کد خبر: ۳۱۳۹۰۶
تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۱

هوشیار باشیم!(یادداشت روز)

از 23 خردادماه سال جاری، یعنی پس از تجاوز رژیم صهیونیستی، آمریکا و متحدان بزدلشان به کشورمان، به‌طور طبیعی فضای غالب بر کشور «امنیتی» شده و همه تمرکزها و انرژی‌ها - چه در سطح عمومی و چه در سطوح مدیریتی و رسانه‌ای - به سمت «جنگ» و 
«تدابیر جنگی» رفته است. اینکه آیا جنگ ادامه خواهد داشت یا خیر؟ و چه باید کرد؟ و... موضوعاتی هستند که ذهن بسیاری را در ایران و شاید حتی دیگر کشورها درگیر خود کرده است. اینکه بخشی از ظرفیتِ ذهنی و توجهات به سمت موضوعاتی برود که، از آن ناحیه «احساس خطر» می‌شود، کاملاً طبیعی و درست است اما این به معنای غافل ماندن از مسائل دیگر - که در نگاه اول شاید خیلی مهم به نظر نرسند - نیست. توجه و تمرکز روی «خطر» و «جنگ» به هیچ وجه نباید باعث بی‌توجهی یا حتی کم‌توجهی به مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، منطقه‌ای و... شود. به عبارت دیگر، خطر را نباید صرفاً 
«در یک نقطه» دید و از نقاط دیگر غافل ماند. در این‌باره گفتنی‌هایی هست:
1- نتیجه مشاهده «تهدید مشترک»، «اتحاد و انسجام ملی» است به‌ویژه وقتی تهدید از ناحیه منفورترین و کثیف‌ترین رژیم‌ها باشد. شاید اگر مردم کشورمان تاریخ جنایات آمریکا را در دنیا نمی‌دانستند، یا نسل‌کُشی آنلاینِ ساکنان غزه جلوی چشمشان رخ نداده بود، یا انهدام زیرساخت‌های سوریه‌ تحت کنترل رژیم صهیونیستی و آمریکا را ندیده بودند، یا اطلاعی از جنایات هولناک صبرا و شتیلا و... نداشتند، این اتحاد به شکل امروزی شکل نمی‌گرفت. اگرچه ما معتقدیم، بخش مهمی از این اتحاد و انسجام اجتماعی، حاصل فرهنگ ایرانی - اسلامی این مردمِ متمدن است. اگر سوریه‌ بشار اسد نتوانست مثل ایران عزیز در برابر یک جنگ‌ ترکیبیِ واقعاً شیطانی دوام بیاورد، فقط به خاطر خیانت و نفوذ و ضعف نظامی و اقتصادی نبود و قطعاً نبودن چنین فرهنگی در سقوط دمشق نقش داشته است. یک لحظه - فقط یک لحظه - تصورش را بکنید، در سوریه - چه در سطح عموم مردم و چه در سطح مقامات - فرهنگ عاشورایی وجود داشت و مردم از برکت وجودی نازنینی مثل امام حسین(ع) بهره‌مند بودند؛ شرایط حتماً مثل امروز نبود! 
این اتحاد و انسجام به هر قیمتی که شده باید حفظ شود و نباید ذره‌ای تردید داشت، حمله به این انسجام و اتحاد ملی، جزو «پلن B» دشمن است. هرکس با هر نیت و روشی، به این انسجام و اتحاد حمله کرد، چه بداند و چه نداند، در زمین دشمن بازی کرده است.
2- کمتر از 10 روز پیش، این بند از یادداشت را در همین ستون آوردیم. به دلیل اهمیت آن، به ناچار آن را دوباره تکرار می‌کنیم و آن چیزی نیست جز، بحث انحرافی و خطرناک «ملت - امت». این مبحث یکی از همان مواردی است که، طیفی از غربگرایان و سکولارهای وطنی، بلافاصله پس از آغاز آتش‌بس، آن را به دست گرفته و با آن، به این اتحاد حمله کردند! از روی جهل یا از روی غرض و مرض و کینه، بیان این مزخرفات آیا جز «دوقطبی‌سازی»، حاصلی دارد؟ آیا دوگانه «ملت-امت»، ترجمه همان «نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران» نیست؟ اگر هست -که هست- آیا هنوز برای این طیف ثابت نشده، حمله به میهن پس از آن صورت گرفت که غزه و لبنان زخم برداشت؟ آیا فهم اینکه پس از زخمی شدن حماس در غزه و حزب‌الله در لبنان، دشمن با این توهم که ایران در اوج قدرت نیست، به ایران عزیز یورش برد، این‌قدر برایشان سخت است؟ آیا مقاومت یمن، لبنان، فلسطین، عراق و... اکنون در کنارمان نیستند؟! آیا دوگانه «ملت-امت»، آلوده به مباحث ناسیونالیستی و به دنبال حذف دین نیست؟! مگر نه اینکه «ملت» در طول «امت» است؟! مگر «ملت» و «امت»، اصلاً با هم تعارض دارند که این طیف، به دنبال ایجاد انشقاق بین آنهاست؟! به قول آن دوست فرهیخته، در عین اینکه می‌توان یک واحد ملی ایجاد کرد، و در چارچوب یک دولت-ملت اندیشید، می‌توان خود را پاره‌ای از یک پیکر بزرگ‌تر دانست که امت اسلامی است.
