مشارکت انتخاباتی، اهمیت و کارکردها-بخش نخست
اهمیت حضور در انتخابات برای دفاع از اقتدار ایران اسلامی
حسن رضایی
اندیشکده آمریکایی کارنگی، آبانماه سال 1400، طی گزارشی درباره پیامد سیاستهای آمریکا در منطقه غرب آسیا مینویسد:« ناظران بینالمللی، موافقت آمریکا با صدور گاز طبیعی مصر و برق اردن به لبنان از خاک سوریه را تلاش دولت بایدن برای چرخش به سوی نظام اسد و ایران میدانند. تا همین اواخر، برخی کشورهای عربی امیدوار بودند که آمریکا و اسرائیل بتوانند از توسعه نفوذ ایران در منطقه جلوگیری کنند.
با این حال، بهرغم چندین دهه تحریم، حضور ایران در خاورمیانه افزایش یافته و سیاست بازدارندگی آمریکا شکست خورده است. در غیاب آمریکا بهعنوان تنظیمکننده قوانین در خاورمیانه، کشورهای عربی کارتهایشان برای مشارکت در بازی قدرت منطقهای را آماده میکنند. آنها برای رویگردانی منطقه از آمریکا آماده میشوند. سخنانی شبیه به این و واگویههایی با مضمون اعتراف به شکستهای پیاپی غرب در برابر ایران، طی سالهای گذشته در ذهن و زبان تحلیلگران غربی و آمریکایی به صورت قابل ملاحظهای پربسامد شده است.
آنها یک روز به شکست مفتضحانه کارزار فشار حداکثری علیه ایران اعتراف میکنند و روزی دیگر از ناتوانی غرب در مهار قدرت فزاینده ایران در عرصه منطقهای و بینالمللی سخن میگویند. در یک نمونه دیگر، توبی درشوویتز، معاون ارشد رئیسجمهور آمریکا و کارشناس بنیاد دفاع از دموکراسیها، در یادداشتی که برای نیوزویک نوشته است، به شکست سیاستهای آمریکا در قبال ایران اذعان میکند؛ او در یادداشتی با عنوان «ایران در حال آزمایش ماست و تا اینجای کار ما شکست خوردهایم» اعتراف میکند که ایالات متحده نتوانسته در برابر نفوذ ایران در عرصه بینالملل، سیاستهای مقابلهای مؤثری داشته باشد! قدرت فزاینده ایران در این هماوردی 45 ساله اما ریشه در کجا دارد؟ ما بر کدام پشتوانه تمام ناشدنی تکیه داشته و داریم؟ و موتور محرک موفقیتهای ما در برابر دنیای وحشی و مسلح غرب، طی چهار دهه اخیر چه بوده است؟
اهمیت حضور مردم تا کجاست؟
پاسخ به این سؤال مهم، میتواند دربرگیرنده عوامل متنوعی از میدان سیاست تا فرهنگ و تاریخ ملت بزرگ ایران باشد؛ طبعا مجموعهای از عوامل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و... در پیمودن این مسیر به ما کمک کرده است. عواملی که بیوجود آنها، پای رفتن نداشتیم! پاسخ رهبری معظم انقلاب به عنوان یک تحلیلگر سیاسی برجسته اما به این پرسش کلیدی چیست؟ آیتالله خامنهای اخیرا در جریان دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور در همین زمینه میفرمایند:« علّت پیشرفت ایران، علّت عزّتیابی ایران، علّت مطرح شدن ایران به عنوان یک قدرت شاخص در این منطقه، علّت پیدا شدن اینهمه عمق راهبردی برای کشور ـ این نیروهای مقاومت در سراسر منطقه، عمق راهبردی نظام جمهوری اسلامیاند ـ علّت همهی اینها حضور مردم ایران در صحنه است. اگر جنگ تحمیل میکنند، دشمن در جنگ شکست میخورد؛ اگر حمله کودتایی میکنند، شکست میخورد؛ اگر حمله امنیّتی میکنند، شکست میخورد؛ علّت این است که مردم در صحنه حاضرند. آنجایی که توانستند مانع از حضور مردم در صحنه بشوند، دشمن پیروز شده؛ در خیلی از بخشهای اقتصادی همینجور است!»
