kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۹۰۹۴
تاریخ انتشار : ۰۸ بهمن ۱۴۰۱ - ۲۲:۱۱

حمله به سپاه با هدف نابودی سه میلیارد انسان؟! (یادداشت میهمان)

 
 
۱- وقتی جنگ‌طلبی‌ها و تهدیدها و حمایت از تروریست‌ها و مالیخولیاهای تحریمی و ایجاد ناامنی‌ها و آزمایشگاه‌های بیولوژیکی و... از سوی آمریکا و اروپا و تورم و بحران غذایی کنونی و همه‌گیری‌های بیماری‌ها در جهان ناشی از این جنایات ضدبشری برای کشتار و نابودی انسان‌ها را در کنار سخنان غربی‌ها و پروژه‌های آنها بگذاریم‌، مفهوم جدید و واقعی‌تر و عمیق‌تری از جنگ ترکیبی جهانی چهارمِ پیش‌بینی‌شده از سوی دومارانش رئیس اسبق دستگاه جاسوسی فرانسه و اهداف آن ترسیم می‌شود. 
سکانس اول: «باید جمعیت جهان را با جنگ و قحطی و بحران غذایی و بیماری و هر چیز دیگری که ممکن باشد، کم کنیم»، «بقا و افزایش منابع مالی نظام سرمایه‌داری غرب همواره در گرو جنگ است»، «یک‌سوم جمعیت جهان اضافی است که باید کم شود» و...! اینها بخشی از سخنان و متن پروژه‌های تصمیم‌گیران نظام سلطه است. پروژه «لوگانو» با عنوان سند «گونه برتر» یکی از پروژه‌های غربی است که با هدف «کنترل جمعیت» برای «کنترل بر جمعیت و جهان» با «نابودی یک‌سوم جمعیت جهان- بیش از سه میلیارد انسان!» در مجمع جهانی اقتصاد (داووس سوئیس) از سوی اعضاي باشگاه ميليونرها و گلوبالیست‌ها از جمله بیل گیتس سرمایه‌دار بزرگ آمریکایی، هنری کیسینجر وزیر پیشین خارجه آمریکا، کلاوس شواب رئیس مجمع داووس، ديويد راكفلر، جرج سوروس و مايكل بلومبرگ برای حفظ «لیبرالیسم و نظام سرمایه‌داری» طراحی شده و در سازمان امنیت ملی آمریکا به امضای هنری کیسینجر وزیر خارجه وقت آمریکا هم رسیده است. این معنی حقوق بشر غربی- آمریکایی است، نه یک نفر و ده نفر و صد نفر و هزار نفر، نابودی بیش از سه میلیارد انسان! مقامات سازمان ملل از جمله سوزان جورج مدیر سابق امور خاورمیانه در کتاب معروف The Lugano Report (گزارش لوگانو) و همچنین جان کولمان مقام سابق سازمان اطلاعات آمریکا در کتاب «گروه ۳۰۰» که از این پروژه پرده برداشتند‌، نتوانستند و یا نخواستند و یا جرأت نکردند آن را در دستور آگاه‌‌سازی مردم قرار دهند، اما طراحان «نابودی بیش از سه میلیارد انسان» در راستای سیاست‌های جنایتکارانه نظام استکباری، برای «فوت یک نفر» در یک نقطه از جهان، مثلا در ایران کل دنیا را با پروپاگاندای خود تحت تاثیر قرار می‌دهند و فریاد وا حقوق بشرا سر می‌دهند و اشک تمساح می‌ریزند! این پروژه براساس ایده «هرمان کان» سیاستمدار معروف آمریکایی طراحی شده که «جنگ را بر صلح برای بهبود شرایط نژاد برتر غربی» ترجیح داده و خواستار «یک جنگ هسته‌ای بین آمریکا و شوروی (وقت) برای کشتن صدوبیست میلیون نفر» شده بود! بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی به‌عنوان بزرگ‌‌ترین جنایات جنگی تاریخ توسط رئیس‌جمهور آمریکا را به خاطر بیاورید که هنوز مدعیان و عالی‌‌ترین مجامع حقوق بشری دنیا در مقابل آن ساکتند! جنگ اوکراین پرده دیگری از این نیات شوم است. فرانسیس فوکویاما هم براساس همین طرح مخوفِ مهار جمعیت جهان، لیبرالیسم را پایان تاریخ نامیده بود.
