کد خبر: ۳۱۵۸۰۴
تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۲۴

گزارش جنگی که هست و جنگی که انکار می‌شود(یادداشت روز)

1)جنگ، همچنان ادامه دارد. نبردی که به «جنگ ۱۲ روزه» معروف شد، اما ۱۲روزه نبود. جنگ، قبل از آن ۱۲ روز هم بود و پس از آن هم ادامه دارد. میدان و مختصات نبرد، دائما جا به جا می‌شود. اما تا خباثت و شرارت مستکبران هست، جنگ متوقف نمی‌شود؛ مگر هنگامی که با مواجهه قدرتمندانه رو به رو شوند و هراس در دل‌شان بیفتد؛ مانند کاری که موشک‌های ایرانی و یمنی کردند و دشمن را به فرستادن واسطه و درخواست آتش‌بس واداشتند. بر عکس، در هر بُعد از این جنگ ترکیبی که غفلت یا کوتاهی کردیم، دشمن همان جا معبر زد و جبهه گشود. 
2) کشور ما، سالها درگیر جنگ بود اما این واقعیت، انکار یا پنهان می‌شد. حالا که واقعیت آشکار شده، باز هم محافلی سعی می‌کنند واقعیتِ جنگ ترکیبی را کتمان کنند، جنگ را صرفا به بُعد نظامی 
فرو بکاهند و کشور را به تنظیمات خواب‌آور مطلوب خود (قبل از علنی‌شدن جنگ) برگردانند. همان دورانی که ادعا می‌کردند سایه جنگ را با مذاکره از سر کشور دور می‌کنند، دولت اوباما داعش را پشت مرزهای ما تسلیح می‌کرد و پیش می‌راند. و اگر نبود بیداری سردار سلیمانی، درست همان زمان که وزیر خارجه با جان کری در خیابان‌های ژنو قدم می‌زد و می‌خندید، ایران با گسیل انبوه تروریست‌ها به عمق خاک خود مواجه می‌شد.
3) ابعاد رسانه‌ای، شناختی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جنگ ترکیبی، پنهان‌تر از بُعد نظامی جنگ است که خوابزدگی خوش‌خیال‌ترین آدم‌ها را به هم زد. اصلا غرب آسیا، منطقه جنگی است و هنر جمهوری اسلامی این بوده که با تولید قدرت، توانسته در عمده این سال‌ها، سایه تهدید نظامی را از سر کشور دور کند و هر جا هم کسی متعرض شد، مجازات نماید. 
4) ویرانی ناشی از عملیات «شبکه تحریف، نشر اکاذیب و یأس‌پراکنی»، می‌تواند به مراتب عمیق‌تر از بمب‌های بتن شکن باشد. رندان و آلودگانی که دولت را وادار کردند در اقدامی خلاف قانون، لایحه قضائی «مقابله با نشر اکاذیب در فضای مجازی» را پس بگیرد، در حقیقت مامورند که پدافند غیر عامل کشور در حوزه رسانه و افکار عمومی را از کار بیندازند و امنیت یگان رسانه‌ای آمریکا، انگلیس و اسرائیل را برای عملیات در عمق افکار عمومی تامین کنند. آنها -ولو متملقانه رفتار کنند- دشمن دولت و رئیس‌جمهور هستند. دولت که نمی‌تواند موافق نشر اکاذیب باشد و به همین علت هم لایحه و دو فوریت آن را قبلا تصویب کرده و به مجلس فرستاده بود.
5) تیم اقتصادی کابینه (وزیران اقتصاد، صمت، تعاون و کار و رفاه، جهاد کشاورزی، نیرو، ارتباطات، و سازمان برنامه و بودجه و دیگران) چقدر باور کرده‌اند که در خط مقدم جنگ حضور دارند، آرایش جنگی گرفته و شبانه‌روز در حال پایش و عملیات هستند؟! صد درصد؟ پنجاه درصد؟ ده درصد؟ آیا وزیران اقتصادی نباید به اندازه فرماندهان نظامی در میانه میدان باشند؟ وزیران فرهنگی مثل وزارت ارتباطات و ارشاد چگونه نقش‌آفرینی می‌کنند؟ آیا می‌توانند گزارش بدهند که چقدر به بستن مجاری و معابر نفوذ دشمن اهتمام ورزیده‌اند؟ اگر نه، چرا؟ برخی مدیران چه دریافتی دارند که تصور می‌کنند جنگ، به بمب و موشک محدود می‌شود و آنها باید در وضعیت راحت باش به سر ببرند؟! کدام باغبانی را می‌شناسید که نسبت به علف‌های هرز یا رخنه دزدان و شغالان بی‌تفاوت باشد؟! سهم دستگاه قضائی و مجلس در پدافند غیرعامل چیست؟ آیا به قدر کافی به مسئولیت خود عمل می‌کنند؟ «وفاق» در کدام فرهنگ لغت، به بی‌عملی و بی‌تفاوتی و 
رها کردن بدیهی‌ترین مسئولیت‌ها معنا می‌شود؟! آیا پذیرفتنی است که مدافعان امنیت و پیشران‌های فناوری و پیشرفت کشور، از جان مایه بگذارند، اما برخی مدیران اجرائی، به اندازه یک صدم آن جان برکفان، احساس مسئولیت نکنند؟ آیا می‌شود برخی مدیران، مسئولیت را صرفا با روزمرگی و سرگرم شدن به حواشی برگزار کنند؟! 
