kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۳۲۵۷
تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۲
شرحی از ماجرای غم‌انگیز ویرانی  و اشغال 418 روستای فلسطین- ۵

غصب 78 درصد اراضی مردم با مالکیت تنها 5 درصد جغرافیای فلسطین

 
 
 
ولید الخالدی
ترجمه امیرحسین بابالار
ادامه مقدمه
موضوع آزار، اذیّت و هتک حرمت زنان و دختران معصوم فلسطینی و سپس قتل فجیع برخی از آنان، از دیگر جنایت‌های تکان‌دهنده در آن دوران است که ماهیت پلید و خوی حیوانی یهودیان مهاجم را به روشنی اثبات می‌کند. اگرچه ایلان پاپه به گوشه‌هایی از این رفتار وقاحت بار و شرم‌آور براساس اسنادی آرشیوهای نظامی اسرائیل اعتراف کرده است؛ با این حال تشریح ابعاد این مسئله، دور از‌شان و منزلت زنان و دختران مظلوم فلسطینی است. 
 نابودی میلیون‌ها نهال و اصله درخت زیتون، پرتقال و انواع دیگر محصولات، از طریق به آتش کشیدن باغ‌ها، بریدن، قطع و از ریشه‌کندن درختان از دیگر اقدامات غیرانسانی مبتنی بر فرامین جنگ در تورات از سوی مهاجمان یهودی در دوران اشغال فلسطین بود.  هولناک‌ترین و گسترده‌ترین عملیّات سازمان‌یافته و هدفمند در مسیر قتل‌عام، اخراج و آوارگی فلسطینیان و نیز تخریب، انهدام و اشغال شهرها و روستاهای فلسطینی در سال 1948م/ 1327ش، در قالب طرح «د» (دالت به عبری) طراحی، تدوین و اجرائی شد. تا پیش از اجرای این طرح، رهبران صهیونیست، در مسیر پیشبرد برنامه و تعقیب راهبرد سازمان جهانی صهیونیسم، برنامه‌های مدوّن دیگری را آزموده و تجربه کرده بودند. طرح «A» در سال 1937م/ 1316ش، طرح «B» در سال 1946م/ 1325ش، و طرح «C» که نسخه بازسازی و به روز شده‌ دو طرح قبلی بود. هدف غایی همه‌ این طرح‌ها از دیدگاه رهبران یهود، «پاکسازی» و تخلیه کامل سرزمین فلسطین از وجود صاحبان و ساکنان اصلی آن بود و حذف، انهدام و نابودی همه آثار و نشانه‌هایی بود که صبغه، ماهیت و هویت فلسطینی داشت.
طرح چهارم معروف به «دالت» (D) در واقع نسخه‌ کامل و بازسازی شده‌ طرح‌های قبلی از منظر شیوه‌ها و 
ساز و کارهای اجرائی و نیز راهبردی و به علاوه سازمان یافته‌تر، گسترده‌تر و هدفمندتر نسبت به طرح‌های پیشین بود. به اعتراف منابع صهیونیستی، این طرح به دستور بن‌گوریون و توسط کارشناسان، مأموران و فرماندهان نظامی و اطلاعاتی گروه‌ها، سازمان‌ها و واحدهای نظامی - تروریستی یهودی و در رأس آن‌ها، «هاگانا» تهیه و تدوین شد. طرح در نیمه دوّم فوریه 1948م/ اواخر بهمن 1326ش، مورد بررسی و در دهم مارس، یعنی اسفند همان سال، توسط یک گروه سیاسی، نظامی و اطلاعاتی، تحت عنوان «واحد مشاوره» به ریاست دیوید بن‌گوریون تصویب و جهت اجرا به فرماندهان نظامی سازمان‌ها و واحدهای یهود ابلاغ شد. در طرح یادشده، فهرست و جزئیات مربوط به شهرها، روستاها، زمان، قلمرو، چگونگی عملیّات نظامی، نام تیپ‌ها، گردان‌ها و گروه‌های نظامی یهودی عهده‌دار مأموریت تهاجم هر منطقه، حتی روش‌های کشتار، اخراج، ارعاب، تخریب، انهدام، آتش افروزی و اشغال، مشخص و تعیین شده بود. علاوه ‌بر گروه‌های تروریستی ایرگون، اشترن، پالماح، لهی و‌ هاگانا، تیپ‌های کارملی، الکساندرونی، گولانی،‌ هارل، یفتاح، کریاتی، هرئیل، گیوعاتی، شوِع، عودد، هشت و...، شامل گردان‌ها و یگان‌های مختلف با ده‌ها هزار مسلح و تروریست یهودی که بسیاری از آنها از سوی ارتش انگلیس آموزش دیده بودند، مأموریت اجرای این طرح را بر عهده داشتند. از دیدگاه رهبران بلندپایه سیاسی، نظامی و اطلاعاتی صهیونیست، طرح «دالت»، آینده جغرافیایی، سیاسی و جمعیّتی فلسطین و دولت یهودی را از پیش تعیین کرده بود.