سکانس دوم: در فیلم زندگی بوش پسر رئیس‌جمهور اسبق آمریکا با عنوان دبلیو(w) محصول ۲۰۰۸ دیک چنی در دفتر رئیس‌جمهور آمریکا این‌گونه راه بقای لیبرالیسم و نظام سرمایه‌داری را توضیح می‌دهد: 
«۲۵ سال دیگر(سال ۲۰۳۲) منابع آمریکا از بین رفته و تمام شده است و تقاضا ۳۰ تا ۴۰ درصد بالا می‌رود.۸۰٪ منابع آتی جهان، نفت و گاز و آب در اوراسیاست. ایران سومین منبع گاز جهان است و ۴۰٪ نفت جهان از تنگه هرمز عبور می‌کند. با حضور در عراق و افغانستان و به وسیله دیگر پایگاه‌هایمان در منطقه اگر ایران را کنترل کنیم‌، اوراسیا و در نتیجه کل جهان در دست ماست! نباید بگذاریم یک اقتصاد یا نظام دیگری در مقابل آمریکا قد علم کند، حتی با بمب هسته‌ای»! 
سکانس سوم: ایران و به‌ویژه سپاه نه بر پرده سینما و نه در فضای رسانه‌ای و مجازی بلکه در میدان، با سیاست‌های مدبرانه و مقتدرانه در مقابل نابودی سه میلیارد انسان ایستاد و چنین پروژه جنایتکارانه و پیچیده‌ای را خنثی کرد و نظم نوین جهانی بر پایه نابودی انسان‌ها را به‌هم زد و با ناکام گذاشتن اهداف آمریکا در افغانستان و عراق، آنها را مجبور به فرار خفت‌بار کرد‌، هرچند دیک چنی گفته بود «هیچ‌وقت افغانستان و عراق را ترک نمی‌کنیم»! و نهایتا آمریکایی‌ها نتوانستند با کنترل ایران، اوراسیا و کل جهان را در چنگ خود داشته باشند. فقط در یک قلم فکر کنید اگر ایران جلوی توطئه‌های آمریکا و غرب نایستاده بود و رژیم صهیونیستی از نیل تا فرات گسترش یافته بود و اگر شهید سلیمانی پایان حکومت داعش را با آن همه جنایات شنیع و رذیلانه‌، بر منطقه اعلام نکرده بود، چه بر سر مردم ایران و منطقه و حتی دنیا می‌آمد؟! قتل‌عام مردم در جنگ‌های افغانستان و عراق و سوریه و لبنان و یمن و جنایات داعش و جنگ‌های قبل از آن از جمله جنگ تحمیلی با چه منطقی قابل توجیه است؟ جز با منطق حقوق بشر آمریکا برای نابودی سه میلیارد انسان؟!
۲- حال با این توضیح علت این همه دشمنی با سپاه پاسداران و جریان مقاومت و با ملت ایران که الگوی دیگر کشورها در ایستادگی در مقابل جنگ‌طلبی‌ها و تحریم‌ها و تروریست‌پروری و دیگر اقدامات ظالمانه آمریکا و غرب در مناطق مختلف جهان شده‌، را به خوبی درک کنیم و بدانیم وقتی خباثتی به بزرگی نابودی سه میلیارد انسان را در سر دارند‌، انتظاری غیر از خباثت هدف‌گیری سپاه نیست! لذا سپاه نه‌تنها برای حفظ جان و امنیت
۸۰ میلیون ایرانی و نه‌تنها برای حفظ جان و امنیت مردم منطقه که در مقابل توطئه کشته شدن سه میلیارد انسان ایستاده و در برای جلوگیری از بروز جنگ هسته‌ای دیگری از سوی آمریکا سینه سپر کرده و تنها جرمش تلاش برای برداشتن سایه جنگ از سر ملت‌هاست، در عین حال که شارلاتالیزم رسانه‌ای و پروپاگاندای کشته شدن یک نفر برای برهم زدن امنیت منطقه را هم خنثی می‌کند. پس حقش است که در لیست‌های خودساخته آمریکا و غربی‌ها قرار گیرد! اشارتاً با این توضیح نیز به خوبی اهداف سیاه‌نمایی‌های رسانه‌ای علیه روابط اقتصادی- تجاری و نظامی- دفاعی ایران با کشورهای عضو اوراسیا و چین و روسیه و دیگر همسایگان قابل درک است.
