رازداری جلوهای از مکارمالاخلاق
محمد شریفزادگان
برخی از مسائل اجتماعی و سیاسی موجب میشود تا جایگاه اخلاق در میان آحاد مردم مشخص شود. در بحرانها و سختیها میتوان دریافت که تا چه اندازه شخصیت افراد در چارچوب اصول و مکارم اخلاقی شکل گرفته است و شخص تا چه اندازه از شخصیت و منش اخلاقی بهره مند است و هویت و شاکله وجودیاش را اخلاق شکل میبخشد.
یکی از مواردی که میتوان بر پایه آن، به شخصیت اخلاقی افراد پی برد، حوزه رازداری است که در آن راز یا رازهایی به عنوان امانت در اختیار دیگری است که میتواند آن را به یک عمل ضد اخلاقی تبدیل کند و با افشاگری، زشتکاری خود را با لجن مال کردن دیگری به نمایش گذارد. نویسنده در این مطلب درباره اهمیت خصیصه رازداری در اسلام سخن گفته است.
***
رازداری، نشانهای از اخلاق والا
قرآن هدف بعثت پیامبران و ارسال رسولان و انزال کتب وحیانی را آگاه کردن انسانها نسبت به حقایق هستی و تزکیه نفوس در چارچوب کتاب آسمانی برای رسیدن به هدف آفرینش یعنی خلافت الهی انسان معرفی کرده است.(جمعه، آیه 2؛ حدید، آیه 25)
بنابراین، اخلاق در محور گفتمان اسلامی قرار میگیرد چنانکه پیامبر (ص) در بیان فلسفه بعثت خود میفرماید: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ برای اتمام مکارم اخلاقی برانگیخته شده ام. (بحار الأنوار، ج۶۷، ص۳۷۲ )
پس انسان مسلمان همان انسان اخلاقی و انسان مؤمن همان انسان دارای مکارم اخلاقی است. چنین انسانی با گفتن شهادتین اعلام پذیرش تعلیم و تزکیه الهی میکند که پیامبر(ص) مامور است تا آن را به شخص برساند و کسی که در این مسیر حرکت کند میبایست به هدف و فلسفه بعثت پیامبر(ص) برسد که همان آراسته شدن به مکارم اخلاقی است.
پس مؤمن نه تنها انسانی اخلاقی بلکه در اوج اخلاقیات است و اگر فرض بگیریم که جزای بدی مقابله به مثل است، انسان مؤمن نه تنها جزای بدی را با عفو و گذشت میدهد، بلکه در اوج مکارم اخلاقی جزای بدی را با احسان و نیکی تلافی میکند.مؤمن چنان برخورد میکند که گویی شخص بدکار به او نیکی و احسان کرده و او خود را اکنون موظف میداند که در پاسخ به نیکی و احسان او احسان کند. چنین رفتاری است که در اسلام به آن مکارم اخلاقی و در آیات قرآن به «احسن منها» (نیکوتر از نیک )تعبیر شده است.
انسان مسلمان نه تنها راز دیگری را که به امانت نزدش سپرده شده حفظ میکند، بلکه فراتر از آن رازی که دیده و شنیده و امانتی در نزدش نیست، افشا نمیکند. به این معنا که اگر شخصی از روی مشکلات درد دلی را نزد او کرد و رازی را از خود گشود تا از فشار روحی و روانیاش کاسته شود، مؤمن نه تنها این راز را چون سنگ صبوری حفظ میکند، بلکه اگر به هر طریقی رازی از دیگری میداند که امانت در نزد او نیست، آن را نیز بیشتر از راز امانت گذاشته شده، محافظت و صیانت میکند و هرگز به خود اجازه نمیدهد که راز دیگری را افشا و برملا سازد.
از اصول اخلاقی، رازداری و محافظت از آن است و شخص نمیتواند در هیچ شرایطی به افشای رازی بپردازد که به او سپرده شده و یا ناخواسته از آن آگاه شده است. از این رو افشای راز، حرام دانسته شده و در احکام فقه اسلامی چنین کاری گناه شمرده شده است.