6) عمده فرصت‌های دولت در یک سالی که گذشت، به مذاکره با دشمنی سپری شد که اصلا زبان مذاکره و تعامل و تفاهم نمی‌فهمد. اکنون لزوم تغییر در رویکرد دولت و درآمدن از تعلیق و بی‌عملی، دو چندان اهمیت دارد. تعابیری را که غلامحسین کرباسچی 
(دبیرکل وقت کارگزاران)، اردیبهشت ۱۳۹۴ گفت، سزاوار بازخوانی است. او به روزنامه شرق گفته بود: «آیا دلمان نباید شور بزند؟ نمی‌‌شود معاون و وزیر باشیم اما استدلال ما این باشد که اگر بودجه دادند کار می‌‌کنیم و اگر ندادند، کار نمی‌کنیم! خطاب به وزیر راه گفتم بعد از چند سال بازنشسته خواهید شد و با خانواده به سفر خواهید رفت. اما اگر در همین ترافیک متوقف شوید، آیا نوه‌‌های شما نخواهند گفت در دوره وزارت خود چه کاری انجام دادید؟ باید دلمان بیشتر از این چیزی که هست، شور بزند. البته مثال وزارت راه را زدم اما بقیه وزارتخانه‌ها مثل کار و دیگران هم همین گونه است. دولت باید ابتکار به خرج دهد و فکری در این باره بکند... اینکه تعدادی آدم خسته و سالخورده بنشینیم و بلند شویم که نمی‌‌شود! فرض کنید مناقشه هسته‌‌ای هم حل شد، بعد از آنچه؟ این بی‌‌تحرکی‌ها، آدم را برای دولت نگران می‌‌کند. چشم 
بر هم گذاشتیم و نصف مهلت دولت گذشت».
7) جنگِ نظامی، برقرار باشد یا نباشد، مدیران در هر حوزه‌ای
(و دولت در کلان ماجرا به عنوان ستاد اجرائی) باید شبانه‌روز برای تدارک لوازم پیشرفت کشور تدبیر کنند و ضمنا راه نفوذ و اخلال در روند پیشرفت را ببندند. نه اینکه مثلا لایحه‌ای با قید دوفوریت، تصویب و تقدیم مجلس شود و سپس، به صرف جنجال مافیایی هوچی، 
پس گرفته شود و همین استرداد را دستاورد جا بزنند! این، بخشی از لایه پنهان جنگ، از مجرای نفوذ در حلقه اطرافیان و مشاوران تصمیم‌ساز است که موجب ابتذال و انحطاط «امر متعالی سیاست» می‌شود. دولت و دیگر دستگاه‌ها باید مراقب این آسیب باشند.
8) دشمن در جنگ نظامی ناکام ماند، بلکه به خاطر تقویت بیداری و انسجام ملی و تواید انزجار بی‌سابقه نسبت به اسرائیل و آمریکا، نتیجه کاملا عکس گرفت. شکست و سرشکستگی‌های بزرگی به اسرائیل تحمیل شده است؛ هر چند که نتانیاهو، استاد وارونه‌نمایی موقعیت باشد. اسرائیل، در بدترین وضعیت داخلی و خارجی به سر می‌برد: 
از هم گسیختگی شدید سیاسی و اجتماعی به ویژه در اثر خودکامگی نتانیاهو و تقلای وی برای فرار از محاکمه؛ استهلاک بی‌سابقه ارتش در اثر درگیری در جنگ فرسایشی دو ساله، آمار بالای خودکشی و فرار نظامیان؛ خسارت‌های شدید در اثر فراخوان کارگران به خدمت نظامی، تعطیلی بندر ایلات، و مهاجرت معکوس به ویژه از سوی صاحبان صنایع و فناوری.
