دین و دانش دو پایه اساسی تمدن اسلامی
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«... آنچه مهم است، این است که توجّه داشته باشیم ایران اسلامی بر اساس «دین» و «دانش» بنا شده و به وجود آمده. در بنای جمهوری اسلامی دو عنصر «دین» و «دانش» عمدهترین عناصر تشکیلدهنده هستند به همین دلیل هم، دین مردم و دانشجوانان ما، توانستهاند در بسیاری از میدانهای مختلف دشمن را وادار به عقبنشینی کنند...»
این جملات بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم بزرگداشت شهدای جنگ تحمیلی اخیر و دیدار خانواده شهدا با ایشان بود. این فرمایشات همان اساس شکل گیری تمدن اسلامی را توصیف مینماید. تمدنی که براساس ایمان و عقل و خرد و برای تربیت انسان طراز مکتب و رستگاریاش، پایههای خود را براساس معنویت و علم و فرهنگ گذارد. چراکه معجزه پیامبرش کتاب بود و نخستین آیات الهی که بر او نازل گشت درباره خواندن بود و نوشتن و کتابت از مهمترین اجزاء آن شد. تمدنی که در دورانی طولانی از شرق تا غرب عالم را در برگرفت و صدای ملکوتی اذانش را از دریاهای جنوب شرقی آسیا تا کوههای آناتولی و در قلب امپراطوری بیزانس (روم شرقی) و از صحاری آفریقا و تا دشتهای آندلس طنین انداز کرد.
نخستین دانشگاههایی که از دل دین بیرون آمد
نخستین دانشگاههای تاریخ به نام مسلمانان ثبت شده؛ از دانشگاه عظیم حضرت امام جعفر صادق (علیهالسلام) گرفته که شاگردان نامداری مانند جابر بن حیان(پدر علم شیمی) تربیت کرد تا دارالعلمها به عنوان نخستین دانشگاههای مسلمانان و دارالحکمهها و بالاخره دانشگاههای کهنی همچون «جامعه الازهر» در قاهره و «دانشگاه قرویین» در فاس مراکش که در کتاب رکوردهای «گینس» به عنوان نخستین دانشگاههایی اعطاءکننده مدرک تحصیلی به دانشجو، به شمار آمدند و به نوشته «کارلهاینریش بکر»، مورخ آلمانی و همچنین ریبری، تاریخ نویس و جهانگرد ایتالیایی، پایه تمام دانشگاههای اروپایی محسوب شدند.
کتب مختلف محققان و پژوهشگران خارجی از جمله «آدام متز»، «زیگرید هونکه» ، «ژوزف بورلو»، «ویل دورانت»، «کریستن سن»، «ارنست کوئل»، «روبرت ایروین» و «کریستین پرایس» و... هریک گوشههایی از تاریخ تمدن اسلامی را متذکر شده و بسیاری از دستاوردهای تمدنی بشر امروز را حاصل همان تمدن دانستند و حتی وقوع رنسانس را بدون تحقق 10 قرنی تمدن اسلامی، امری ناممکن به شمار آوردند.
بررسی دقیق تاریخ یاد شده و انگیزه و عمل دانشمندان و فرهیختگان و متفکران و هنرمندان دوران تمدن اسلامی تردیدی باقی نمیگذارد که همه این علم و دانش و هنر تحت لوای آموزشها و هدایتهای کلام الله مجید و سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهمالسلام) شکل گرفت که از همان نخستین روزهای اسلام، مسلمانان را به فراگیری علم و دانش و هنر فراخواندند و آن را بر مسلمانان واجب گردانیدند. طرفه آنکه برخی دانشمندان و مورخین غربی همچون جرج سارتن نیز بر همین باور هستند.
تمدنی حاصل دین و دانش
تمدن اسلامی برخلاف تمدن غربی واجد دو عقلانیت بوده و هست، عقلانیت عرضی که همان علوم روز اعم از علوم عقلی و نقلی و دقیقه است و عقلانیت طولی یعنی علوم دینی که آن علوم روز را به منبع عالم وجود یعنی به ذات حق تعالی متصل میکند. از همین روی دانشمندان و هنرمندان مسلمان با هدف و قصد شناخت و معرفت و عبودیت خداوند متعال به آموختن علم و هنر مبادرت ورزیدند و خود را جزئی از عالم هستی میدانستند.