افشای راز بهویژه در برخی از موارد نه تنها گناه بلکه جرم است و مجازات در دنیا به دنبال دارد؛به این معنا که هم از نظر فقهی گناه و هم از نظر حقوقی جرم است. قرآن در آیه 118 سوره آل عمران، افشای راز مسلمان را در نزد بیگانگان غیرمسلمان گناه دانسته است. شیخ طبرسی در ذیل آیه مینویسد که نهى خداوند از اتّخاذ غيرمؤمنان در جايگاه هم راز، براى جلوگيرى از افشاى اسرار مسلمين است.(مجمعالبيان، ذيلآيه)
از نظر قرآن نه تنها حفظ راز لازم و واجب است، بلکه حتی اگر انسان عیبی از مسلمانی میداند حق افشای آن را نزد دیگران به ویژه کافران و بیگانگان ندارد تا زمینه بهرهبرداری دشمن از چنین ضعف و عیبی از مسلمانی فراهم نیاید.(نساء، آیه 148) اینکه خداوند در این آیه بصراحت از ناخشنودى خود با عنوان «لايحبّ الله» تعبیر میکند كنايه از نهى الهى و جعل حکم حرمت برای چنین رویهای است. البته اگر مصالح مسلمین و اخبار امنیتی و نظامی در اختیار کسی باشد،این نهی تشدید میشود و شخص به هیچ وجه نمیتواند به افشاگری بپردازد و با چنین رویهای امنیت مسلمانان و دولت اسلامی را به خطر اندازد.(ممتحنه، آیه 1)
از دیدگاه قرآن افشای رازهای مسلمانان بهویژه در حوزه امنیتی و نظامی و اسرار جامعه اسلامی کاری شیطانی است و امت اگر از رازی آگاه شد پیش از آنکه به گوش دیگران برساند با رهبری جامعه در میان بگذارد. به این معنا که اگر مثلا رازی را میداند باید آن را با مسئولان و رهبران جامعه در میان گذارد تا جلوی هر گونه سوءاستفاده احتمالی دشمن گرفته شود. اگر کسی بیمشورت با مسئولان و رهبران، اقدام به افشای رازی از جامعه اسلامی کند بداند که چنین کاری شیطانی و حرام و گناه و در برخی از موارد جرم حقوقی و قانونی است.(نساء، آیه 83)
در برخی از موارد افشاگری رازهای جامعه اسلامی در حکم خیانت است و مجازات خائن برای او ثابت میشود.(انفال، آیه 27) در شأن نزول این آيه آورده شده است كه مسلمانى رازى از مسلمانان را فاش ساخت و آيه فوق نازل شد. (مجمعالبيان، ذيلآيه)
مرز رازداری و افشاگری
رازداری کار بسیار ارزشمندی است و انسان اگر سرش برود نباید رازش آشکار شود و یا راز دیگری را افشا کند. اما شرایطی پیش میآید که در آن تشخیص اینکه رازی گفته شود یا حفظ شود برای بسیاری از مردم دشوار است. به این معنا که نمیدانند چه رازی باید گفته شود و چه رازی باید همچنان مکتوم بماند.
خداوند در آیه 83 سوره نساء راهکاری برای برونرفت از این معضل و مشکل ارائه داده تا اشخاصی که رازی دارند به ویژه در حوزههای امنیتی و سیاسی و نظامی بدانند چگونه عمل کنند. خداوند در این آیه میفرماید که پیش از آنکه به افشای رازی بپردازند باید آن را با مسئولان و رهبران جامعه در میان بگذارند تا آنان در حفظ و یا افشای راز نظر دهند و نتیجه گیری کنند.
از طرفی رهبران جامعه موظف هستند که رفتارهایی که از سوی منافقان در تضعیف جامعه اسلامی صورت میگیرد را افشا کنند و فرصتهای تخریب را از آنان بگیرند و اینگونه تهدیدهای امنیتی و نظامی و اجتماعی و فکری و فرهنگی آنان را دفع کنند.(محمد، آیه 16؛ توبه، آیات 45 و 74 و 101 و 107)
افشای راز در مواقع بحرانی
چنانکه گفته شد رازداری یک اصل و وظیفه اخلاقی است و انسان نمیتواند به افشای رازهای دیگران بپردازد. اما برخیها وقتی به هر علتی خود را در معرض تهدید میبینند بر خلاف اصول اخلاقی به افشاگری میپردازند و با تخریب دیگری میکوشند تا خود را نجات دهند. یعنی وقتی در شرایط بحرانی قرار میگیرند بر خلاف آن همه ادعای داشتن اخلاق و اخلاقی بودن، نشان میدهند که پایبند هیچ یک از اصول اخلاقی نیستند.
اگر شخص، مسلمان یا مؤمن باشد نباید دست به افشاگری بزند بهویژه در جایی که شخص رازی را به امانت در اختیارش گذاشته و او را امین خود شمرده است. وقتی دو نفر با هم همکار و همسر هستند در دوره همکاری از رازهای یکدیگر خبر دارند،پس از آنکه از هم جدا شدند نباید آن رازها را آشکار سازند چه رسد که آن را حربهای برای رقابت و تخریب قرار دهند. از این روست که خداوند از افشای راز دیگران به عنوان عملی ناپسند یاد میکند و میفرماید که چنین رویهای را دوست نمیدارد. (نساء،آیه 148)
انسان باید در هر حال رازدار باشد و تنها در مسائل بسیار مهم و خطیری که مرتبط به امنیت ملی و جامعه اسلامی است، آن را صرفا به اطلاع مسئولان و رهبران برساند و از افشای آن در فضای عمومی خودداری کند و این رهبران و مسئولان هستند که در محدوده امنیت میتوانند افشاگری کنند.
بنابراین مکارم اخلاقی اقتضا میکند که مؤمنان در حوزههای شخصی از افشای راز دیگری خود داری کنند. این در حالی است که اشخاص در بحرانها به افشاگری نسبت به رازهای یکدیگر میپردازند که یا از آن به طریقی آگاه شدند یا آنکه همکار بودند و از آن اطلاع دارند. اینگونه افراد به خوبی نشان میدهند که شخصیتشان شخصیت اسلامی و ایمانی نیست وگرنه اگر شخصیت ایمانی داشتند هرگز کار بد نمیکردند و کاری که محبوب خدا نیست را انجام نمیدادند. اگر انسان خدا را محبوب خود میداند میبایست چیزی که محبوب، آن را بد و ناپسند میداند پرهیز کند. شخصیت افراد را در زمانهای بحرانی میتوان ارزیابی کرد که تا چه اندازه اخلاقی و ایمانی است و از تقوای الهی بهرهمند است.