معظمله جای دیگر در تشریح همین واقعیت کلیدی و مهم، با اشاره به مبانی قرآنی نقش مردم در سامان دادن امور جامعه اسلامی، میفرمایند:«خداوند متعال به پیغمبرش میفرماید که «هُوَ الَّذی اَیَّدَکَ بِنَصرِهِ وَ بِالمُؤمِنین»؛ خیلی مهم است! خدای متعال مؤمنین را در ردیف نصرت خودش قرار میدهد؛ یعنی اگر مؤمنین به پیغمبر کمک نمیکردند، پیغمبر هم پیروز نمیشد. لذا اوّلین کاری که پیغمبر انجام داد، ساختن مؤمنین بود؛ مؤمن بسازد، مؤمن درست کند. پس بنابراین، روشن است که رسیدن به هدفهای اسلامی-حالا اسمش را بگذارید «نظام اسلامی»، در نهایت «تمدّن اسلامی» -جز با حضور مردم، جز با توجّه و مبادرت مردم امکانپذیر نیست؛ باید مردم بخواهند، مردم بیایند، مردم اقدام کنند.»
بر این اساس، وقتی که مهمترین نقطه اتکا و قدرت ایران طی 45 سال گذشته، حضور مردم از قشرهای مختلف و دیدگاههای متفاوت در صحنههای انقلاب اسلامی بوده، روشن است که مهمترین راهبرد دشمن نیز باید از میدان به در بردن مردم در همان عرصهها باشد.
گزینه پیشنهادی توماس فریدمن برای ایران
انتخابات، یکی از مهمترین این عرصههاست و دشمن برنامه مفصلی برای دور کردن اقشار مختلف مردم از انتخابات پیش روی مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی تدارک دیده است. گزینه جایگزین اما در ذهن و زبان دشمن چیست و در عوض برداشتن گزینه انتخابات از روی میز افکار عمومی ایران، میخواهد چه چیزی را پیشنهاد دهد؟
این مسئله را میتوان از جهات مختلفی مورد بررسی قرار داد و به صورت علمی در این زمینه بحث کرد که وقتی انتخابات از روی میز یک جامعه حذف شود، چه چیزهایی جایگزین آن خواهد بود؟ ما در ادامه گزارش به این مسئله خواهیم پرداخت.
پیش و بیش از بحث علمی پیرامون این موضوع اما خوب است تا ابتدا شواهدی روشن از مواضع صریح دشمنان ملت ایران را در این زمینه مرور کنیم.
توماس فریدمن، خبرنگار، نویسنده و روزنامه نگار کهنه کار آمریکایی و برنده سه دور جایزه پولیتزر، اخیرا طی یادداشتی در نیویورک تایمز، راهحل نهائی مقابله با ایران را روی میز گذاشته است.
وی که از جمله نمادهای جامعه نخبگانی آمریکا به شمار میرود و گرایش فکری و سیاسیاش به دموکراتها نزدیک است، اخیرا با اشاره به چالش ایجاد شده بین ایالات متحده و گروههای مقاومت بر سر نسل کشی مردم مظلوم فلسطین، مینویسد:«سپاه پاسداران مانند گله زنبور است و تنها راه نابودی آن، آتش زدن تمام جنگل است!»
فریدمن از حامیان حمله آمریکا به عراق محسوب شده و در جنگ پیشین غزه، از بمباران شهروندان غزه حمایت کرده بود و معتقد بود که با این کار، مردم غزه، «تعلیم» داده میشوند! وی به عنوان یکی از نمادهای اصلی جامعه روشنفکری دموکراتهای آمریکا که یادداشتهایش غالبا بدون هیچ حاشیه و تعریضی در رسانههای اصلاحطلب داخل ایران به چاپ میرسد، گزینه اصلی غرب برای مردم غرب آسیا را صادقانه، بدون لکنت زبان و البته، وقیحانه مشخص کرده است. کشتار مردم برای تعلیم دادن آنها!
گزینه مردم ایران در برابر توحش مدرن
علاوه بر مواضع کنونی غرب، تجربههای مکرر تاریخی به ما نشان میدهد که بدون شک، افسانههای دموکرات خوب و جمهوریخواه بد یا فرانسه خوب و انگلیس بد و امثال این دوگانهها، حرف مفت است. غرب در طی تاریخ نوین خود پس از انقلاب صنعتی، برای کشورهای غرب آسیا و بلکه تمام کشورهای جنوب جهانی در آفریقا، آمریکای لاتین، آسیای شرقی و...، هیچ گزینهای جز کشتار و غارت نداشته است، گاه این غارت را لخت و عور صورت داده و گاه با روکشی از کلمات رنگ شده مثل دموکراسی، حقوق بشر و آزادی! تاریخ نشان داده است غرب تا وقتی قادر به استفاده از سلاح و زور و کشتار باشد، روی به استفاده از کلمات نمیآورد! بلکه همین امروز همچنین است. نماد روشن غربِ امروز آمریکاست با بیش از 750 پایگاه نظامی در سراسر جهان! و چنین گرگ خونخواری، همزمان خود را سهامدار اصلی دموکراسی و حقوق بشر هم معرفی میکند! همین جناب فریدمن زمانی در سال 93 طی مقالهای با تمجید از سلام فیاض-نخستوزیر سابق تشکیلات خودگران فلسطین- و محمدجواد ظریف، گفته بود منطقه به آشتیگرایانی چون ظریف نیازمند است! حالا اما ابتدا وقیحانه وطن جناب ظریف را جنگل میخواند و ثانیا راهحل را آتش زدن آن معرفی میکند!
