حسینیه معلی فراتر از یک برنامه تلویزیونی
مریم آخوندی
«حسینیه معلی» نام برنامه ای است که دهه اول محرم با سبک جدیدی از شبکه سه سیما پخش شد؛ برنامه ای پر مخاطب که جذابیت آن را می توان با آمار بیش از دو میلیون بازدید کننده در تلوبیون فهمید.
برنامه ای استودیویی با حضور مخاطبان و مداحان اهل بیت به عنوان داور و افرادی که به اجرای برنامه هایی چون مداحی، تعزیه،
پرده خوانی و ... می پرداختند و بعد از هر اجرا، کارشناسان نظر خود را در ارتباط با آن مطرح میکردند.
نظرات، یادداشتها و دیدگاه های متعددی پیرامون سبک بدیع، محتوا، مقایسه با سایر برنامههای مناسبتی و حتی برنامههای استعدادیابی به رشته تحریر درآمده است. اما این نوشتار قصد دارد با نگاهی جدید و فراتر از یک رویکرد تطبیقی و میزان جاذبه و تعداد مخاطبان به این برنامه نگاه کند و نکات و زوایای رسانهای و پنهان آن را مورد بررسی و مداقه قرار دهد.
دین رسانهای یا رسانه دینی
مدت زمان درازی است که در بحث میان دو مفهوم دین رسانهای و رسانه دینی چالش وجود دارد. عدهای به رسانه و به صورت خاص در اینجا تلویزیون به عنوان یک ابزار نگاه میکنند. یعنی رسانه وسیلهای خنثی است که برای هر هدفی کاربرد دارد و ظرفی است که برای هر مظروف و محتوایی میتوان از آن استفاده کرد.
بنابراین با توجه به این فرض، دین نیز میتواند در ظرف و ساختار رسانه قرار گیرد، بازنمایی شود و در چارچوب قابلیتها و محدودیتهای آن تبلیغ و از رسانه به منزله انتقال معانی دینی استفاده شود.
مشخص و بدیهی است که در این فضا، دین، رنگ رسانه به خود میگیرد و متناسب با اقتضائات و ضرورت های رسانهای، مفهومسازی و تفسیر می شود و البته این نوع تصویرپردازی از دین، آسیبهایی خواهد داشت که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
از سوی دیگر عدهای معتقد هستند رسانه میتواند رسالتها و وظایف خود را بر اساس غایت و اهداف و معانی دینی تعریف کند، یعنی اهداف رسانه از ابتدا بر اساس اهداف دین و بر مبنای تعالیم مذهبی و موازین اخلاقی شکل میگیرد و رسانه، محملی برای استفاده دین و نهادهای دینی می شود. شعائر دینی را تعلیم می دهد، احساس دینی تولید میکند و حتی تعلیم دین میدهد ودر نهایت میتواند به اقتضاء ظرفیت ها و امکانات خود و با توجه به غایات و اهداف دینی، به نظامی در جهت تامین سعادت اخروی و سلامت مادی و معنوی انسان تبدیل شود.
نوعی ارتباط نزدیک و خودمانی بین شخصیت های رسانهای و مخاطبان وجود دارد که از راههای گوناگون ایجاد و باعث ایجاد صمیمیت و تاثیرگذاری میشود. مفهوم مهم تعامل فرااجتماعی، شخصیت های رسانهای هستند؛ وجود بازیگران و شخصیتهایی که به وسیله ارتباط مداوم برای ایجاد علاقه و همانندی با مخاطب تلاش میکنند و با اجرای نقشها و نمایشها، باعث ایجاد صمیمیت با مخاطبان می شوند.
حسینیه معلی
شاید در نگاه اول، حسینیه معلی از دیدگاه مخاطب، برنامه ای مانند سایر برنامههای کلیشهای ایام محرم در جهت نمایش آیینهای این ماه و ایجاد فضای غم و اندوه و گریه باشد؛ اما به نظر می رسد این نگاه، بسیار ساده انگارانه است و از چندین بعد می توان حسینیه معلی را فراتر از برنامههای روتین تلویزیون توصیف
کرد.
اولین نکته قابل توجه، زنده کردن و زنده نگه داشتن آرمان های جمعی در این برنامه است که از مسیر نمایش مراسم و مناسک دینی اتفاق می افتد. از نگاه ایمیل دورکیم، مراسم و مناسک دینی از ابعاد مهم دین و مورد تاکید است؛ چرا که احیا و تاکید بر روی آن باعث حفظ دین می شود و البته مساله مهم در جهت حفظ ارزش ها و هنجارها و نگرش های دینی، تکرار بدون وقفه آن با شیوههای متعدد است. همانطور که در سخن تاریخی امام راحل (ره) هم به این موضوع اشاره شده است که محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته
است.