طرفه آنکه در طول تاریخ تمدن اسلامی هرزمان این تمدن و متولیانش به ولایت ائمه معصوم (علیهمالسلام) نزدیکتر شده، اوج گرفت و هرزمان از آن دور شد، دچار افول گشت. فیالمثل در دوران دیلمیان و آل بویه یعنی قرون 4 و 5 هجری که محبت شدیدی نسبت به اهل بیت (علیهمالسلام) داشتند بنا به نوشته مورخین و کارشناسان داخلی و خارجی، شکوفاترین دوران تمدن اسلامی به منصه ظهور رسید اما در عصر سلجوقیان که آن محبت و نزدیکی وجود نداشت، تمدن اسلامی دچار افول شد یا در دوران صفویه و همچنین حکومت حمدونیان در آندلس و فاطمیون در مصر نیز همین اتفاق افتاد.
دوران تمدن اسلامی، دورانی بود که دین با زندگی و علم و هنر درهم آمیخته بود و دین اسلام موجب شکلگیری تمدنی درخشان شد و صدها و هزاران دانشمند و فرهیخته و فیلسوف و هنرمند و اندیشمند و... به جامعه بشری عرضه داشت.
این دقیقا مغایر با آنچه بود که نزدیک به 4 قرن تحت عنوان سکولاریسم (جدایی دین از زندگی و سیاست و علم و هنر) توسط غرب به جوامع مختلف و به خصوص نسل جوان القاء شده و آن را تنها راه سعادت بشر تلقی کردهاند!!
خصوصیات دانشمندان اسلامی
آنچه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصوم (علیهمالسلام) به ویژه حضرات امام باقر و امام جعفر صادق (علیهمالسلام) پایه گذاری کردند، در طول قرنهای متمادی باعث شد تا دانشمندان علوم مختلف به دلیل پشتوانه دینی و زمینه علوم الهی و قرآنی، در درجه نخست یک عالم دینی و اسلامی باشند و برهمین اساس بود که طی 10 قرن، دانشمندان اسلامی فخر جامعه بشریت شدند و تمدن اسلامی را به اقصی نقاط جهان بردند.
از همین روی بود که علم و دانش در جهان اسلام شکوفا شد. چراکه با اندیشه و تفکر الهی آمیخته بود و این همان است که غرب صلیبی/صهیونی نقطه قوت اسلام در غلبه بر سایر فرهنگ و تمدنهای مادی و غیر الهی دانسته و میداند و همواره سعی در از بین بردن آن داشته و دارد. به همین دلیل یکی از مهمترین تئوریهای پس از رنسانس غرب و یکی از محورها و فقرات فکری جنبش به اصطلاح روشنگری در تقابل با اندیشه الهی، سکولاریسم بود که به همان معنا و مفهوم جدایی دین از زندگی و اجتماع و سیاست تعبیر شد. یعنی در مقابل فرمولی که اعتلای اسلام را در اقصی نقاط گیتی باعث گردیده بود.
مقام معظم رهبری در بخش دیگری از فرمایشات خویش در جمع خانوادههای شهدای جنگ تحمیلی 12 روزه فرمودند:
«... آنچه استکبار جهانی و در رأس آن، آمریکای جنایتکار با آن مخالف است، همین دین شما و دانش شما است؛ با دین شما مخالفند، با این ایمان گسترده مردم مخالفند، با این اتّحادِ در زیر سایه اسلام و قرآن مخالفند؛ و با دانش شما مخالفند...»
دوران طلایی تمدن اسلامی
از ویژگیهای دوران طلایی اسلام این بود که دانشمندان، حکیمان و دانشپژوهانش، هم در علوم مادی و فیزیکی سرآمد روزگار خویش بودند و هم در علوم دینی و متافیزیکی، فخر دوران به شمار میآمدند.
