طی تمام این سالها به شمار میآید.
فلسطینی که حالا به محور تحولات جهانی بدل شده، مسئله روز افکار عمومی تمام دنیا اعم از شرق و غرب عالم است. بر این اساس، این نتیجهگیری چندان دور از واقعیت نیست اگر بگوییم که مبدأ مهمترین تحولات جهانی طی چند دهه اخیر همین جا در جمهوری اسلامی ایران بوده است.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی اخیرا و طی دیدار با دستاندرکاران کنگره بزرگداشت شهدای استان تهران، در همین زمینه میفرمایند: «امروز این مورد اعتراف و قبول خیلی از صاحبنظرها است که بسیاری از این حوادثی که این روزها در دنیا دارد به نفع فلسطین انجام میگیرد، نشأتگرفته از روح انقلاب اسلامی و روح جمهوری اسلامی است. ما ممکن است این را احتیاط کنیم، ملاحظه کنیم و نتوانیم صریح بگوییم اما دیگران این را صریح میگویند، این را به صراحت بیان میکنند. و خب ملاحظه میکنید این اتّفاقاتی که امروز در دنیا دارد به نفع فلسطین میافتد، همان حرفهایی است که ملّت ایران زدهاند، همان حرفهایی است که امام فرمود، همان شعارهایی است که از دل مردم جوشید، به زبان آنها رسید و بیان شد و امروز در سطح منطقه و در سطح دنیا دارد بیان میشود.»
فرسایش قدرت نرم غرب در مسئله فلسطین
پرچمداری جمهوری اسلامی در مسئله فلسطین و پافشاری 45 ساله بر این موضوع اخلاقی و انسانی اما چه پیامدهایی را برای قدرت نرم غرب در پی داشته است؟
یک کارشناس مسائل سیاسی در همین زمینه به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «واقعیت این است که کنترل اوضاع در این مسئله از دست غربیها خارج شده است. سرکوب گسترده دانشجویان در دانشگاههای آمریکا و اروپا و حمایت بیچون و چرای آمریکا و غرب از نسلکشی اسرائیل در مجامع بینالمللی، روی واقعی تمدن غربی را برای افکار عمومی جهان آشکار کرده است. غربیها سالهاست از مفاهیمی مثل حقوق بشر، آزادی بیان و دموکراسی به عنوان ابزارهایی برای تحت فشار قرار دادن دیگر کشورها و حتی بهانهای برای حمله نظامی به آنها استفاده کردهاند. حالا اما وقتی دادگاه لاهه به عنوان یک مرجع قضائی بینالمللی میخواهد حکمی علیه اسرائیل صادر کند، کنگره آمریکا و سناتورهای آمریکایی قضات دادگاه و خانوادههای آنها را رسما تهدید میکنند. خب این یک رسوایی تاریخی است و به قول معروف، طشت دروغگویی غربیها از بام افتاده است.»
وی میافزاید: «رسانههای رسمی، در عصر شبکههای اجتماعی، آن مرجعیت سابق خود را از دست دادهاند و این یک روند جهانی است. با این حال، تحولات اخیر فلسطین ضربه مهلکی به اعتبار شبکه رسانهای غرب وارد کرد. میتوان گفت رسانههایی که از این نسلکشی آشکار حمایت میکنند و تظاهرات میلیونی شهروندان کشورهای غربی بر علیه این روند را نمیبینند، رسما در حال خودکشی هستند.
پیش از این گفته میشد غرب تا حد زیادی تفوق خود در بخش قدرت سخت را از دست داده و تنها بر رسانه تکیه دارد. حالا اما سیاستمداران غربی ظاهرا میخواهند همه چیزشان را پای صهیونیستها قربانی کنند.»
نظر خود غربیها چیست؟
مهرماه سال گذشته و پس از وتوی اولین قطعنامه آتشبس در شورای امنیت توسط آمریکا اما خبرگزاری یورونیوز در همین زمینه مینویسد: «برخی دیپلماتها میگویند پس از اینکه واشنگتن این هفته از اقدام سازمان ملل برای محافظت از غیرنظامیان فلسطین در غزه در جنگ بین اسرائیل و حماس ممانعت کرد، ممکن است اعتبار این کشور برای حمایت از موضوعاتی مانند اوکراین به خطر افتد. به گفته آنها آمریکا درباره مسائل حقوق بشری استاندارد دوگانه دارد.»
