اختلاف مبنایی با برخـی دوسـتان
دکتر سهراب مقدمی شهیدانی
جناب حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی از مؤسسان و اعضای تحریریه نشریه بعثت، در مصاحبه با نشریه «یاد»، در شرح این ماجرا به جزئیات جالبی اشاره کرده است.
وی میگوید: «در اواخر سال 1343 به خاطر خط مشیای که آقای شریعتمداری داشتند، دارالتبليغ را تأسیس کرده بودند، اختلاف بینش به وجود آمد بین برخی از دوستانی که آنجا را اداره میکردند با دوستان اصلی - با برخی از دوستانی که در هسته مرکزی بودند و ارتباطاتی با تشکیلات دارالتبليغ داشتند - آقای خسروشاهی، آقای حجتی و... بودند و آنها تأکید داشتند که برای وحدت روحانیت از آقای شریعتمداری هم یاد بشود. از دارالتبليغ هم اسم برده شود.
احساس میشد که نوعی تنگنای همزیستی، محذوراتی را دارد بین آقایان به وجود میآورد، معذلک نشریه تداوم داشت و برای جبران این نقیصه - خط مشیای که در این نشریه داشت حاکم میشد - نشریه انتقام سازماندهی شد.
نشریه انتقام در کنارش بیانگر اهداف جدی و قوی و ناب مبارزاتی بود؛ نشریهای که آخرین شمارهاش مربوط به کاپیتولاسیون بود.
... انتقام، مدتی طول نکشید، فکر کنم یک سال بود. جالب آن است که از هستههای اولیه کار در «انتقام» آقای حاج شیخ ابوالقاسم وافی که در قم بود. چند سال بعد که ما از موضوع عضویت آقای وافی اطلاع پیدا کردیم، فهمیدیم چقدر هوشمندانه کسانی را انتخاب کردهاند که کسی باور نکند اینها دستشان در این کارها هست. آن نشریه خیلی فعّال بود و در تهران، تشکلهای دانشجویی، انجمنهای اسلامی دانشجویان و در بازار کسانی بود که آن را خوب توزیع میکردند. در قم هم خوب توزیع میشد.
رمز تداوم نشریه مخفی دانشجویان حوزه علمیه قم در این بود که افراد مرتبط با آن، پرحرف نبودند؛ پرگو نبودند؛ این طرف و آن طرف خودشان را عرضه نمیکردند و این از رموز تداومش بود.
آخرین شمارهاش که من خاطرم هست مربوط به کاپیتولاسیون بود بحث تحلیلی بسیار ارزشمندی را ارائه داد و ویژهنامهای بود که فکر میکنم در 20 یا 30 صفحه تهیه شده بود و منتشر شد. بعد از آن بعضی از آقایان دستگیر شدند و من هم مجبور به هجرت به عراق شدم.»1
حجت الاسلام و المسلمین دعایی در سخنانی عجیب، اختلاف آقای شریعتمداری با امام خمینی(ره) را صرفاً به اختلاف در روش تقلیل میدهد.2
این نشان میدهد که اختلاف آیت الله مصباح با سایر افرادی که در نشریه بعثت، افکار آقای شریعتمداری را منتشر میکردند، چقدر دقیق و سنجیده بود.
حجتالاسلام و المسلمین خسروشاهی در مورد دارالتبلیغ این گمان را داشت که این نهاد نیز همانند مدرسه دین و دانش یا مدرسه حقانی که آیت الله بهشتی آنها را تأسیس کرده بود، یک جریان اصلاح طلبانه برای کادرسازی در حوزه و پرورش نیروی جدید با آموزش علوم روز است.
وی میگوید: «ما فکر میکردیم که دارالتبلیغ هم مثل همان مدرسههاست. طلبهها آموزش میدیدند و زبان خارجی یاد میگرفتند. عدهای هم اعتقاد داشتند که دارالتبلیغ برای جلوگیری از مبارزه تشکیل شده است.
البته ما اینطور فکر نمیکردیم. وقتی حضرت امام از زندان آزاد شدند و به قم آمدند، من به همراه آقای علی حجتی کرمانی خدمت ایشان رفتم. به ایشان عرض کردیم که ما در دارالتبلیغ هم فعالیت داریم و فعالیتهایمان را برایشان گفتیم و بعد عرض کردیم: «اگر حضرتعالی نهی میفرمایید، ما در آنجا شرکت نمیکنیم».
ایشان فرمودند: «من شما را نهی نمیکنم». البته امام نظر خوشی نسبت به دارالتبلیغ نداشتند.
برداشت ایشان این بود که: «این (دارالتبلیغ) تبدیل به آن دانشگاه خواهد شد!»
