راه شناخت دوست از دشمن
مجتبی رجبی
انسان در دنیا موجودی اجتماعی است، به طوری که نمیتواند نیازهای گوناگون بهویژه عاطفی و روحی خویش را بدون دیگری برطرف کند. از سویی دیگر، از نظر قرآن، انسان از نظر خلقتی موجودی «ظلوم و جهول» است(احزاب، آیه 72) و به «استخدام» و «تسخیر» دیگری اقدام میکند.(زخرف، آیه 32) اینگونه است که تضاد و تقابل منافع ایجاد میشود و دشمنی و درگیری پدیدار میشود.
به سخن دیگر، هر فرد انسانی در زندگی دنیوی خویش ناچار به تعاملات با دیگرانی است که گاه به سبب تضاد منافع و مسئله تسخیر و استخدام و ظلوم و جهول بودن، با دیگران درگیر میشود و به جای ارتباط سالم در قالب دوستی، ارتباط ناسالمی به نام دشمنی پدید میآید.
مسئله مهم دیگری که نباید از آن غافل بود، مسئله فریبکاری انسان است؛ یعنی انسانها میتوانند چیزی را نشان دهند که نیستند؛ بنابراین، نمیتوان به سادگی آنان را شناخت؛ زیرا چیزی میگویند و در دل یا عمل کاری دیگر میکنند؛ پس نمیتوان به ظاهر قول و عمل آنان اکتفا کرد و براساس آن به قضاوت پرداخت. مکر و کید از سوی انسانها موجب میشود که قضاوت نسبت به هر یک به سختی انجام شود. در بسیاری از موارد مردمان در دام مکر دیگری گرفتار میآیند که تبعات و آثار زیانباری را بر فریب خورده به دنبال دارد.(ابراهیم، آیه 46؛ نوح، آیه 22؛ نمل، آیه 50)
با توجه به همه آنچه گفته شد، انسان چگونه میتواند دوست را از دشمن تشخیص دهد؟ آیا میتوان ملاک و معیاری را یافت که براساس آن شناختی از دیگران کسب کنیم و دوست را از دشمن بازشناسیم؟ قرآن به این پرسش پاسخ میدهد.
اهمیت وارزش دشمن شناسی
از نظرآموزههای قرآن، هر انسانی در زندگی فردی و اجتماعی خویش نیازمند شناخت از دیگران است؛ زیرا تعامل با دیگران باید بر اساس شناختی حقیقی و درست باشد تا مورد سوءاستفاده دیگران قرارنگیرد و زندگی و سعادت دنیوی و اخروی او تباه نشود.
در اهمیت شناخت دیگران به ویژه
دشمن شناسی همین بس که هدایت و ضلالت انسان در گرو چنین شناختی است؛ زیرا انسان تا نداند با چه کسی نشست و برخاست و معاشرت دارد، نمیتواند به او اعتماد کند؛ چرا که اعتماد به دیگری میتواند سعادت دنیوی و اخروی او را تضمین یا تهدید کند.(نساء، آیه 44 و45)
انسان تا زمانی که دشمن را نشناسد نمیتواند نسبت به او هوشیاری داشته و به مقابله و مبارزه با فریبکاری و توطئههای او بپردازد؛ بنابراین، هر انسان عاقلی سعی میکند تا دیگران را بشناسد و نسبت او را با خود دریابد؛ چرا که بدون شناخت ممکن است در شرایطی قرار گیرد که مورد سوءاستفاده قرار گرفته و از هدایت به ضلالت و از سعادت به شقاوت گرفتار آید.(همان)
البته تنها شناخت دشمن کفایت نمیکند؛ زیرا برخی دشمن را میشناسند، ولی به آن اهمیتی نمیدهند و برنامهای برای دشمن ندارند. اینگونه است که دشمن میتواند به او آسیبی جدی برساند. لذا افزون بر شناخت دشمن لازم است که انسان دشمن را دشمن بشمارد و با او به عنوان دشمن تعامل داشته باشد. از همین رو خدا بصراحت میفرماید: در حقيقت شيطان دشمن شماست شما نيز او را دشمن گيريد. او فقط دار و دسته خود را مى خواند تا آنها از ياران آتش باشند.(فاطر، آیه ۶)
از آیات قرآن این معنا به دست میآید که برخی از مردم یا اصولا جن و شیاطین جنی را قبول ندارند و آن را توهمات و تخیلات میشمارند، یا اگر وجود آنان را بپذیرند، آنان را دشمن نمیدانند و یا اگر دشمن بدانند نسبت به آنها برنامهای ندارند. البته این اختصاص به جنیان ندارند، بلکه حتی گاه افراد انسانی براین باورند که دیگری از جنس انسان دشمن او نیست و وجود دشمن یا دشمنی را توهم میدانند و از «توهم توطئه» یا «توهم دشمن و دشمنی» سخن میگویند. اینان گاه واقعیت را وارونه جلوه میدهند و همه نشانههای دشمنی را توهم بر میشمارند. به عنوان نمونه با وجود دشمنی مستکبران علیه بشریت و جنایات بیشمار علیه انسانها، دشمنی آنان را «توهم» معرفی میکنند و خواهان دوستی و تعامل با آنان میشوند.