9) سیدنی استرالیا (مستعمره سابق انگلستان)، دیروز شاهد تظاهرات کم‌سابقه سیصد هزار نفری علیه رژیم صهیونیستی بود. تظاهرات کنندگان، تصاویر آیت‌الله خامنه‌ای را سر دست گرفته بودند و شعار آزادی فلسطین از چنگ صهیونیست‌ها را می‌دادند. رسانه‌های نگران اسرائیل، این رویداد خیره‌کننده را «انتفاضه استرالیا» خواندند، حرکتی که می‌توان آن را ادامه دومینوی بسیج لندن و پاریس و نیویورک دانست.
برای درک بهتر بحران ترکیبی که ‌گریبان اسرائیل را گرفته، برخی تحلیل‌های منتشره در محافل عبری را مرور کنید: 
- کانال ۱۲: رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل در حال بررسی استعفاست. تنش بین سطوح سیاسی و امنیتی، به اوج رسیده است.
- کانال 13: سربازان روانی شده‌اند و نمی‌‌خواهند به غزه بازگردند؛ وقتی هم سرپیچی می‌‌کنند، زندانی می‌‌شوند.
- شبکه ۱۲ عبری به نقل از عاموس یادلین (رئیس پیشین اطلاعات نظامی اسرائیل): ما در آستانه یک شکست راهبردی عمیق قرار داریم. مشروعیت ما در پایین‌ترین سطح قرار دارد؛ اسرائیل با فرسایش و انزوا مواجه است و بدون داشتن هدف مشخص، در غزه گرفتار شده است. حماس، همچنان پابرجاست.
- آریل کاهانا (روزنامه‌نگار حامی حزب لیکود/ نتانیاهو): ارتش ذخیره، در حال فروپاشی است. بسیاری از نیروها از رفتن به یگان‌ رزمی خودداری می‌‌کنند. حزب حاکم و نخست ‌وزیر، به جای تقویت ارتش، سیاستی حقیرانه و زشت را خلاف منافع ملی دنبال می‌‌کنند. وضعیت، وحشتناک است؛ واژه‌‌ها قادر به توصیف عمق سقوط نیستند. من تمام عمر به این اردوگاه رای داده‌‌ام، اما اتفاقات اخیر و ادامه فرار نتانیاهو از مسئولیت، سؤالات بسیاری را ایجاد کرده است.
- کاهش شدید اعتماد عمومی، به روایت نظرسنجی «مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل»: اعتماد اسرائیلی‌‌ها به نتانیاهو و دولت وی، 
به 30 و 23 درصد کاهش یافته است.

- روزنامه یدیعوت آحارونوت: اسرائیل به دلیل جنگ غزه، با انزوای بی‌‌سابقه جهانی مواجه است. سلسله حملات به یهودیان، حذف اسرائیل از برنامه Horizon2020 برای توسعه تحقیقات علمی، افزایش کمپین‌‌های تحریم اسرائیل و به ‌رسمیت ‌شناختن فلسطین، نشانگر تشدید سونامی علیه اسرائیل است.
-آصف شریو، سرکنسول سابق اسرائیل در نیویورک: برند اسرائیل به شدت آسیب دیده است. همه در برابر اسرائیل متحد شده‌ و بیانیه‌‌هایی می‌دهند که هرگز ندیده بودم. تحریم‌ها در کنفرانس‌ها، نشانه‌‌هایی از این آسیب‌ هستند. همه، ما را در موضوعات مختلف تحریم ‌کرده‌‌اند.
- نشریه اسرائیل دیفنس: سیاست‌ دولت نه تنها چشم‌اندازی برای پایان بحران انسانی در غزه ندارد، بلکه اسرائیل را در معرض فروپاشی سیاسی، انزوای جهانی و بحران اقتصادی قرار می‌دهد. دیگر سؤال این نیست که چه بر سر غزه خواهد آمد، بلکه باید پرسید سرنوشت اسرائیل چه خواهد شد؟ استمرار این سیاست‌، نه نشانه اقتدار، بلکه بیانگر خودکشی سیاسی است.
- باراک راوید، تحلیلگر ارشد امنیتی: دولت نتانیاهو، مسئول شدید‌ترین سقوط سیاسی است که اسرائیل از زمان تأسیس، تجربه کرده است.
10) اما حامی آمریکایی هم، در وضعیتی نیست که بیش از گذشته، از اسرائیل حمایت کند. دو تنگه راهبردی هرمز و باب‌المندب، به عنوان گلوگاه اقتصاد جهانی، زیر پنجه ایران و یمن قرار دارند. جنگ 12 روزه و قبل از آن جنگ یک ماهه با یمن، واقعیت‌های بسیاری را آشکار کرد. داگلاس مک‌گریگور، سرهنگ بازنشسته پنتاگون به تازگی گفت: «موشک ‌های پدافندی اسرائیل داشت ته می‌کشید، این دلیل اصلی آتش‌بس با ایران بود. اقتصاد اسرائیل، تبدیل به ویرانه‌ شده بود. حیفا و تل ‌آویو آسیب سنگینی دیدند... این‌جا بود که اسرائیل واقعاً به آتش‌‌بس نیاز داشت».
