مهدی مولی احمدی
روزه نوعی شکرگزاری از خدا بر نعمتهای بزرگ از جمله هدایت الهی است؛ از همینرو در احکام مستحب، روزه همانند سجده به نشانه شکرگزاری مطرح شده است، به طوری که هر گاه کسی بخواهد شکر نعمت بزرگی را به جا آورد، اقدام به روزه میکند.
روزه ماه رمضان شکرانهای برای نزول قرآن، بهره مندی از هدایت خاص الهی موجود در قرآن، بهره مندی از بنیات هدایتگر آن و نیز سودبری از فرقان حق و باطل موجود در قرآن است. روزهدار درماه رمضان نه تنها شکرانه نعمتهای بزرگ الهی را به جا میآورد، بلکه با بزرگنمایی آن در قالب روزه، بر ارزشمندی این هدایت عظمی صحه مینهد و شکر عملی را بهجا میآورد تا این گونه از آثار این نعمت بزرگ الهی برخوردار و بهره مند شود.
***
علل تشریع وجوب روزه از نظر قرآن
ماه مبارک رمضان که به نام خدای تبارک و تعالی نامیده شده است؛ به سبب همان «رمضان» بودن این نام حسنای الهی، دارای وجوه جلالی و جمالی است که در قالب گرمای شدید و ذوبکننده گناهان از یک سو و باران رحمت در اوج شدت گرما از سوی دیگر، تقوای الهی را رقم میزند؛ از همین رو در آموزههای قرآن، روزه ماه مبارک رمضان به عنوان مهم ترین عامل در بهرهمندی انسان از انواع برکات و خیرات الهی واجب دانسته شده است.(بقره، آیه 185)
روزه به طور مطلق امری واجب در همه شرایع آسمانی بوده و امتهای خداپرست در طول تاریخ به آن پایبند بوده و هستند؛ خدا درباره علت وجوب روزه، به نقش آن در کسب تقوای الهی اشاره کرده و میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما بودند مقرر شده بود، باشد كه پرهيزکارى كنيد؛ این روزه در روزهای معدود و شماره شدهای واجب شد.(بقره، آیات 183 و 184)
در قرآن، روزه گرفتن خود به عنوان «خیر» مطرح است؛ از همین رو میفرماید: و بر کسانی که روزه برای آنها طاقتفرساست؛ (همچون بیماران مزمن و پیرمردان و پیرزنان،) لازم است کفّاره بدهند: مسکینی را اطعام کنند؛ و کسی که کارِ خیری انجام دهد، برای او بهتر است؛ و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید!.(بقره، آیه ۱۸۴)
از این آیه به دست میآید که در صورت ناتوانی در روزه گرفتن، میبایست کفاره معینی را داد که البته بیش از آناندازه هم خوراک بدهد، «خیر» است؛ با این همه خدا تاکید دارد که «روزه گرفتن» مصداقی از «خیر» است. به این معنا که پشت پرده غیب که انسان نسبت به آن علم ندارد، روزه گرفتن خود مصداقی از «خیر» است که انسان نه تنها خواهان آن است، بلکه مکلف به سرعت و سبقت گرفتن در آن است: وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ؛ در کارهای خیر بر هم سرعت میگیرند(بقره، آیه 259)؛ و نیز میفرماید: فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ؛ پس در خیرات سبقت بجویید.(مائده، آیه 48)
به هر حال، یکی از افعال خیر که انسان میبایست بدان سرعت و سبقت بگیرد، همین روزه گرفتن است. خدا به کسانی که اهل هدایت هستند، این عنایت را دارد که آنان را به سوی افعال خیر هدایت میکند که از جمله آنها روزه گرفتن است؛ پس کسی که گرایش به روزه گرفتن دارد، در حقیقت تحت وحی مستقیم الهی قرار گرفته است؛ زیرا از نظر قرآن، اعمال خاص عبادی همچون نماز و زکات به عنوان مهمترین مصادیق خیرات است که خدا به امامان بشریت آن را وحی میفرماید تا این گونه جزو عابدین قرار گیرند: وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ؛ و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت میکردند و به ايشان انجام دادن كارهاى نيك و برپاداشتن نماز و دادن زكات را وحى كرديم و آنانپرستنده ما بودند.(انبیاء، آیه ۷۳)
براساس آیه 184 سوره بقره، روزه نیز از مصادیق همان «خیر» است که به انسان وحی شده است که آن را انجام دهد. براین اساس، خیر در اعمال عبادی از جمله روزه است و هر کسی دنبال خیری است میبایست روزه بگیرد؛ چنانکه بر اساس همین آیه، احسان به دیگری حتی در قالب افزایش میزان کفاره نیز از دیگر مصادیق «خیر» است.