سؤال این است که در برابر این بربریت آرایش کرده و توحش مدرن، چه میتوان کرد؟ ما به عنوان مردم ایران چه کنیم؟ مطلوب چنین گرگانی طبعا این است که ایران در آشوب داخلی غرق شده و تضعیف شود تا راحتتر بتوانند آن را از پای درآورده و بخورند. آنها میخواهند ما تکه تکه باشیم و دور هم جمع نشویم. حتی از شادی جمعی مردم برای برد تیم ملی فوتبال هم دردشان میگیرد! دولتهایی که پارسال برای فوت طبیعی یک دختر در ایران، روز تا شب در رسانههایشان عزا میگرفتند و در سطح نخستوزیر تا صدراعظم و رئیسجمهور مدام با ادعای حقوق بشر از آشوبهای داخل ایران حمایت میکردند، امروز در برابر بمباران بیوقفه بیمارستانها و منازل مردم غزه و حتی بمباران مدارس سازمان ملل در کشور مظلوم فلسطین ساکت و البته حامیاند! همدلانه و همهجانبه، دور و نزدیک و مستقیم و غیرمستقیم از نسل کشی در فلسطین حمایت میکنند. پرواضح است که حقوق بشر برایشان پشیزی ارزش ندارد؛ آنها به دنبال منافع و لقمههای خود از منطقه میگردند، همین! نه هیچ چیز دیگر!
پیامدهای مثبت مشارکت سیاسی شهروندان
بر این اساس، پر واضح است که شرکت نکردن در انتخابات را برای ما تجویز کنند تا همبستگی و قدرت ملی ما را تضعیف کنند. این در حالی است که صاحب نظران حوزه علوم سیاسی معتقدند مشارکت سیاسی بهترین سازوکار برای بیان و مفصلبندی منافع و نیازهاست، کارکرد آموزشی برای شهروندان ایفا میکند، رضایت از زندگی اجتماعی را افزایش میدهد و مستقیماً با پاسخگویی و کیفیت دولت و نهادهای حکومتی مرتبط است. مشارکت سیاسی به افراد اجازه میدهد تا احساس تعلق به جامعه، اعتماد به دیگران و احساس شمولیت اجتماعی را در خود پرورش دهند. مشارکت سیاسی باعث وفاق سیاسی و اجتماعی میان مردم با حکومت و مردم با یکدیگر میشود. بنابراین اگرچه توجه به تخصص در سیاست و مدیریت عمومی جایگاه رفیعی برای کارآمد شدن حکمرانی دارد، اما ورود مستقیم خواستها و نیازهای شهروندان میتواند کیفیت سیاستگذاری عمومی و رضایت مردم را با سازماندهی دانش و اخذ ترجیحات جامعه بهبود بخشد.
شرکت در انتخابات، یکی از بارزترین و مؤثرترین راههای مشارکت سیاسی به شمار میرود، چرا که میتواند به صورت رسمی، متولیان اداره کشور را تعیین کند و ریل تحولات سیاسی-اجتماعی را به سوی دلخواه شهروندان تغییر دهد. بر همین اساس، انتخابات جایگاه والایی در ساختار نظام سیاسی جمهوری اسلامی دارد، به صورتی که ما از ابتدای انقلاب تاکنون تقریبا هر سال به طور متوسط یک انتخابات برگزار کردهایم. متفکرین حوزه علوم اجتماعی معتقدند رقابت سياسي نهادمند و مسالمت آميز در انتخابات يكي از پيش زمينههاي مهم رشد سياسي يك جامعه و ضامن حفظ وحدت وجودي آن جامعه است. رقابت سياسي نهادمند، گذار از فرايند تعارض منجر به منازعه و تبديل شدن آن به رقابت سياسي مبتني بر وفاق، مدارا و تحمل است. روشن است که دشمنان ایران و ایرانی، چنین چیزی را نخواهند و علیه آن سمپاشی کنند. در نقطه مقابل، تأکید بر مشارکت مردم در عرصههای سیاسی و اجتماعی در گفتمان حضرت امام خمینی(ره) و حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی) واجد اهمیت فراوان است. علاوهبر این، در اصول متعدد قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی نیز بر مشارکت مردم در موارد گوناگون مانند انتخاب ریاست جمهوری، خبرگان رهبری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، شوراها و... تأکید شده است. بر این اساس، راه سربلندی ایران، حتما از مسیر پیشنهادی دشمنان تاریخی ملت بزرگ ایران جدا خواهد بود.