kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۱۸۶۶
تاریخ انتشار : ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۰:۴۷

ورزش و هویت ملی (نکته ورزشی)

 

سرویس ورزشی-
در دیدار اخیر جمعی از معلمان و فرهنگیان کشور به مناسبت هفته معلم، رهبر انقلاب با تاکید بر هدف بلندمدت « ایجاد تمدن نوین اسلامی» و اشاره به این نکته مهم و دقیق که«منابع انسانی‌، زیرساخت هر تمدنی به شمار می‌رود» از نقش حساس آموزش و پرورش و معلمان در تربیت و پرورش نسل جوان سخن گفتند و یادآور شدند « نسل نوجوان و جوان باید دارای هویت ملی و اسلامی- ایرانی و معتمد به نفس و مقاوم و...» تربیت و پرورش پیدا کند. تردیدی نیست که در تربیت و آموزش و پرورش نسل آینده مملکت و در میان دستگاه‌ها و تشکیلات رسمی کشور، نقش اصلی بر عهده وزارت آموزش و پرورش است‌، اما در این واقعیت هم نباید کوچک‌ترین شکی به خود راه داد که هر دستگاه و تشکیلاتی که به انواع و اشکال مختلف با نسل جوان سروکار دارد باید از نقش تربیتی و پرورشی خود غافل نباشد و به سهم و در حوزه مسئولیت و تخصص خود، به تربیت نسلی «دارای هویت ملی و اسلامی- ایرانی» و« معتمد به نفس» و « مقاوم و آگاه و کارآمد» همت گمارد و نقش بایسته خود را ایفا نماید.
بی‌اغراق « ورزش» یکی از این حوزه‌ها و دستگاه اداره‌کننده ورزش یکی از این تشکیلات است که مانند وزارت آموزش و پرورش با خیل عظیم و قریب به اتفاق جمعیت جوان کشور سروکار دارد وعلاوه‌بر این‌، همه می‌دانیم که ورزش فقط خاص قوی کردن جسم و پروار کردن هیکل و... نیست و از کارکردهای متنوع و گوناگونی برخوردار است که یکی از مهم‌ترین آنها تربیتی و پرورشی است. بنابراین تربیت و پرورش نسل جوان در کنار آموزش فنی و تکنیکی و تعالیم مهارتی، یکی از وظایف اصلی و حیاتی ورزش است. علاوه‌بر این، ورزش در سطح رقابتی جولانگاه رقابت و هماوردی ورزشکاران در عرصه جهانی و بین‌المللی است و در اینجا عنصر هویتی ورزش نقش پررنگ‌تر و حساس تری را ایفا می‌کند.
اهالی ورزش‌، به ویژه مربیان و حتی خود ورزشکاران خوب می‌دانند که در عرصه رقابت و مسابقه با حریفان علاوه‌بر مسائل فنی و تکنیکی، عامل ذهنی و روحی و یا همان« اعتماد به نفس» در موفقیت ورزشکاران چقدر مهم و تاثیرگذار است. ورزشکاری که علاوه‌بر تقویت جسمی و تسلط تکنیکی‌، از روحیه قوی و درون پرمایه برخوردار باشد‌، به پیراهن تیم ملی و پرچم و سرود کشورش از صمیم قلب عشق بورزد‌، شنیدن نام کشورش عرق ملی او را به جوش آورد و ورزشکاری که نسبت به مردم و فرهنگ و تاریخ و باورهای جامعه اش معرفت و آگاهی داشته باشد و علاوه‌بر دبستان و مدرسه، در اردوها و فضای ورزش کشور، از طریق مربیان و رسانه‌های مختلف با این مسائل عمیقا و نه صوری و کلیشه‌ای و شعاری آشنا باشد، متعلق به هر ملت و سرزمینی که باشد با ایمان و انگیزه بالا و اعتماد به نفس تاثیرگذار به مصاف حریفان می‌رود و نه فقط به صرف دریافت جوایز و پاداش و... بلکه به عشق مردم و سرفرازی کشور تمام تلاش و توان خود را به کار می‌گیرد که افتخار آفرین باشد.
