کد خبر: ۳۱۳۸۴۶
تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱۴۰۴ - ۱۸:۲۰
یادنامه آیت‌الله عبدالکریم حق‌شناس- ۴

مدیریت مدرسه سپهسالار پس از بازگشت به تهران

مرحوم آیت‌الله محمدی ری‌شهری

استادان در حوزۀ علمیّۀ قم
آیت‌الله حق‏شناس، گویا پس از ورود به حوزۀ قم، برخی از دروس سطح را بار دیگر نزد برخی از استادان چیره‏دست، نظیر شیخ محمّدعلی حائری کرمانی، از اعضای هیئت استفتای آیت‌الله بروجردی، می‏گذراند و سپس در دروس خارج فقه و اصول، حاضر می‏شود. برخی از اساتید ایشان در این دوره، عبارت‌اند از:
- آیت‌الله سیّد محمّدتقی خوانساری: آیت‌الله حق‏شناس، دروس دورۀ خارج خود را با حضور در درس اصول آیت‌الله سیّد محمّدتقی خوانساری آغاز می‏نماید که یک دورۀ تقریرات این درس، هنوز باقی مانده است. گویا ایشان در برهه‏ای، از شاگردان درس خارج فقه آقای خوانساری نیز بوده است.
- آیت‌الله سیّد محمّد حجّت کوه‏کمری: آیت‌الله حق‏شناس، در درس خارج فقه آیت‌الله سیّد محمّد حجّت، شرکت می‏کند و بخشی از این درس را نیز تقریر می‏نماید که هم‏اکنون در زمرۀ آثار ایشان، موجود است. آیت‌الله حق‏شناس، افزون بر شرکت در درس آیت‌الله حجّت، به لحاظ مباحث اخلاقی و عرفانی نیز در زمرۀ شاگردان آن بزرگوار بوده است.
- آیت‌الله سیّد روح اللّه خمینی: شیخ عبدالکریم حق‏شناس که در تهران و از طریق استادش آیت‌الله شاه‏آبادی که بارها از شاگرد برجستۀ خود، حاج آقا روح‌الله خمینی یاد کرده بود، دورادور به ایشان ارادت و علاقه پیدا کرده بود، در همان آغاز ورود به قم، در پی وی بر آمد و در درس منظومه‏ ایشان شرکت جست. امام خمینی که با توجّه به شرایط آن روز حوزه، درس فلسفه را غیر عمومی و خاص می‏دانست، برای ارزیابی استعداد فلسفی طالبان، تازه‏واردان به درس را می‏آزمود و پس از احراز صلاحیّت، اجازۀ شرکت به او می‏داد. استاد حق‏شناس نیز مشمول همین قاعده قرار گرفت و با پرسشی در بارۀ وجود و ماهیّت و ارائۀ پاسخ‏های دقیق و درست، استعداد خود را نمایاند و توجّه حاج آقا روح‌الله را بر انگیخت، به گونه‏ای که از وی سؤال کرد: «شما فلسفه را نزد چه کسی خوانده‏اید؟» و آن‌‏گاه که نام «آیت‌الله شاه‏آبادی» را از میرزا عبدالکریم شنید، با ادای احترام به آقای شاه‏آبادی گفت: «شاگرد آقای شاه‏آبادی، امتحان نمی‏خواهد!». از این پس، رابطۀ صمیمی آن دو آغاز شد؛ رابطه‏ای که ایشان، خود آن را به رابطۀ «پدر و فرزند» تشبیه می‏نمود و خاطرات شیرین فراوانی را از آن به یاد می‏آورد.