راهبرد صهیونیستی اشغال فلسطین، تا قبل از طرح «دالت» به صورت بی‌وقفه از سوی مهاجمان اشغالگر یهودی در حال اجرا بود؛ به خصوص از دسامبر 1947م/ آذر 1325ش، تا مارس 1948م/ زمستان 1326ش، عملیات «پاکسازی نژادی» در فلسطین به شکل گسترده و وحشیانه‌ای جریان داشت؛ با این همه، به اعتراف بعضی مورخان و منابع یهودی، در تاریخ‌نگاری صهیونیستی، زمان آغاز اجرای طرح «دالت» در دسامبر همان سال و به خصوص ماه‌آوریل = فروردین 1327ش، به عنوان نقطه عطف در تاریخ صهیونیسم و دولت اسرائیل یادشده است. ایلان پاپه با استناد به گزارش‌ها و اسناد آرشیو نظامی اسرائیل معتقد است که اجرای طرح یادشده به مدت شش ماه طول کشید و طی این مدت بیش از نیمی از جمعیّت فلسطین، قریب 000/800 نفر آواره و 531 روستا تخریب و 11 منطقه شهری از سکنه خالی شد. به اعتراف و تصریح این نویسنده یهودی، اجرای هدفمند طرح «دالت» نشانگر یک پاکسازی نژادی است که امروز طبق قوانین بین‌المللی به عنوان یک جنایت ضدبشری تعریف می‌شود. فاجعه ضد انسانی اسرائیل علیه فلسطینیان در سال 1948م، هولناک‌ترین حادثه در تاریخ معاصر فلسطین، تاکنون به شکلی نظام‌مند انکار، پنهان و از حافظه‌ عمومی پاک شده و همچنان به عنوان یک واقعیت تاریخی به رسمیت شناخته نشده است.
به نوشته این نویسنده یهودی؛ «تصمیم‌گیری درباره چگونگی اقدام قانونی علیه افرادی که در سال 1948 در پاکسازی نژادی و جنایت بزرگ ضدانسانی در فلسطین دست داشتند، امروز کاری مشکل است؛ اما اسم همه کسانی که در آن اتاق طبقه‌ بالای خانه سرخ در تل‌آویو چنین طرح و برنامه‌ای را تصویب و سپس ابلاغ کردند و نیز فرماندهان و مأموران ارشد و بلندپایه‌ مجری این فرمان معلوم است. آن‌ها [در تاریخ، فرهنگ و ادبیات اسرائیلی] چهره‌هایی آشنا در قهرمانی اسرائیل به شمار می‌آیند.»  در تاریخ‌نگاری معاصر، به خصوص روایت‌های غربی - یهودی، فراوان از موضوع خرید و فروش زمین و اراضی فلسطین سخن به میان آمده که همواره سؤال‌ها و شبهه‌هایی را دامن زده است. پاسخ مبتنی بر واقع‌بینی، در این باره، نه فقط از تحریف تاریخ جلوگیری می‌کند بلکه ابهامات و مجهولات زیادی را تبیین می‌کند.
در این مستند تاریخی تردیدی وجود ندارد که در زمان اعلام موجودیت و تأسیس دولت جعلی اسرائیل در 15 مه 1948م/ 26/2/1327ش، صهیونیست‌ها حدود پنج درصد از کُلّ جغرافیای فلسطین را تحت تصرف خود داشتند که بخشِ عمده آن از سوی حکومت قیمومت انگلیس در خلال سال‌های اشغال این سرزمین از 1918م/ 1297ش، تا 1948م/ 1327ش، به تدریج در اختیار سازمان‌ها، کانون‌ها و رهبران صهیونیستی قرار گرفته بود. اشغالگران صهیونیست پس از تأسیس دولت اسرائیل و در خلال همان سال در مجموع 78 درصد اراضی کلّ فلسطین را به اشغال خود در آوردند.
اما اصلِ ماجرای تحریفی و انحرافی خرید و فروش زمین‌های فلسطین که در مظان معامله میان فلسطینیان و یهود قرار دارد، در اسناد و مدارک تاریخی به این شرح ثبت شده است: 
الف) مناطقی که در اختیار و تملک مالکان و بازرگانان غیرفلسطینی، یعنی سوری و لبنانی و حتی غیرمسلمان قرار داشت. برای نمونه، بخشی از روستای «مَعلُول» در فرمانداری ناصره، از سوی خانواده «سُرسُق» به عنوان مالک زمین، در سال 1921م/ 1300ش، طی معامله‌ای در اختیار شرکت صهیونی «توسعه اراضی فلسطین» قرار گرفت. با این حال مردم روستا در سال 1927م/ 1306ش، با هدف خرید اراضی یادشده اقداماتی به عمل آوردند که سازمان یادشده تحت حمایت «صندوق ملی یهود» وابسته به سازمان جهانی صهیونیسم، خود را مالک آن اراضی اعلام و با درخواست روستاییان فلسطینی مخالفت کرد. نمونه دیگر، روستای «یاجُور» در فرمانداری حیفا است که دو تاجر لبنانی به نام‌های «سلیم الخوری» و «سُرسُق» آن را در 1872م/ 1251ش، از دولت عثمانی خریداری کرده بودند. بخش‌هایی از اراضی این روستا در سال 1922م/ 1301ش، از سوی افراد یادشده به صندوق ملی یهود واگذار که به ساخت و ایجاد یهودی‌نشین «یاگور» در جوار روستای فلسطینی منتهی شد. نمونه بعدی، اراضی روستای «وادی الحوارث» در فرمانداری طولکرم است که در سال 1929م/ 1308ش، صندوق ملی یهود ادعا کرد آن را از مالک آن یعنی خانواده آنتوان بیشار التّیان و برادرش میشل، مقیم یافا خریداری کرده است.