لذا می‌بینیم که نقش تربیتی ورزش‌، مکمل کارکرد فنی و تکنیکی آن است و در تمام کشورهای صاحب ورزش به این هر دو نقش توجه جدی می‌شود. بنابراین اینکه ورزش را با فرهنگ چه کار و هدف ورزش فقط نتیجه گرایی و پیروز شدن است و کاری به اخلاق و تربیت ندارد و... حرف‌ها و تشکیکاتی است که یا از سر ناآگاهی مطلق و عدم شناخت نسبت به کارکردهای متنوع و ظرفیت‌های وسیع ورزش مطرح می‌شود و یا کاملا حسابشده و از سر غرض و مرض و برای انجام ماموریت خاص وتعریف شده فرهنگی و سیاسی.
توقع طبیعی و مطالبه منطقی از تشکیلات ورزش، وزارتخانه، فدراسیون‌ها، باشگاه‌ها، هیات‌ها، مربیان، رسانه‌های ورزشی و... این است که از این نقش مهم ورزش غفلت نکنند و به بهانه نتیجه گرایی و مدال آوری، نقش تربیتی را نادیده نینگارند چرا که چنانچه بالاتر اشاره شد و قبلا به کرات تاکید کرده‌ایم حتی اگر هدف‌، نتیجه گرایی باشد پرداختن و توجه به نقش تربیتی ورزش اجتناب ناپدیر است. ورزشکاری که از نظر روحی و اخلاقی‌، درست تربیت و هدایت نشده باشد به صرف توانایی‌های فنی نمی‌تواند هدف نتیجه گرایی را تحقق بخشد.
این‌، واقعیتی غیر قابل انکار است ولی متاسفانه این توقع طبیعی و مطالبه منطقی از سوی مسئولان ورزش در این دوره و در اکثر مقاطع مدیریتی‌،جدی گرفته نشده و علی‌رغم بعضی از شعارها و رفتار و اطوار کلیشه‌ای و قالبی، اینان در‌باره نقش تربیتی ورزش کاملا «غفلت» کرده‌اند. این در حالی است که بدخواهان ایران و دشمنان افتخار‌آفرینی و سرفرازی آن‌، یکسره و خستگی‌ناپذیر در کار تضعیف و بمباران باورهای فرهنگی و تحقیر هویت ملی و تمسخر ارزش‌های اعتقادی جوانان هستند. پناهندگی چندتن از ورزشکاران ایرانی در سال‌های اخیر و همین مورد اخیر که درباره دختر جوان وزنه‌بردار ما رخ داد، در این چارچوب و با این نگاه قابل تحلیل است. دشمنان ایران مستقل و افتخار‌آفرینی جوانان (به ویژه بانوان) برای به دام‌انداختن آنها نقشه‌ها و برنامه‌ها طراحی کرده‌اند و از طریق شبکه‌های معاند و وهابی و صهیونیستی، آنها را تحریک و اغوا می‌کنند و... راستی ما در این گیرودار چه می‌کنیم؟! معاونت فرهنگی ورزش ما چه می‌کند و چه برنامه‌های دقیق و ظریفی دارد؟ فدراسیون‌های ما کجای کار هستند و چقدر با توجه به این مسائل و واقعیات، برنامه‌های خود را سروسامان می‌دهند؟ رسانه‌ها‌، تلویزیون‌، رادیو‌، خبرگزاری‌، سایت‌ها‌، روزنامه‌ها و مجلات ورزشی ما چقدر به این موضوعات توجه می‌کنند و برنامه می‌سازند و خوراک فکری وتربیتی مناسب فراهم می‌آورند و به ارتقای سطح معرفت و آگاهی‌های لازم ورزشکاران و مربیان کمک می‌کنند؟ پاسخ را همه می‌دانیم: « هیچ» یا «تقریبا هیچ»!
و این درد و آفت بزرگی است که‌گریبانگیر ورزش ماست‌، درد و آفتی که اگر با برنامه‌ریزی کارشناسانه و تلاش مدبرانه درمان و رفع نشود‌، نه تنها ورزش به نقش تربیتی خود در پرورش نسل جوان آراسته به هویت و اعتماد به نفس ملی و حتی نقش نتیجه‌گیری و افتخارآفرینی در میادین بین‌المللی عمل نمی‌کند بلکه به ضد کارکرد‌های خود تبدیل می‌شود و به مصداق«از قضا سرکنگبین صفرا فزود»! به عرصه‌ای برای جولان قالتاق‌های فرهنگی و دلال‌های رسانه‌ای و عناصر منحرف و مفسد و فرصت‌طلب تبدیل می‌شود که به جای تربیت و هدایت نسل جوان و تقویت هویت ملی‌، آنها را نسبت به فرهنگ و هویت ملی بدبین و متنفر و به انحراف و انواع مفاسد آلوده می‌کند...!