در پنجمین اردوی ادبی تماشا مطرح شد
هنر انقلاب سطح بالاتری از زندگی و معنا را به جــامعـه منتـقل کــرد
دومین بخش از پنجمین اردوی ادبی «تماشا» با صحبت محمدرضا وحیدزاده درباره نسبت شعر و هنرهای تجسمی و صحبت علی داودی درخصوص شاعران نقاش برگزار شد.
دومین بخش از پنجمین اردوی ادبی «تماشا» با بازدید از کارگاه تجسمی حوزه هنری و همراهی علی داودی آغاز شد.
این شاعر با اشاره به جایگاه شعر و نقاشی اظهار کرد: زبان شعر و نقاشی اشتراکات و تفاوتهایی با هم دارد. شعر بنابر این حکم که در عرصه زبان مستقر است ناخودآگاه با اندیشه ارتباط دارد ولی نقاشی موظف نیست تا چیزی را صریح مطرح یا ترسیم کند. در حوزه شعر بیان اجتماعی و در حوزه نقاشی بیان شخصی است مگر آنکه نقاشی در حوزه گفتمان باشد.
علی داودی خطاب به حاضران در جلسه گفت: قبل از اینکه شما درباره تابلویی فکر کنید یا حتی نسبت به اثر عبدالحمید قدیریان حسی داشته باشید، اثر او حرف و پیامی برای گفتن دارد. در شعر هم این موضوع صادق است و شما در کنار برداشت بیانی، برداشت احساسی هم دارید. نسبت تمام این موارد این است که به واسطه جایگاهی که ادبیات در تاریخ بشر داشته همیشه نقاشی سفارشپذیر از ادبیات بوده است.
وی با اشاره به مطرح شدن بحث شعر در قرآن بیان کرد: شعر و نقاشی میتوانند با هم گفتوگو کنند و هنرمند از دیدن یک اثر الهام بگیرد.
محمدرضا وحیدزاده مدرس و پژوهشگر هنر نیز ضمن اشاره به برجسته بودن شعر در شرق و نقاشی در غرب و اینکه جریانهای هنری با نقاشی نشان داده میشوند گفت: نقاشی زمینهای برای تاثیرگذاری فراهم میکند و وقتی جایگاه هنری یک فرد ارتفاع بگیرد از دیگر حوزههای هنری هم میتوان بهره برد.
وی در ادامه به آثار موجود در خانه هنرمندان متعدد اشاره کرد که نشان از ارتباط آنها با دیگر هنرها داشت.
وحیدزاده همچنین با یادآوری اینکه نیما و جلال به آثار هنری نقد داشتند به فهم آنها از نقاشی پرداخت و در ادامه به این موضوع تاکید کرد که گستره جهانی هنرمند نیازمند آشنایی با دیگر هنرها است چراکه هر هنر امکان و ظرفیتهای خاص خود را دارد و زبان دومی برای هنرمند محسوب میشود که همچون گشودن پنجره تازه به جهان است و افقهای دیگری را پیش روی هنرمند قرار میدهد که حتی اگر پنهان باشد اما تاثیراتش را در زندگی هنرمند نشان میدهد.
وی نقاشی را به مثابه یک زبان دانست که به آشنایی با این جهان کمک میکند تا جهان شاعر وسعت پیدا کند.
وحیدزاده ادامه داد: اگرچه جلو بردن دو حیطه نقاشی و شعر کار سختی است اما گاه هنرمند با پناه بردن به نقاشی از ملال و اندوه خود میکاهد تا در حوزه شعر بهتر بتواند به کار خود ادامه دهد.
وحیدزاده درباره شعر عامفهم و خاصپسند نیز تشریح کرد: آثار عامهپسند هم کارکردی دارند. چنانکه شعر عامهپسند، زرد و مبتذل داریم در ساحتهای دیگر هنر هم مثل موسیقی با چنین موضوعی مواجه هستیم اما باید از آن عبور کنیم. اگرچه شعر و موسیقی عامهپسند از زبانروزمره یک پله بالاتر است اما باید تلاش کنیم به گامهای بالاتری قدم بگذاریم. درد عمیق فلسفی و شعر برانگیزاننده را نمیتوان با زبان عامیانه گفت. چنانکه در شعر از زبانهای دیگر و از امکانهای مختلف استفاده میکنیم در حیطه نقاشی هم تکنیک، سبک و جریانهای مختلفی وجود دارد که اقتضائات خاص خود را دارد و برخی از مفاهیم و عواطف و احساسات را نمیتوان به زبان ساده، بازاری، عامهپسند بیان کرد.
وی با تکرار اینکه برای شناخت مکاتب ادبی، آثار هنری میتوانند راهگشا باشند بیان کرد: معتقدم چنانکه در ادوار مختلف تاریخی روحهای متعددی جریان دارد در انقلاب اسلامی هم با یک عالم و اتفاق تازهای روبهرو هستیم که خود را در آثار ادبی نشان داد. هنر و ادبیات انقلاب ویژگیهای مشخصی دارد که در شعر و نقاشی متجلی شده است. یکی از این ویژگیها این است که انقلاب ادعای گفتوگو با تودهها را دارد و از سویی نمیخواهد در سطح توده باقی بماند. برخلاف دوران پیش از انقلاب که جریانهای ادبی هنری بیاعتنا به عموم بودند، انقلاب اسلامی و امام(ره)حرف دیگری میزدند و با تودهها صحبت میکردند بنابراین هنر انقلاب هم رویه عموم مردم داشت اگرچه نمیخواست در آن حد باقی بماند.
وی افزود: هنر نخبگانی در زمان پیش از انقلاب در گالریها بود و از عموم مردم فاصله گرفته بود اما هنر انقلاب سعی کرد تا سطح بالاتری از زندگی و معنا را منتقل کند و این در صورتهای مختلف هنر انقلاب هم تجلی پیدا کرد. شعر دوره انقلاب زبان بسیار سادهای دارد و در عین حال میخواهد او را به سطح بالاتری منتقل کند. نقاشی هم در دوره انقلاب اسلامی از فرم انتزاعی فاصله میگیرد و فرم روایی و قصهگویی پیدا میکند و هنر بازاری نمیماند یعنی هم گفتوگو با عموم را دنبال میکند و هم فراتر بردن آنها به سطحی بالاتر.