۳- اما چند سؤال اساسی درخصوص کاغذپاره پارلمان اروپا: اول اینکه وقتی غربی‌ها برای نابودی سه میلیارد انسان نقشه کشیده‌اند، اروپایی‌ها چه باید بکنند و به چه زبانی باید بگویند که ما دشمن علنی ایران و در پی خشکاندن ریشه ملت ایران هستیم تا جریان مدعی اصلاح‌طلبی و غربگرایان خود را مضحکه افکارعمومی نکنند؟ سؤال دوم: روابط اروپایی‌ها تاکنون متضمن چه منافعی برای ملت ایران و در «تعامل سازنده و براساس احترام متقابل» بوده که آنها نگران آن هستند؟! سؤال سوم: وقتی یک نیروی قوی در مقابل تروریسم و تروریست‌های تکفیری را در لیست تروریستی قرار می‌دهند، با چه زبانی بگویند که خود ما تروریست‌پروریم و در حمایت از تروریسم دست به هر اقدامی می‌زنیم حتی اگر ویترین و ‌پرستیژ ظاهری ما را فرو ریزد و باطن ما را آشکار کند؟! اروپایی‌ها ادعا داشتند برای تسریع در روند مذاکرات به‌دنبال خارج کردن سپاه پاسداران از لیست آمریکا هستند‌، حالا ذات فریبکارانه‌شان را آشکار کردند و نشان دادند خود آنها نیز به‌دنبال اجرای برجام نیستند بلکه با برجام به‌دنبال فشار بیشتر بر ایران هستند. سؤال این است که آیا هنوز اصلاح‌طلبان و غربگرایان ادعا دارند با مذاکره و لبخند، آمریکا تن به اجرای برجام می‌دهد؟! به چه زبانی باید این سخن اوباما و جان کری را در مغز غربگراهای داخلی فرو کرد که «برجام را برای اجرا امضا نکردیم، بلکه به‌دلیل بی‌اثر شدن تحریم‌ها برای محدود و تحریم کردن بیشتر ایران امضا کردیم»!
۴- اما نکته مهم‌تر اینکه واکنش منفعلانه به اقدامات خبیثانه اروپایی‌ها در شأن ملت ایران نیست. این که بعداز ادعای نماینده اتحادیه اروپا مبنی بر
«غالب شدن احساسات» در تصویب پیش‌نویس ضدایرانی‌، در دام اروپایی‌ها بیفتیم و رویکرد خصمانه و دشمنی آشکار این کشورها و تضاد منافع و امنیت ملی را به یک «رویکرد احساسی» تقلیل دهیم‌، بسیار جای تعجب است! چرا آقایان به جنبه دیگری که جوزپ بورل عنوان کرده‌، یعنی «وجود نگرانی عمیق» و دشمنی اساسی در پشت این نگرانی توجه ندارند؟! با توجه به اینکه ملت ایران از قبل از انقلاب تاکنون هرگونه خباثتی از اروپایی‌ها که در توان‌شان بوده، دیده‌اند، کسانی که دم از منافع و امنیت ملی می‌زنند، پاسخ دهند در مقابل واکنش قاطعانه عملی چه تهدیدی می‌توانند علیه ملت ایران به‌کار گیرند که تاکنون نگرفته‌اند؟! لذا به نظر می‌رسد زمان اینکه فقط در حرف و گفت‌وگو این اقدام پارلمان اروپا را «به نوعی شلیک به پای خود اروپا» تلقی و توصیه به «خویشتنداری» کنیم، گذشته است. اکنون زمانی است که درک کنیم هدف پشت‌پرده آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها از مذاکره با هر کشوری نابودی سه میلیارد انسان است، هرچند فریبکارانه نام آن را دیپلماسی گذاشته باشند! به فرمایش رهبری «جنتلمن‌های پشت میز مذاکره، همان تروریست‌های فرودگاه بغداد هستند. امروز کاملا واضح شده این دولت‌های حقیر در انتظار این هستند که ملت ایران را به زانو دربیاورند، آمریکا که ارباب شما بود قادر نبود این کار را بکند». شک نکنیم ملت ایران با مقاومت‌، پیروز مبارزه با آمریکاست، چون سپاه و شهید سلیمانی‌ها را در دامن خود پرورانده و می‌پروراند و به گفته فرمانده کل سپاه «دست ما باز و قلمرو قدرت ما وسیع!»
دکتر محمدحسین محترم