ما از امام پرسیدیم: «حضرتعالی به چه جهت این را میگویید؟» ایشان از زیر تُشکِشان روزنامه مهد آزادی تبریز را درآوردند و به ما نشان دادند که به مدیریت آقای سید اسماعیل پیمان منتشر میشد- او سابقاً روحانی بود، در آن روزنامه مطلبی نوشته بود راجع به دانشگاه اسلامی.
نویسنده مقاله آقای عقیقی بخشایشی بود که اکنون از فضلای حوزه علمیه قم هستند. او هم آن زمان جزء شاگردان دارالتبلیغ بود. به امام عرض کردم که این روزنامه را یک فرد روحانی در میآورد که رضاخان پهلوی او را خلع لباس کرده است و نویسنده مقاله طلبهای است که در قم درس میخواند،- البته روزنامه را از تبریز فرستاده بودند تا ببینند اوضاع از چه
قرار است! امام فرمودند: «روزنامهها بدون موافقت دستگاه چیزی چاپ نمیکنند».
گفتم: «بالاخره ما به کارهایمان ادامه بدهیم یا خیر؟» ایشان فرمودند: من شما را نهی نمیکنم. شما به کارهایتان ادامه بدهید.»3
آیت الله مصباح یزدی در رابطه با این اختلاف فکری در نشریه بعثت که منجر به انتشار نشریه انتقام شد، چنین میگوید:«از جمله کارهایی که آن زمان انجام میگرفت و به این گروه [یازدهنفره] ارتباط داشت تهیه نشریات مخفی بود. در ابتدا، نشریهای به نام «بعثت» منتشر میشد. در تهیه این نشریه، برخی افرادی هم که با بعضی بیوت دیگر مراجع ارتباط داشتند4 و به اصطلاح امروز، صد درصد در خط امام(ره) نبودند، مشارکت داشتند و طبعاً وجود این افراد و گرایشهایشان در مطالبی که منتشر میشد بی اثر نبود.
لذا وقتی احساس کردیم که آن هدف اصلی درست بیان نمیشود، به فکر تهیه نشریه دیگری که کاملاً یکدست باشد افتادیم.
از این جهت نشریه «انتقام» را تأسیس کردیم که هم مطالبش شدید اللحنتر بود و هم موضعگیری آن بسیار صریح بود. همه نویسندگان آن هم از کسانی بودند که رهبری حضرت امام(ره) را کاملاً پذیرفته بودند و فقط بعضی از افرادی که در نشریه «بعثت» شرکت داشتند، گردانندگان این نشریه را میشناختند و برای سایران مایه تعجب شده بود که اینها چه کسانی هستند؟ توزيع اين نشريه بسيار سرّی بود و با شيوههای بسيار پيچيدهای چه در قم و چه در شهرستانها - تهيه، چاپ و منتشر می گرديد.
زحمت فراوانی کشيده میشد تا اينها به ساير مراکز استانها و به دست شخصيتهای معروف مبارز برسد، مثلاً نسخه نشريه را در جعبه گز جاسازی میکردند و توسط پست میفرستادند.»5
در این نقل، آیت الله مصباح به وابستگی برخی اعضای تحریریه به برخی بیوت به عنوان یکی از عوامل اصلی در انتشار انتقام اشاره کرده و اجمالاً به مشارکت افراد دیگر در تأمین محتوای انتقام اذعان دارد.
پانوشتها:
1- اسناد نهضت اسلامی ایران (بعثت و انتقام)، ج1و2، صص 30 و 31. به نقل از: فصلنامه یاد
(نشریه بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی)، سال ۱۲ شمارههای 46-45، بهار و تابستان ۱۳۷6، صص 124-127.
2- وی میگوید: «ابتدا اختلاف در مشی بود. امام خیلی قاطع و صریح و انقلابی واقعی بودند آنها میگفتند که افشای جنایات حاکم بر کشور افشای ماهیت رژیم درست است، منتهی باید در حد نصیحت و در حد ملایمت باشد، و امام اعتقاد داشتند به صراحت و روشنگری واقعی؛ بعدش هم اینکه مشی دیگری انتخاب کرده بودند و آن تأسیس دارالتبلیغ بود فعالیت رفرمیستی مبارزاتی در آن ایام بود.» ر.ک: گفتوگوی آقای مهدی نصیری - سردبیر سابق روزنامه کیهان - با حجت الاسلام دعایی- مدیر مسئول روزنامه اطلاعات-، عصر حیرت، قسمت 6، https://www.youtube.com/watch?v=Rhxv2-TR1WM منتشرشده در 15 بهمن 1399.
3- خاطرات 15 خرداد (تبریز)، صص154- 155.
4- منظور آقای شریعتمداری است.
5- گفتوگویی صمیمی با حضرت آیت الله مصباح، نشریه دیدار آشنا، شماره 5، خرداد و تير 77، ص9.