- آیت‌الله سیّد حسین طباطبایی بروجردی: در سال ۱۳۲۳ش، آیت‌الله بروجردی به درخواست مکرّر علمای بزرگ و فضلای قم، بعد از سفر به تهران برای معالجه، به قم وارد شد و برای زعامت حوزه و عهده‏داری مرجعیّت، در آن شهر ماند. وی پیش از این، در بروجرد ساکن بود. شهرت علمی ایشان، به گونه‏ای بود که فضلای حوزۀ علمیّه در هر فرصتی برای استفادۀ علمی از آن بزرگوار، به بروجرد سفر می‏نمودند. آیت‌الله حق‏شناس نیز گاه به تنهائی و گاه همراه فضلایی دیگر همچون حضرات آیات: سلطانی، مطهّری، منتظری و اخوان مرعشی به بروجرد سفر می‏کرد و از محضر ایشان، بهره‏مند می‏شد. آنچه موجب شد میرزا عبد‌الکریم، جذب آیت‌الله بروجردی شود، تنها جنبۀ علمی و برجستگی فقهی ایشان نبود، بلکه معنویّت خاص و فوق‌العادۀ وی، مهم‏ترین عامل این جذب بود. آیت‌الله حق‏شناس بارها در توصیف مرحوم بروجردی یادآور می‏شد که «ایشان از گوش و چشم برزخی برخوردار بود». همچنین از ایشان با تعبیر «مجسّمۀ علم» یاد می‏کرد و نظم ایشان را می‏ستود.
آیت‌الله حق‏شناس، از همان ابتدای ورود آیت‌الله بروجردی به قم، ملازم دروس فقه و اصول ایشان گردید و در زمرۀ شاگردانِ خاص و مورد توجّه وی در آمد و تحت تأثیر مبانی فقهی و اصولی ایشان قرار گرفت، به طوری که تمام درس‏های فقه و اصول استاد خویش را نوشت و امروزه این تقریرات، در شمار میراث علمی ایشان باقی است.
بازگشت به تهران
پس از رحلت آقا شیخ محمّدحسین زاهد (محرّم ۱۳۷۳ق‏/ ‏مهر ۱۳۳۲ش)، برخی از سرشناسان اهالی مسجد امین‌‏الدوله و بزرگان آن محل، بنا به وصیّت مرحوم زاهد، از آیت‌الله بروجردی درخواست نمودند تا آیت‌الله حق‏شناس را برای امامت مسجد، به تهران اعزام نماید. آیت‌الله بروجردی، پس از قبول این درخواست، طبق نقل کسانی که در این جمع به محضرشان رفته بودند، فرموده بود: «شما فکر نکنید یک طلبه است که به تهران می‏آید. شما مرا به همراه خود به تهران می‏برید!». بازگشت به تهران برای آیت‌الله حق‏شناس که قم را محلّ پیشرفت و ترقّی علمی و عملی می‏دانست، بسیار گران بود. از این رو، 
برای رهایی از تردید در تصمیم‏گیری، با امام خمینی مشورت نمود و آن گاه که ایشان، اجابت درخواست مؤمنان را تکلیف دانست، صمیمیّت پدر و فرزندی، این اجازه را به استاد حق‏شناس داد که این ‏گونه با ایشان محاجّه کند که: پس چرا خود شما نمی‏روید؟ و امام نیز بزرگوارانه پاسخ می‏دهد: «مردم گفته‏اند: عبدالکریم! اگر گفته بودند: روح‌الله، و الله دعوت آنها را می‏پذیرفتم».
استاد، هماره پس از نقل این خاطره می‏افزود: «در آن زمان، امام، مدرّس درجۀ یک حوزه و در آستانۀ مرجعیّت بود؛ امّا آن‏ چنان بی‌‏هوا و در قید انجام وظیفه و بی‏توجّه به مناصب ظاهری بود که نگفت شرایط من با شما تفاوت می‏کند، بلکه به عدم درخواست مردم، استناد و قَسَم یاد کرد که اگر وظیفه باشد، حوزه را برای امام جماعت شدن، ترک می‏کند».
همچنین می‏فرمود: «وقتی به امر آیت‌الله بروجردی، قرار شد به تهران بازگردم، ایشان زمانی را مشخّص کردند که خصوصی به دیدارشان بروم. در آن جلسه فرمود: تنها سفارش من، این است که تعامل شما با افراد جامعه به ‏گونه‏ای باشد که رفتارتان بر ایمان آنان بیفزاید، نه آن که خدایی ناکرده موجب بی‏اعتقادی آنان به دین و روحانیّت گردد».
