تأمین فوری نیاز و خواستههای فرزندان لطف والدین یا...؟!
مهدی برازنده
«والتر میشل»، روانشناس اتریشی، در دهه 1960 آزمایشی بر روی بچههای کودکستانی انجام داد که در آن از کودکان خواسته شد به مدت نیم ساعت روی صندلی بنشینند و شیرینیهایی که روبهروی آنها قرار گرفته را تا پایان زمان تعیین شده نخورند. حین آزمایش بعضی کودکان مدام به شیرینی نگاه کردند، بعضیها فقط گاهی به شیرینیها نگاه میانداختند و بعضی کودکان هم نگاه و توجه خود را کلاً نسبت به شیرینیها پرت کردند. سرانجام کودکانی که بیشتر به شیرینیها نگاه کردند، شیرینیها را خوردند و آنها که کمترین توجه و نگاه را به سوی شیرینی داشتند، این آزمون را با موفقیت طی کرده و طعم شیرین پیروزی در آزمون را چشیدند. 15 سال بعد از این آزمایش و با بررسیهای به دست آمده از سوی این روانشناس اتریشی، مشخص شد آن دسته از کودکانی که شیرینیها را نخوردند، از نظر شغلی، تحصیلی و رشد علمی، فارغ از وضعیت هوش شناختی، شرایط بهتری نسبت به سایر کودکان داشتند. آثار تربیتی موفق این آزمایش، از جمله صبوری و مقاومت در برابر لذتهای آنی و تادیب از طریق به تاخیرانداختن لذتها، باعث شد که چندی بعد آزمون «شیرینی را نخور» معروف شده و حتی مدرسهای با این عنوان ساخته شود که روی پیراهن هریک از کودکان محصل در آن مدرسه عبارت «شیرینی را نخور» نوشته شود.
آزمایش ذکر شده به وضوح نشان میدهد گاهی محدودیتها، فشارها و تلخیهای زندگی باعث رشد افراد در ابعاد مختلف میشود، حال اگر افراد این مفهوم را از بدو کودکی درک کنند، به احتمال زیاد در آینده شخصیت پخته تری دارند و ضمن تصمیمگیری بهتر در انتخابهای زندگی، در برابر انواع و اقسام فشارهای وارد شده در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی و... مقاومت بالایی از خود نشان میدهند و امکان تصمیمگیری و حل مسئله بهتری خواهند داشت.
استفاده از روشهای تربیتی و بهره مندی از نتایج روشهای علمی همچون آزمایش روانشناسی فوق، تاثیر مستقیمی بر «سبک زندگی» فردی و اجتماعی ما خواهد گذاشت. اکنون فارغ از هرگونه قضاوت در مورد اینکه سبک زندگی ایرانیها چگونه است و بخواهیم به ابعاد مختلف آن نمره دهیم، باید اهمیت توجه به «سبک زندگی» را در زندگی خود لمس کنیم.
برای اصلاح و پرفایده شدن سبک زندگی در ابعاد مختلف زندگی ممکن است ابتدا نام «نظام تعلیم و تربیت» مانند «تیتر یک» صفحه روزنامه جلوی چشممان ظاهر شود، که درست است، اما نباید از نقش «خانواده»، «گروه همسالان»، «رسانهها» و «خود فرد» غافل شد.
اگرچه وجود مطالب مهم و اثرگذار در کتب درسی را نمیتوان انکار کرد و باید هم مورد توجه باشد اما اینکه انتظار داشته باشیم تمام مفاهیم مرتبط با «سبک زندگی» فقط در قالب کتاب درسی به بچهها منتقل شود نگاه دقیقی نیست و این طرز نگاه در ساختن یا ترمیم سبک زندگی کودکان، نوجوانان و در مجموع خانوادهها ناقص به نظر میآید، چرا که تاثیر «عمل» و «تجربه» از دانش و آگاهی بیشتر است.
از طرفی آموزش مهارتهای اساسی در زندگی از جمله مهارت حل مسئله، انتخاب و... در زندگی افراد صرفاً با استفاده از توصیه و زور و اجبار فایدهای نخواهد داشت و باید با گذر از توجه افراطی به محفوظات به سمت افزایش و به کارگیری بیشتر روشهای آموزش مهارتی و نهادینه شدن این آموزشها در دانشآموزان حرکت کرد.
در رابطه با تاثیر آموزشهای مهارتی و عملی به دانشآموزان، رهبر حکیم انقلاب نیز در 21 اردیبهشتماه امسال در دیدار با معلمان سراسر کشور به خوبی فرمودهاند: «بعضی مطالب در برنامه درسی کنونی، صرفاً محفوظاتی است که بدون هیچ سودی برای حال یا آینده دانشآموزان به ذهن آنها سرازیر میشود که باید این موارد شناسایی و از آموزشها حذف شود. مسائلی همچون سبک زندگی اسلامی، تعاون و همکاری اجتماعی، مطالعه و تحقیق، فعالیتهای جهادی، مبارزه با آسیبهای اجتماعی و نظم و قانونگرایی از جمله مهارتهایی است که باید در مدرسه آموزش داده، و از دوران کودکی و نوجوانی در افراد نهادینه شود.»