از نظر قرآن، اگر کسی به این نتیجه نرسد که دشمنی وجود دارد، هرگز آمادگی تقابل با دشمن را نداشته و اینگونه گرفتار مکر و فریب دشمن شده و حتی نابودی و شقاوت ابدی را برای خویش رقم میزند.(فاطر، آیه 6)
قرآن به انسانها هشدار میدهد که خدا نسبت به دشمنان انسان عالم است که یکی از مهمترین آنها ابلیس جنی شیطانی است که سوگند خورده تا انسان را فریب داده و از سعادت ابدی به شقاوت ابدی گرفتار کند. این در حالی است که بسیاری از مردم به سبب عدم امکان رویت با چشمان سر، اصولا جن و شیطان را انکار کرده و آن را توهم و تخیلات واهی میشمارند. اینگونه است که اکثریت مردم گرفتار مکر و غرور و فریب شیاطین جنی شده و شقاوت ابدی را برای خویش رقم میزنند.(اعراف، آیه 27؛ نساء، آیات 44 و 45؛ فاطر، آیه 6) اینان یا نمیدانند که شیطان جنی و ابلیس، دشمن آنان هستند، یا میدانند ولی او را دشمن قرار نمیدهند؛ در حالی که انسان باید دشمن اصلی در بیرون از نفس خویش را بشناسد که همین شیاطین جنی هستند که البته شیاطین انسی نیز آنان را یاری میرسانند.(کهف، آیه 50؛ انعام، آیه 112)
از نظر قرآن، برخی با دشمنان خود و خدا دوستی میورزند که نه تنها گناه، بلکه جرم است، و خدا آنان را به سبب همین دوستی با دشمنان در دنیا و آخرت مجازات میکند(ممتحنه، آیات 1 تا 3)؛ چرا که اگر کسی دشمنی را شناخت باید به اصول اولیه اجتناب از دشمن عمل کند، نه آنکه با آنان طرح دوستی آشکار و نهان بریزد.(همان)
به هر حال، از نظر قرآن، دشمن شناسی از اهمیت و ارزش بس والا برخوردار است و این شناخت باید به گونهای باشد که انسان توانایی و ناتوانیهای خود و دشمن را بشناسد و برای مقابله با آن آمادهباشد. بنابراین، شناخت دوستان و دشمنان برای بهرهگیری و تقابل امری لازم و ضروری است. پس همان طوری که در معاشرت فردی و شخصی با دیگران به شناخت دوست و دشمن نیاز داریم، در عرصه ملی و جهانی نیز نیازمند چنین شناختی هستیم تا بتوانیم سعادت و هدایت خویش را تضیمن کنیم و از آسیبهای فعلی و احتمالی دشمن در امان باشیم.
