آفت جدیدی که به جان ورزش افتاده است! (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
آنچه در آن تردیدی وجود ندارد این است که مسئولان در قبال ورزش ایران مسئولیت سنگین و مهمی برعهده دارند که نباید آن را سرسری و دست کم بگیرند. بارها از لزوم اصلاحات انقلاب گونه در ورزش سخن گفته و به سهم خود آن را خطاب به مدیران یادآور شدهایم. به کرات نوشتهایم که اگر مسئولان و سازمانهای متولی ورزش، کار خود را جدی نگرفته و تصمیمات سازنده و آینده نگرانه نگیرند، فرصتطلبان و سودجویان و دشمنان ورزش و سلامتی جوانان ابتکار عمل را به دست میگیرند و نقشههای شوم خود را- که یکسره در جهت تامین منافع نامشروع و زیادهخواهانه آنهاست- درباره ورزش مستعد و جوانان برومند این کشور عملی و اجرائی میکنند.
متاسفانه تاکنون به این هشدارها و نظایر آن توجه نشده و از همین رهگذر، پدیده شومِ دلالیسم و رخنه و نفوذ و بالاخره تسلط باندها و جریانات دلالی قانون گریز و افسارگسیخته را در ورزش شاهد هستیم. بدون اغراق، به جای اینکه عقلا و صاحبان فکر و برنامه برای ورزش ما و آینده جوانان ورزشکارمان تصمیم بگیرند، باندهای دلالی و افراد دلال مسلک در قیافه معاون و مشاور و عضو هیئت مدیره و... به جان ورزش افتاده و اغلب برای ورزش و تیمها و بازیکنان و حتی مدیران تصمیم میگیرند و در بعضی جاها به دلیل وادادگی و فقدان نظارت دستگاههای مسئول و مدیران، گستاخی را به جایی رساندهاند که حتی دامنه نفوذ خود را به تیم ملی هم گسترش میدهند و برای آن، مربی تعیین کرده و به آن مربی بیشخصیت اجیر شده هم بازیکن سفارش داده و تحمیل میکنند، آن هم بازیکنانی که اگر همین دلالها نباشند، در تیمهای باشگاهی لیگ هم جایی ندارند!
تاکید میکنیم که تیم ملی فوتبال در دوران اسکوچیچ و آن فدراسیون هنجارشکن به چنین وضعی دچار شده بود. ما به سهم و توان خود در همان زمان حسابی و بیتعارف و خیلی صریح به آن ماجرا پرداخت که خوشبختانه نتیجه گرفت و هم رئیس آن فدراسیون و هم آن مربی اجیر شده اخراج شدند.
با این همه، اما جریان دلالی کماکان به فعالیتهای مخرب خود در ورزش- و خاصه رشتهای مثل فوتبال- ادامه میدهد و اقدام قاطعانه و قانونی هم در برخورد با آن صورت نمیگیرد. از سوی مسئولان که تاکنون هرچه بوده حرف بوده و اقدام و عمل یا اصلا دیده نشده، یا خیلی کم و مقطعی (نه همهجانبه و سیستماتیک) صورت گرفته است و این نشان میدهد که جریان دلالی افسارگسیخته و مخرب به چند نفر و باند و... محدود نمیشود و این جریان طی سالهای اخیر در ارکان و کانونهای حساس فوتبال- و حتی مراکز تصمیمگیری- رخنه کرده و به جریانی ریشهدار تبدیل شده که حالا مبارزه با آن و ریشهکن کردن آن نیاز به اقدامات گستردهتر و اساسیتر دارد.
بیتوجهی مسئولان امر به این موضوع موجب شده هر روز به جای آنکه شاهد حل یک مشکل و دفع یک آفت و برداشتن یک بار تحمیلی از روی دوش ورزش باشیم، در کمال تاسف میبینیم که مشکل تازه و آفت جدیدی به جان آن میافتد. مکررا و تقریبا هر هفته اخباری به گوش اهالی ورزش میرسد که حکایت از وقوع درگیری فیزیکی و عربدهجویی و قداره و قمهکشی در میادین، به ویژه در رده سنی پایه دارد. این اتفاق شوم هم محدود و منحصر به یک زمین و یک رده سنی و یک شهر نیست و تقریبا همگانی و سراسری شده و به صورت یک «اپیدمی» درآمده است. هر روز در فضای مجازی عکسها و فیلمهایی منتشر میشود که عدهای اراذل و اوباش با چاقو و قداره وسط زمین فوتبال آمده و عربدهکشان به دنبال داور و بازیکن حریف و ناظر بازی و... میدوند یا به سبک فیلم فارسیهای قدیم بازیکنی از زخم چاقو وسط میدان روی زمین افتاده و از درد به خود میپیچد!...
واقعا تلخ و دردآور است که میبینیم هر جای دنیا وقتی میخواهند برای ورزش کار اساسی انجام دهند، اول از همه فضا و محیط را سالم میکنند و در مرحله بعد کار را از«پایه» و «سنین پایه» آغاز میکنند و... آن وقت برخی میادین ورزشی ما، به ویژه در سطح رقابتهای ردههای پایه، آنقدر به حال خود رهاست که جولانگاه افراد لمپن و قدارهکش شده است. به راستی باید پرسید: «فاین تذهبون» (به کجا میروید؟).