دانشگاهی که حضرات امام محمد باقر و امام جعفر صادق (علیهمالسلام) بنیاد گذاردند، نخستین الگوی دانشگاه و حوزه علمیه اسلامی بود که در آن دین و مذهب و دانش الهی و قرآنی به طور تنگاتنگی با علوم دیگر اعم از علوم انسانی و علوم تجربی در هم آمیخته بود و فارغالتحصیلان این دانشگاه بیش و پیش از هرگونه تخصصی، در علوم قرآنی و دینی، عالم و دانشمند بودند. فی المثل ابوعلی سینا اگر در طب استاد بود اما پیش از آن در فلسفه و حکمت اسلامی، علامه بود و از همین روی به وی «حکیم» اطلاق میشد و از همه مهمتر، هدایت و رهبری این دانشگاه را فقیهان و عالمان اسلامی برعهده داشتند که با مقام امامت و ولایت پیوند میخوردند.
جرج سارتن (مورخ و معروف به پدر تاریخ علم) هم شکلگیری تمدن اسلامی به عنوان تمدنی شگرف در زمینه علم و هنر و زندگی را یک موضوع اتفاقی و خلق الساعه و بنا بر مقتضیات زمانه نمیداند بلکه همه آن پیشرفت و ابداعات و تولید علم شگفتآور دانشمندان مسلمان را ناشی از دستورات قرآن به شمار میآورد.
حوزههای علمیه به عنوان تبلور کامل آمیختگی علم و دین، از اساسیترین محورهای پدید آمدن و تکامل تمدن اسلامی به شمار آمدهاند. این حوزهها در تمام شهرها و سرزمینهایی که اسلام توانسته بود نفوذ و بسط پیدا کند، تاسیس شدند. درون همین حوزهها بود که علماء، دانشمندان، فرهیختگان و متفکرین و اندیشمندان به دنیای آن روزگار عرضه شدند و توانستند تمدنی را گسترش دهند که اساس تمدن امروز بشر گردد.
در این حوزهها، دین با زندگی و علم و هنر و تمام امور اجتماعی آمیخت، همه فرهیختگان و دانشمندانی که از این حوزهها بیرون آمدند، در ابتدا یک عالم دینی بودند، یک حکیم و فیلسوف بودند و از این جهت علم و اندیشه و تمدنی که از طریق این حوزهها به دنیا عرضه شد، تمدنی کاملا الهی و دینی محسوب گردید.
علم و علم آموزی در دوران تمدن اسلامی، مانند آنچه در تاریخ تمدن غرب مشاهده میکنیم، منحصر به شهرهای بزرگ و معروف نبود. از آنجا که علم اندوزی و علم جویی از فرائض و احکام دین اسلام محسوب شده و برای انجام دقیق و به موقع عبادات، لازم و بلکه واجب شمرده میگردید، گرایش و تمایل به آن نیز در حد شهرهای بزرگ باقی نماند و در گوشه گوشه سرزمینهای اسلامی و سپس در سراسر شهرها و روستاهای ممالکی که تمدن اسلامی راه یافت، گسترش پیدا نمود. از همین روی گوستاو لوبون نویسنده و مورخ فرانسوی معتقد بود که «مسلمانان، اروپاییان را داخل در طریق آدمیت کردند» و ویل دورانت نویسنده معتبرترین تاریخ تمدن نوشت که «اسلام به ملتها شخصیت و عزت نفس بخشید».
رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای در انتهای فرمایشات خود در جمع خانوادههای شهدای جنگ تحمیلی 12 روزه فرمودند:
«... و ملّت ایران به توفیق الهی دین خود را و دانش خود را رها نخواهد کرد. ما در راه تقویت ایمان دینیمان و در راه گسترش و عمق دانشهای متنوّع و گوناگون خودمان، قدمهای بلندی برخواهیم داشت. و به فضل الهی و به کوری دشمن خواهیم توانست ایران را به اوج ترقّی و اوج افتخار برسانیم...»