به هر حال، ایشان پس از حدود پانزده سال اقامت در قم، به زادگاهش در تهران بازمی‏گردد. تأیید جدّی مرحوم آیت‌الله بروجردی، برای ایشان، شأن و شخصیّت بزرگی ایجاد می‏کند. مردم و شاگردان مرحوم آقای زاهد به ایشان روی می‏آورند و کم‌کم طلبه‏ها برای شرکت در دروس ایشان به نزدشان می‏آیند.
مدیریت مدرسۀ سپهسالار قدیم
آیت‌الله حق‏شناس، پیش از آن که تدریس در حوزۀ علمیّۀ مسجد امین‌الدوله را آغاز نماید، در مقطعی علاوه‌بر مدیریت مدرسۀ سپهسالار قدیم، در آن‏جا به تدریس مشغول می‏شود. طبق وقف‏نامۀ این مدرسه، کسی باید متولّی آن شود که جامع معقول و منقول باشد، یعنی هم استاد فقه باشد و هم فلسفه بداند. پیش از آیت‌الله حق‏شناس، مدیریت آن بر عهدۀ آیت‌الله مهدی حائری یزدی بود و زمانی که ایشان به خارج از کشور سفر می‏کند، مطابق وقف‏نامه، مدیریت آن به آیت‌الله حق‏شناس واگذار می‏شود. پس از بازسازی و تجهیز این مدرسه توسط آیت‌الله حق‏شناس، حوالی سال ۱۳۶۲ش، پذیرش عمومی طلّاب در آن آغاز شد؛ ولی در همان ماه‏های نخست اختلاف‏هایی پدید آمد و ایشان مجبور شد به جای این مدرسه از مسجد امین‌الدوله که در آن نماز می‏خواند، به عنوان مدرسۀ علمیّه استفاده نماید تا این که مجوّز مدرسۀ امین‌الدوله با مساعدت مرحوم آیت‌الله ایروانی گرفته شد.
دوستان و مرتبطان
آیت‌الله حق‏شناس در حوزۀ علمیّه به طور طبیعی با طلّاب و فضلای بسیاری آشنایی و ارتباط داشته است؛ امّا در میان آنها با برخی ارتباط صمیمی و نزدیک‏تری برقرار بوده که به شاخص‏ترین آنها اشاره می‏گردد.
- آیت‌الله شیخ محمّدعلی اراکی: به گفتۀ آیت‌الله حق‏شناس، آیت‌الله اراکی با وجود بی‏نیازی و جهت ادای احترام، در درس اصول آیت‌الله خوانساری شرکت می‏جسته است. گویا ایشان از همین درس، با آیت‌الله اراکی، آشنایی و مؤانست پیدا کرد و این مؤانست تا پایان عمر آن مرحوم ادامه یافت. بارها اظهار علاقه و ارادت طرفین را به یکدیگر دیده و شنیده بودیم. در برهه‏ای که توفیق درک محضر آیت‌الله اراکی را داشتم، گاه از این ‏جانب (سیّد عبّاس قائم‏مقامی)، احوالِ «آشیخ عبدالکریمِ ما» را جویا می‏شد و از جانب ایشان، حامل سلام برای وی می‏شدم. آیت‌الله حق‏شناس نیز بارها مقام علمی و ورع آیت‌الله اراکی را می‏ستود و پس از رحلت امام خمینی، با جدّیتی تمام، مرجعیّت را در وی متعیّن می‏دانست. صمیمیّت این دو، آن گونه بود که آیت‌الله اراکی، استاد حق‏شناس را فرزند خود خطاب می‏کرد و استاد نیز به ایشان مهر پدری داشت.