رسوایی تمدن غرب حتی در نزد جوامع غربی
این خبرگزاری اروپایی در ادامه به نقل از ریچارد گوان، مدیر امور سازمان ملل در اندیشکده گروه بینالمللی بحران مینویسد: «جهان شاهد یک برابری بین این وتوی آمریکا و رفتار روسیه در مورد اوکراین خواهد بود. مسکو و پکن هر زمانی که بتوانند به این نکته تاکید خواهند کرد. همه میدانند که اسرائیل یک مورد خاص برای آمریکا است، اما آمریکاییها در نهایت متنی را که بسیار ملایم و انساندوستانه بود، رد کردند. این در حالی است که متن وتو شده شامل درخواستهایی برای توقف درگیریها برای ارسال کمکها به غزه و رعایت قوانین بینالمللی برای همه طرفهای درگیری بود.»
پس از تاریخ مذکور نیز آمریکا و غرب، بارها و بارها علیرغم اعتراضات گسترده مردمی در سراسر جهان، پیش چشم رسانهها، از درندهخویی باند تروریست حاکم بر سرزمینهای اشغالی فلسطین حمایت کردهاند. حمایتی که نهتنها با واکنش منفی افکار عمومی جهان، که تدریجا با واکنشهای صریح دولتهای همسو با غرب نیز مواجه شده است. به صورتی که در مواردی، به جز انگلیس و آمریکا، سایر کشورهای غربی هم به حمایت بیچون و چرا از سیاست تروریستی اسرائیلیها - ولو در ظاهر - نه گفتهاند. اوایل تیرماه سال جاری، اندیشکده آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسیها» با ابراز نگرانی از موج حمایت بینالمللی از تشکیل کشور مستقل فلسطینی، مینویسد: ارمنستان آخرین نمونه از کشورهای عضو سازمان ملل متحد است که روز ۲۱ ژوئن (اول تیر) به طور یکجانبه کشور فلسطین را بهرسمیت شناخت. وزارت خارجه ارمنستان در بیانیهای اعلام کرد که از قطعنامههای مجمع عمومی سازمان ملل متحد که خواستار آتشبس فوری در غزه است، حمایت میکند. طبق این گزارش، اکنون ارمنستان پنجمین کشوری است که در سال ۲۰۲۴ کشور مستقل فلسطین را به رسمیت شناخته و درکل یکصد و چهل و پنجمین کشور در این فهرست به شمار میرود. اعضای اتحادیه اروپا، ایرلند، اسلوونی، و اسپانیا و همچنین نروژ اوایل سال ۲۰۲۴ تشکیل کشور مستقل فلسطین را به رسمیت شناخته بودند.
معکوس شدن روندها در غرب آسیا
جهانی شدن مسئله فلسطین اما به معنای نفی تاثیرات روشن آن بر معادلات منطقهای و تحولات بَردار قدرت در منطقه غرب آسیا نیست. در ادامه بند نخست گزارش، عملیات طوفان الاقصی را میتوان از جمله کاتالیزورهای عرصه سیاسی دنیا طی دهه اخیر دانست. درهمتنیدگی تحولات منطقهای و جهانی در دنیای امروز امر روشنی است.
بر این اساس، همانگونه که مجموعه غرب و حامیان رژیم جنایتکار صهیونیستی در سطح دنیا اعتبار و موقعیت خود را در نزد افکار عمومی جهان از دست دادهاند، به طریق اولی، وضعیت برای آنها در منطقه غرب آسیا و نزد افکار عمومی مردم منطقه نیز بسیار بغرنجتر شده است. امری که میتواند به خروج نیروهای فرامنطقهای از غرب آسیا مدد برساند و روند تحولات را از مسیر دلخواه غرب و اسرائیل به سمت و سویی دیگر هدایت کند. سمت و سویی که طبعا در راستای طرح صلح ابراهیم و روند عادیسازی نخواهد بود و عمر ننگین رژیم تروریستی اسرائیل را کوتاه و کوتاهتر خواهد کرد.