البته، درج شرح زندگی و گذشته بسیاری از افراد موفق و بزرگانی که با پشت سر گذاشتن سختیهای دوران کودکی یا سختیهای مسیر زندگی به پختگی و موفقیتهای چشمگیر و اثرگذاری بر جامعه رسیدهاند میتواند ذهن دانشآموزان را با چنین فضایی آشنا کند.
اشاره شد که نباید از نقش عناصر تعیینکننده اجتماعی همچون «خانواده» در بحث سبک زندگی غافل شد. اکنون بسیاری از خانوادهها و والدین، خصوصاً خانوادههای تک فرزند، تمامی توان خود را برای رفع خواستههای بیچون و چرای فرزندشان به کار میبرند، طوری که وقتی فرزندشان به بلوغ رسیده و پا به سن میگذارد و رفته رفته از خانواده فاصله میگیرد، گویی نسبت به زمین و زمان طلبکار شده و منتظر است تا کسی از بیرون برای رفع نیازهای زندگی به دادش برسد. البته تلاش والدین برای تامین منطقی نیازهای فرزندان امری پسندیده است اینجا سخن از تامین فوری و بیملاحظه تمام خواستههای فرزندانی است که در طول دوران کودکی تا جوانی هرگز طعم تاخیر در اجابت خواستهها یا قوی شدن با نرسیدن آنی به همه نیازها را تجربه نمیکنند. اثر این رویه تربیتی را میتوان در بروز مشکلاتی همچون تحمل نکردن کمترین کمبودها یا کمترین سختیها در زندگی مشترک این فرزندان نازپرورده و رفتن به سمت اختلافات، سرخوردگی، ناامیدی و طلاق با اولین موجها و تلاطمات اقتصادی و اولین تجربه محرومیت یا نیاز به اولویتبندی نیازها مشاهده کرد. از طرفی برخی والدین با اعتقاد به اینکه باید تمام و کمال
خواسته فرزندان را برآورده کنند به تکفرزندی تمایل پیدا کردهاند که خود مشکلات فراوانی دارد.
تا اینجا بر لزوم آمادگی برای پذیرش یکسری سختیها و تلخیهایی که در ذات زندگی هستند، تاکید کردیم و راه مواجهه با آن را اصلاح رفتار و ترمیم «سبک زندگی» و صد البته توجه بیشتر به تاثیر و فایده «عمل» نسبت به دانش و آگاهی عنوان کردیم. نکته دیگر آن که نباید توجه به «عادتهای مثبت» در سبک زندگی را مورد غفلت قرار داد؛ ورزشکاری را تصور کنید که تازه ورزش بدنسازی را شروع کرده است، طبعاً در روزهای اول که تمرین میکند، دردهای عضلانی به سراغش رفته اما هرچه عادت به تمرین کردن را در برنامه روزانه خود قرار میدهد و «نتایج» حاصل از سختیهای تمرین را در تقویت و رشد عضلات بدنش میبیند، با انگیزه بیشتری به ورزش کردن ادامه داده و سختیها و دردهای حاصل از آن را به راحتی میپذیرد. در مورد عادات اخلاقی و رفتاری در سبک زندگی هم همینطور است، با عادت دادن خود به رفتارهای مثبت و پرفایده، مثل تنظیم ساعت خواب، ورزش کردن، مراقبه، برنامه کتابخوانی، دعا و نیایش با پروردگار و...، متناسب با نیاز خود، میتوان نتایج خوبی را در زندگی خود رقم زد.
تا اینجا، سعی بر آن شد که تاثیر به تاخیرانداختن لذتها، ارتقای بردباری و تحمل برخی مصائب در زندگی، اصلاح رفتار و خلق عادتهای جدید را ذکر کنیم و تاثیر عمیق «رفتار» و «عمل» را نسبت به «آگاهیِ صرف» و «دانش» برشماریم. در پایان لازم است اشارهای نیز به بیانیه مهم گام دوم انقلاب اسلامی داشته باشیم که رهبر انقلاب یکی از محورهای اصلی آن را به موضوع «سبک زندگی» اختصاص دادهاند.
توجه به سبک زندگی از معدود مواردی است که معطل تشکیل ستاد و قرارگاه و نهاد و... اقدام فلان مسئول نمیماند، بلکه هر فرد و هر خانواده ای، مسئول رسیدگی به سبک زندگی خویش است و میتواند با اصلاح رفتار و خلق عادات مفید جدید از برکات آن در زندگی فردی و اجتماعی بهره مند شود، ضمن آنکه هر وزارتخانه و نهادی (مثلاً وزارت آموزش و پرورش، رسانه یا حوزه علمیه) میتواند به نوبه خود در اصلاح سبک زندگی جامعهای که با آن سروکار دارد، نقشی موثر ایفا کند. میتوان یقین داشت که با تنظیم سبک زندگی نوجوانان و جوانان و خانوادهها، میتوان در آینده شاهد نسلهایی دانشمند، فعال، اثرگذار و تولیدکننده در عرصههای مختلف، حتی بیشتر از زمان حاضر بوده و دیگر کمتر نگران اثرات مخرب فضای مجازی و سایر محرکهای بیرونی بر ذهن و روان و فرزندان مان در عصر سرعت و تکنولوژی باشیم.