- آیت‌الله شیخ محمّد شاه‏آبادی: آیت‌الله شیخ محمّد شاه‏آبادی، فرزند آیت‌الله محمّدعلی شاه‏آبادی، در درس‏های پدر شرکت می‏نمود و از همان ‏جا دوستی میان ایشان و استاد حق‏شناس، شکل گرفت. استاد، روحیّات اخلاقی آقا شیخ محمّد شاه‏آبادی را بسیار می‏ستود و او را علاوه ‌بر فرزند نَسَبی، فرزند معنوی و میراث‌دار بزرگواریِ اخلاقی پدر می‏دانست.
- آیت‌الله دکتر مهدی حائری یزدی: دوستی آیت‌الله مهدی حائری، فرزند آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، مؤسّس حوزۀ علمیّۀ قم، با آیت‌الله حق‏شناس، بسیار عمیق و توأم با احترام فراوان بود. دوستی آن دو، تا پایان عمر آقای حائری با جدّیت و صمیمیّت ادامه یافت و در سال‏های اقامت در تهران، مدّت‏ها با یکدیگر مباحثات فقهی و فلسفی داشتند. آیت‌الله حق‏شناس، هماره استعداد فوق‌‏العادۀ مرحوم حائری را که معمولاً وی را با نام «آقا مهدیِ حاج شیخ» می‏خواند، تحسین می‏کرد.
- آیت‌الله شهید مرتضی مطهّری: آیت‌الله حق‏شناس و شهید مطهّری در درس‏های امام خمینی و آیت‌الله حجّت، همدرس بودند و پیش از آمدن آیت‌الله بروجردی به قم، سفرهای مشترکی به بروجرد برای استفاده از ایشان داشتند و پس از آمدن آقای بروجردی به قم نیز این ارتباط، در درس ایشان تداوم یافت.
مهاجرت آیت‌الله مطهّری به تهران، تقریباً همزمان با استقرار آیت‌الله حق‏شناس در تهران بود و ایشان که به طور طبیعی از آشنایی‏ها و ارتباطات بیشتری برخوردار بود، می‏کوشید تا دوست دیرین خود را در این شهر یاری دهد و در معرّفی و برقراری برخی ارتباطات آقای مطهّری با محافل مذهبی تهران، بس مؤثّر 
بود.
- آیت‌الله سیّد مهدی و سیّد کاظم مرعشی (اخوان مرعشی): آن دو از صمیمی‏ترین دوستان دوران تحصیل آیت‌الله حق‏شناس بودند. دوستی‏ آنها از همان ابتدای ورود به قم آغاز شده بود و در ایّام اقامت اخوان مرعشی در حوزۀ علمیّۀ نجف نیز این ارتباط ادامه یافت.
- آیت‌الله شیخ علی‏پناه اشتهاردی: ارتباط آیت‌الله حق‏شناس با ایشان، علاوه ‌بر حضور مشترک در درس آیت‌الله بروجردی و صمیمیّت مشترک با آیت‌الله اراکی و نیز هم‌بحثی در دروس، به دلیل ویژگی‏های اخلاقی آقای اشتهاردی- که با شأن اخلاقی آقای حق‏شناس سازگاری داشت- از گسترۀ ویژه‏ای برخوردار بود. این جانب (سیّدعبّاس قائم‏مقامی) پس از آن که به حوزۀ علمیّۀ قم وارد شدم، به تکرار، پیام‏هایی را میان آن دو بزرگوار ردّ و بدل می‏کردم و شاهد ارادت و علاقۀ طرفینی‏شان بودم.
- آیت‌الله میرسیّد علی یثربی: آیت‌الله میرسیّدعلی یثربی کاشانی، معروف به آقا میرسیّدعلی کاشی، از برجسته‏ترین دانش‏آموختگان حوزۀ علمیّۀ نجف بود. وی از شخصیّت‏های علمی برجسته‏ای بود که آیت‌الله حق‏شناس، سخت مجذوب توان و شجاعت علمی‏اش بود و از او بهره‏های فراوان برد و مرحوم یثربی نیز به ایشان، علاقه‏مند بود. استاد حق‏شناس، هماره در مباحث علمی، با تحسینِ فوق‌العادۀ آیت‌الله یثربی، از او به عنوان عالمی قوی، بحّاث و اهل استدلال یاد می‏کرد.