حسینیه معلی از طریق نمایش آیینها و مناسک ایام محرم، تجلی عهد و میثاق با آرمان های دین و البته زنده نگه داشتن و پایدار ماندن آن است.
در ضمن این مساله که آنچه حسینیه معلی را از سایر برنامه های مناسبتی جدا می کند، حضور بینندگان در استودیو است که نمایانگر شبه تعامل اجتماعی یا تعامل فرا اجتماعی است و باعث ایجاد وابستگی اجتماعی بین افراد میشود.
حضور بخشی از مخاطبان در برنامه تلویزیونی باعث ایجاد یک اجتماع تلویزیونی میشود که نماینده و مصداق مخاطبان انبوه و فراوان در جامعه هستند و موجب تعامل پیوسته و مداوم مخاطبان حاضر در منزل با آنها می شود.
حضور رفتارهای غیر کلامی در حین اجرای برنامه مانند تردد بدون کفش، سینه زنی که با مشارکت حاضران در استودیو، مداحان و مجری برنامه اتفاق می افتد، باعث ایجاد درگیری ذهنی در مخاطب می شود و در نهایت باعث تقویت تعامل فرا اجتماعی و شکلگیری نگرشهای مخاطب و ایجاد همانندی و پیوستگی در راستای هدف مورد نظر
میشود.
همانطور که قبلا نیز به آن اشاره شد، یکی از ارکان مهم این نوع تعامل اجتماعی، حضور شخصیتهای رسانهای است. از نگاه اندیشمندان ارتباطی، شخصیتهای رسانهای برای ایجاد رابطه صمیمی و شبه اجتماعی با مخاطبان از ترفند های متعدد مانند ایجاد جذابیت و اعتماد و اعتبار استفاده میکنند.
رابطه خودمانی و نزدیکی و صمیمیت مداحان و شرکت کنندگان، مشارکت و انتقال حس از سوی داوران و حتی در بعضی اوقات جابه جایی نقش داوران و شرکت کنندگان، تجلی ایجاد جذابیت در حسینیه معلی است و از همه مهم تر این برنامه تلاش می کند با دوری از رقابت و فضای مسابقه و امتیاز دهی در ضمن بالفعل کردن و توانمندی استعدادهای بالقوه، خود را از برنامه های استعدادیابی جدا
می کند.
از دیگر مولفههای تعامل فرا اجتماعی و البته یک موقعیت ارتباطی مطلوب که مخاطب نیز تا حدودی بر آن کنترل دارد، اعتماد و اعتبار و وجود صلاحیت و تخصص و پویایی منبع است و باعث می شود تماشاگران در حین مشاهده، مجریان را داوری کنند. استفاده از مداحان معروف(مجید بنی فاطمه، مهدی رسولی، سعید حدادیان و محمد صمیمی) و آشنا با اصول مداحی و آیینهای محرم، سبکهای سوگواری و انتخاب حامد سلطانی به عنوان مجری با توجه به اتفاقات اخیر در زندگی شخصی، علاوه بر ایجاد همذاتپنداری مخاطبان، تاثیرگذاری و جذب بیشتر را به همراه خواهد داشت.
با عنایت به مطالب فوق آنچه از نظر نگارنده، برنامه حسینیه معلی را برجسته، پررنگ و واجد تامل و مداقه می کند، ایجاد یک اجتماع تلویزیونی از مسیر شکل گیری تعامل فرااجتماعی است با این تفاوت ظریف و عمیق که قرار نیست مخاطب در این شبه تعامل اجتماعی ایجاد شده با شخصیت های رسانهای و زمینی به یکرنگی و هویت و یگانگی برسد، بلکه در این پدیده رسانه ای، هویت مندی با یک نگرش دینی و شور و شعور حسینی برای مخاطب ایجاد می شود و احساسات مشابهی برای او رخ میدهد و با غرق شدن در این هویت، الگوی آسمانی پیدا می کند.
اگر چه در یک نگاه دیالکتیک و در رابطهای دو سویه، از سویی دین می تواند زیرساختها و استراتژی های فعالیت رسانه، سیاستگذاری، تعیین نقش و رسالت اجتماعی رسانه را شکل دهد و باعث ایجاد یک رسانه دینی شود و رسانه را در مسیر نیل به اهداف متعالی مساعدت کند، رسانه نیز می تواند بسترهای حضور دین در مواجهه با مخاطب را فراهم و معانی و مفاهیم دینی از طریق رسانه انتقال پیدا کند که از آن تعبیر به دین رسانهای می شود.
اما پخش رسانهای آیینها و مناسک و مراسم دینی با وجود همه کارکردهای مثبت آن، می تواند آسیبهایی نیر به همراه داشته باشد که به صورت خلاصه و تیتروار میتوان به فردگرایی، بی نیازی از حضور در اجتماعات، نزول اهمیت دین، قراردادن پیام های دینی در دنیایی مملو از پیام های دینی و غیردینی اشاره کرد.