معیارهای شناخت دشمن
از نظر تعالیم قرآن، معیارها و ملاکهایی وجود دارد که انسان میتواند با بهرهگیری از آنها دوست خویش را از دشمن بازشناسد و خود را برای مقابله با دشمن آماده کند. البته شناخت دشمن با ملاکهای قرآنی گام نخست برای عمل است؛ زیرا اگر انسان دشمن را شناخت میبایست برای مقابله یا اجتناب از آن نیز برنامه عملیاتی داشته باشد و تنها به شناخت صرف بسنده نکند. بسیاری از مردم دشمن را میشناسند ولی کاری برای مقابله یا اجتناب انجام نمیدهند و اینگونه است که به خود ضربه میزنند و زمانی از خواب غفلت بیدار میشوند که دیر شده است.
از نظر قرآن، دشمن با سوگندهای دروغین و فریبکاری گاه اجازه نمیدهد تا شما او را بشناسید بلکه حتی کاری میکند که گمان کنید او دوست شما است. بزرگترین دشمن بشریت یعنی ابلیس اینگونه بارها و بارها به انسان ضربه زده است و حتی حضرت آدم و حوا را از بهشت بیرون راند و شقاوت را برای انسان در دنیا رقم زد. او تلاش میکندتا در دنیا نیز با فریبکاری، همچنان خود را در پشت ظاهری مهربان و دلسوز مخفی سازد و با تزیینگری و وسوسه مردمان را به سوی کارهایی برد که نابودی و شقاوت ابدی را برای انسان موجب میشود. بنابراین، لازم است تا انسان با شناخت دشمن و اجتناب از او و نیز برنامهریزی برای مقابله با دسیسهها و توطئههایش راه سعادت و هدایت خویش را حفاظت و صیانت کند.
مهمترین معیارهای تشخیص دشمن از نظر قرآن عبارتند از:
1. بدخواهی به جای خیر خواهی: یکی از راههای شناخت دشمن، نگاه به افکار و رفتار اوست. دشمن جز بدخواهی نمیخواهد و کاری برای خیرخواهی نمیکند، بلکه اگر خیری برسد ناراحت میشود و نیز مانع خیر رسانی میشود. خدا در قرآن میفرماید دشمن منتظر است تا به شما بدی برسد تا خوشحال شوند واگر خیر رسید، ناراحت میشوند.
(آل عمران، آیات 118 و 120؛ توبه، آیه 50) پس دشمن خواهان رنج است و اگر رنجی برسد خوشحال میشود. بنابراین، میتوان با بهرهگیری از نشانهها و رفتارهای افراد دانست که دشمن یا دوست هستند؟
2. دعوت به زشتی و بدی: دوست کسی است که انسان را به سوی ارزشها دعوت میکند و آمر به معروف و ناهی از منکر و زشتی است؛ اما دشمن به زشتی و بدی دعوت میکند. پس فراخوانى مردم به کارهاى ناروا و زشت و فحشا، کارى شیطانى و ملاک و معیارى براى شناسایى دشمن است که باید آن را ملاک مهم دانست.(بقره، آیات 168 و 169)
3. دعوت به فساد و افساد: از دیگر معیارهای دشمن شناسی، دعوت به فساد و افساد است؛ در حالی که انسانهای سالم و دوست دعوت به اصلاح و صلاح و صلح میکنند.(بقره، آیات 204 و205)
4. لحن وگفتار بغض آلود: کسی که دشمنی دارد، از گفتار و لحن او میتوان آن را به دست آورد؛ زیرا بغض آلودگی گفتار دشمنان قابل شناسایی و ادراک است و میتوان از این طریق دوست را از دشمن تشخیص داد.(آل عمران، آیه 118)
5. نسل کشی: افرادی که دشمنی میورزند، برای اصول اخلاقی و انسانی ارزشی قائل نیستند. بنابراین، برای نسل و کشت و زرع مردم و دیگران اهمیتی نمیدهند و به سادگی دست به نسل کشی میزنند. پس اگر کسی یا گروه یا کشوری را دیدید که نسبت به نسل انسانی بیتوجه است و به سادگی نسل کشی میکند، باید او را دشمن دانست و به دیده دشمن به او نگریست.(بقره، آیات 204 و205)