3- یکی از کثیف‌ترین حربه‌های دشمن در روزهای پس از آغاز جنگ 12 روزه، تلاش برای عادی‌سازی مسئله «ترور» مقامات رسمی کشورمان بوده است. همیشه، تهدیدِ رسمی و علنی به ترور مقامات کشورها، امری مذموم بوده و اگر یک طرفِ جنگ حتی، قصد ترور هم داشت، آن را به دلیل پیامدهای بد سیاسی‌اش، لااقل به زبان نمی‌آورد. در این مدت، دشمن تلاش داشته با تهدید به ترور، قُبح‌شکنی کند فلذا، باید سران و رهبران دشمن را تهدید کرد و قبح قتل آنها را هم شکست! کاری که چند تن از مراجع به شکلی، با صدور فتوا و همین‌طور حوزه‌های علمیه به شکلی دیگر به‌درستی انجام دادند و هیئت‌های عزاداری امام حسین‌(ع) هم به درستی همان خط را گرفته و ادامه داده‌اند. در این بین چنانچه فردی در حالی که فرماندهان و دانشمندان کشورش به دست دشمن ترور شده و سایر مقامات کشورش نیز تهدید به ترور می‌شوند اعلام کند، نباید به دشمن از گل نازک‌تر گفت، باید به این فرد، شک کرد. چنین افرادی در خوش‌بینانه‌ترین حالت، افراد ترسویی هستند که معتقدند، دشمن هر غلطی کرد، باید نشست و تماشا کرد و در بدبینانه‌ترین حالت نیز چنین افرادی، همان نفوذی‌هایی هستند که می‌توانند در پوشش کارشناس، مسئولین را دچار خطای محاسباتی کنند. برخورد فوری با چنین موجوداتی، بزرگ‌ترین کمک به انسجام و اتحاد ملی است که در بند اول این یادداشت، از اهمیت آن گفتیم! تلاش برای درگیر نشدن در جنگ، برای زمانی است که جنگی آغاز نشده؛ اما چنانچه جنگ تحمیل شد، هرگونه «تردید» و «ترس» یعنی خوردن ضربات از دشمن!
4- خبرهای ضد و نقیضی از تحرکات دشمن در برخی کشورهای منطقه - که زمانی درگیر داعش بودند - منتشر شده است. مثلا برخی گزارش‌ها حاکی است، در عراق، تلاش‌های موازی برای، تضعیف نیروهای مسلح عراق (ارتش و حشدالشعبی) از یک طرف و احیای داعش از طرف دیگر رصد شده است. اخبار مربوط به خلع سلاح حشدالشعبی و سنگ‌اندازی در مسیر تسلیح ارتش عراق به سلاح‌هایی که خریداری کرده است را بگذارید کنار اخباری که می‌گویند، پس‌مانده‌های داعش و تروریست‌های تکفیری در عراق و سوریه در حال سازماندهی‌اند! همین‌طور خبرهایی که از افزایش بی‌سابقه فشارها به حزب‌الله لبنان با هدف خلع سلاح منتشر می‌شود. به یکی از این ده‌ها گزارشی که اینجا فقط به بخشی از آن اشاره می‌کنیم دقت کنید: 
«در حال حاضر بیشترین هشدارها در جبهه لبنان وجود دارد. تجمیع گسترده تروریست‌های جولانی در مرزهای شرقی، عبور گسترده تروریست‌ها از مرزهای شرقی و شمالی به عمق خاک لبنان و صدور اخطار حملات تروریستی و انتحاری همزمان با پرواز مستمر هواگردهای آمریکایی - صهیونی در شرق و غرب لبنان در حالی صورت می‌گیرد که فشارها در عرصه سیاسی بر بیروت جهت پاسخ مثبت به خواسته‌های فرستاده آمریکا افزایش یافته است؛ فشاری که [به دنبال] یک موقعیت دوگانه است: یا به خواسته‌های ما پاسخ مثبت می‌دهید یا تصعید اسرائیل ادامه خواهد یافت...» چنین اخباری را بگذارید کنار اظهارات روز عاشورای شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزب‌الله لبنان که نشان می‌دهد این جنبش به‌شدت برای خلع سلاح تحت فشار است! جمع‌بندی این چند خط نشان می‌دهد، دشمنی که جنگ را با ما آغاز کرده، پلن‌های B و C و D هم دارد. درست است که دشمن سیلیِ سختی از ما خورده، ولی امثال نتانیاهو، با جنگ است که زنده‌اند! آنها با جنگ، هم دیده می‌شوند، هم عمر سیاسی‌شان را طولانی‌تر می‌بینند، بنابراین باید کاملاً هوشیار بود. تمرکز همه ظرفیت موجود در کشور به تحولات داخلی مربوط به جنگ، می‌تواند، باعث دیده نشدن این تحولات شود. هدف اگر «تأمین امنیت» از طریق «شکست دشمن» است، باید همه این تحولات را در «یک‌جا» دید و تحلیل کرد و برایش برنامه ریخت. در این حالت است که در صورت ادامه حماقت دشمن می‌توان ضرباتی به مراتب سخت و شکننده‌تر از جنگ 12 روزه اخیر به دشمن وارد کرد و بار دیگر به همه دنیا نشان داد که «ایران حسین(ع) همیشه پیروز است».

جعفر بلوری