اگرچه خانواده «التّیان» آن را در دوره عثمانی به صورت رهن در اختیار «هنری استراگین» فرانسوی قرار داده بودند، با این حال صهیونیست‌ها از مردم آن روستا که صدها سال در آن سابقه سکونت داشتند خلع ید به‌عمل آورده و اقدام به اخراج آنان کردند. خانواده‌های دیگر مثل «قوتلی»، «جزایری»، «آل مردینی» و «آل یوسف» که ساکن سوریه بودند و نیز «آل‌قبانی»، «الیاس الحاج»، «میشل سرجی»، «جوزف خدیج»، «وصفی قدوره»، «سلام»، «بیهم»، «خیرالدین الاحدب»، «آل صباخ»، «آل توینی» به عنوان مالک که عمدتا خارج از فلسطین مقیم بودند، چنین معامله‌هایی انجام داده بودند.
ب) مناطقی که از سوی دولت وقت عثمانی در اختیار دولت‌های اروپایی قرار گرفته بود که بعدها یهودیان آن‌ها را در اختیار خود گرفتند. برای مثال: روستای «سَجَد» در فرمانداری الرّمله که گفته می‌شود در سال 1908م/ 1287ش، از تملک سلطان عبدالحمید خارج و در اختیار دولت فرانسه قرار گرفت و کشاورزان فلسطینی روستا به عنوان مستأجر، به فعالیت‌های زراعی خود ادامه دادند. در سال 1930م/ 1309ش، حکومت قیمومت انگلیسی، از کشاورزان خلع ید کرد و سپس یهودیان این روستا را تصرف کردند.
پ) مناطقی که پیروان فرقه بهائی به اشکال گوناگون تحت تصرف خود در آورده بودند و سپس به صهیونیست‌ها واگذار کردند. مثل روستای «المَنشیّه» و «النَّقیب» که در دهه‌ 1880م/ 1259ش، به تصرف بهاءالله رهبر فرقه بهائیت درآمد و او نیز آن را به صندوق ملی یهود وابسته به سازمان جهانی صهیونیسم فروخت.
ت) زمین‌هایی که دولت انگلستان به عنوان حکومت قیمومت فلسطین، به سازمان‌ها و مؤسسات یهودی مثل صندوق ملی یهود، آژانس یهود و یا برخی رهبران و اشخاص متنفذ یهودی و صهیونیست قرار داد.
ث) تصرف اراضی عده‌ای از کشاورزان فلسطینی از سوی بانکداران یهودی و صهیونیست از راه خدعه و نیرنگ. پس از تعطیلی بعضی بانک‌های عثمانی - فلسطینی، چندین مؤسسه پولی و بانک یهودی در فلسطین تأسیس شد. آنها با هدف تملک اراضی متعلق به روستاییان، نسبت به پرداخت وام با بازپرداخت 3 تا 5 ساله در قبال گرو گرفتن اسناد مالکیت زمین‌ها، به آنان اقدام کردند. با توجه به شرایط بسیار سخت معیشتی، بحران و فشارهای اقتصادی آن دوران که ناشی از اشغال فلسطین بود، تعدادی از کشاورزان مستأصل فلسطینی ناگزیر با قبول شرط گرو گذاشتن اسناد مالکیت اراضی خود نزد مقامات آن بانک‌ها و مؤسسات، مبالغی را با بهره بسیار بالا در قالب وام دریافت کردند؛ البته با این شرط و قید که در صورت عدم بازپرداخت آن در بازه‌ زمانی موردنظر، املاک و اراضی گرو گذاشته شده، به تصرف و تملک وام‌دهندگان قرار گیرد. صهیونیست‌ها با این حیله‌ها و شیوه‌های فریبکارانه مقداری از زمین‌های کشاورزان فلسطین را در بعضی روستاها تصرف کردند که در مجموع براساس بررسی، ارزیابی و محاسبه کارشناسان آگاه، رقمی کمتر از یک درصد از کُلّ سرزمین فلسطین را شامل می‌شود.
ح) زمین‌هایی که پول‌سالاران یهودی و ثروت اندوزان صهیونیست مثل خانواده‌های موشه مونته فیوری و روچیلد با تبانی تحت تملک خود درآورده بودند و بعدها با ایجاد آبادی‌های یهودی‌نشین به اشغال یهودیان درآمد. برای نمونه حومه جنوب روستای «عاقِر» در فرمانداری الرّمله که در سال 1883م/ 1262ش، یهودی نشین «عَکرون» در آن ایجاد شد که بعد به «مازکرت باتیا» تغییر نام یافت.