11) وبسایت عبری «کالکالیست» 3 روز قبل فاش کرد: «دونالد ترامپ مجبور شد در ماه مه، به خاطر دلایل پنهان، حملات علیه یمن را متوقف کند. مهم‌ترین علت، موشکی بود که به سمت ناو هواپیمابر هری ترومن شلیک شد و تقریباً به آن اصابت کرد. این باعث وحشت در پنتاگون و توقف عملیات، از ترس فاجعه استراتژیکی شد که می‌‌توانست واشنگتن را در داخل و خارج شرمنده کند. آن شب، ترامپ ترسید. کمپین عملیات «سوار خشن»، به این دلیل که ارتش یمن، توانایی بازدارندگی موشکی خود را نشان داد، شکست خورد و باعث شد آمریکا، محاسبات خود را کاملا تغییر دهد».
12) دو ماه قبل هم نیویورک‌تایمز فاش کرده بود: «ترامپ پس از ۳۰ روز جنگ با یمن، ناامید شد. ژنرال کوریلا، فرمانده سنتکام، بر کمپین بمباران قدرتمند اصرار داشت اما حوثی‌‌ها 7 پهپاد MQ-9 را سرنگون کردند. چند فروند F-16 و یک جت جنگنده F-35 مورد هدف قرار گرفتند. هزینه عملیات سرسام‌آور بود. مهمات پیشرفته زیادی استفاده شد. برنامه‌ریزان پنتاگون به طور فزاینده‌ نگران ذخایر و پیامد‌های آن برای موقعیتی بودند که مجبور به دفع حمله چین به تایوان شوند... چرخش ناو ترومن برای جلوگیری از آتش، به سقوط جنگنده سوپر هورنت‌ انجامید. سپس، موشکی به فرودگاه بن گوریون در تل‌آویو اصابت کرد. پس، ترامپ تصمیم گرفت عملیات را موفقیت‌آمیز خوانده و متوقف کند»!
13) باید به فاجعه شکست در یمن، فاجعه ته کشیدن ذخائر موشک‌های تاد و مصرف یک چهارم کل آنها در جنگ 12 روزه را هم اضافه کرد و این در حالی است که ایران، هنوز شلیک موشک‌ها را شدت نبخشیده، به عملیات تنوع نداده و از توانمندی‌های جدید رونمایی نکرده بود. در اوج جنگ، سامانه پدافند فوق مدرن «تاد» در برابر موشک‌های نسل اول و دوم ایران زانو زد تا ترامپ بگوید: «اسرائیل واقعا ضربه خیلی سختی خورد؛ خصوصاً در روزهای آخر. وای پسر! اون موشک‌‌های بالستیک خیلی از ساختمان‌‌‌ها رو نابود کردند!».
طی چند هفته گذشته، از رویترز و یدیعوت آحارونوت گرفته تا لس‌آنجلس تایمز، نیوزویک، وال‌استریت ژورنال، سی‌ان‌ان و شبکه آمریکایی New Horizon TV گزارش داده‌اند:
- ذخایر موشک THAAD در اسرائیل به پایان رسیده بود.
- هزینه رهگیری موشک‌‌ها وحشتناک گران بود و آمریکا مجبور شد تولید یک سال موشک تاد را مصرف کند. در طول جنگ ۱۲ روزه، ۲۰ درصد کل موجودی سامانه موشکی تاد مصرف شد.
- یک‌ چهارم موشک ‌های تاد آمریکا (۱۵۰ موشک) در اثر شلیک ۵۵۰ فروند موشک از سوی ایران از بین رفت.
- سامانه‌ تاد به علاوه سامانه آرو-۲ و آرو-۳، فقط 201 موشک از 574 موشک 
شلیک شده ایران را رهگیری کردند.
- ذخایر پدافندی آمریکا با کمبود هشداردهنده مواجه شد. سامانه تاد نتوانست در برابر موشک‌‌های ایران مقاومت کند.
- ایران در ۱۸ ژوئن، با شلیک موشکی مرموز به نام «سجّیل»، جهان را شگفت‌زده کرد. این موشک ویرانگر، می‌‌تواند پایگاه‌‌های نظامی بزرگ، بنادر یا زیرساخت‌‌های حیاتی را ظرف چند ثانیه منهدم کند. این، یکی از خطرناک‌‌ترین موشک‌‌هاست. ایران این موشک را برای هدف قرار دادن یک سایت نظامی حساس در اسرائیل استفاده کرد.

محمد ایمانی