نزول قرآن، شاخص عظمت ماه رمضان
با آنکه اصل روزه در همه شرایع آسمانی از جمله امت آخر الزمانی خاتم الانبیاء واجب شده است؛ اما به سبب ویژگی ماه مبارک رمضان، خدا روزه را در این ماه واجب کرده است؛ زیرا هدایت خاص الهی در قالب هدایت قرآنی، با نزول قرآن در این ماه رقم خورده است.
خدا در قرآن درباره عظمت ماه مبارک رمضان میفرماید: ماه رمضان، همان ماه است كه در آن قرآن فرو فرستاده شده است؛ كتابى كه مردم را راهبر و متضمن دلايل آشكار هدايت و ميزان تشخيص حق از باطل است، پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد و كسى كه بيمار يا در سفر است، بايد به شماره آن، تعدادى از روزهاى ديگر را روزه بدارد؛ خدا براى شما آسانى مى خواهد و براى شما دشوارى نمى خواهد تا شماره مقرر را تكميل كنيد؛ و خدا را به پاس آنكه شما را راهنمایی كرده، به بزرگى بستاييد، باشد كه شكرگزارى كنيد.(بقره، آیه ۱۸۵)
خدا پس از آنکه بر وجوب روزه در آیه 183 تاکید و روزهای معدودی را به عنوان زمان وجوب روزه در آیه 184 بیان کرده،در این آیه اخیر یعنی آیه 185 بیان میکند که آن «أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ» میبایست در ماه مبارک رمضان باشد؛ زیرا ماه مبارک رمضان دارای خصوصیاتی است که مهمترین آن نزول «قرآن» در این ماه مبارک است.
البته از آیات دیگر از جمله آیات سوره دخان و سوره قدر به دست میآید که قرآن به شکل دفعی و یکجا بر قلب پیامبر(ص) در شکل قدر نازل شده است. خدا در سوره دخان میفرماید: ما آن را در شبى فرخنده نازل كرديم؛ زيرا كه ما هشداردهنده بوديم؛ در آن شب هرگونه كارى به نحوى استوار فيصله مىیابد؛ اين كارى است كه از جانب ما صورت مىگيرد؛ ما فرستنده پيامبران بوديم؛ و اين رحمتى از پروردگار توست كه او شنواى داناست.(دخان، آیات ۳ تا ۶)
از این آیات و نیز آیات سوره قدر این معنا به دست میآید که در این شب مبارک که همان شب قدر است، تنها قرآن نازل نشده است، بلکه هر ساله در شب قدر «مقدرات یک ساله» همه چیز بر خلیفهًْالله نازل میشود؛ چنانکه خدا در سوره قدر میفرماید: ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم؛ تو چه میدانی شب قدر چیست؟؛ شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است؛ در آن شب فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى كه مقرر شده است فرود آيند؛ آن شب تا دم صبح سلام است.(قدر، آیات ۱ تا ۵)
بنابراین قرآن به شکل دفعی و یکجا در شب قدر از ماه مبارک رمضان بر قلب پیامبر(ص) به زبان عربی از سوی خدا توسط جبرئیل نازل شده (شعراء، آیات 192 تا 195؛ بقره، آیه 97)؛ ولی ابلاغ آن در طول بیست و سه سال طول کشید تا براساس وقایع و نیز موجب تثبیت آن حضرت(ص) باشد؛ چنانکه خدا میفرماید: و كسانى كه كافر شدند گفتند: چرا قرآن يكجا بر او نازل نشده است. اين گونه ما آن را به تدريج نازل كرديم تا قلبت را به وسيله آن استوار گردانيم؛ و آن را به آرامى بر تو خوانديم.(فرقان، آیه ۳۲)
از آنجایی که پیامبر(ص) همه قرآن را در همان آغاز در اختیار داشت، به هنگام وقوع حادثهای بر آن بود تا آیه یا آیات مناسب با آن حادثه را ابلاغ کند، لذا گاه منتظرانه به آسمان مینگریست تا جبرئیل زمان ابلاغ را بگوید؛ چنانکه از انتظار برای تغییر قبله این معنا به دست میآید: ما به هر سو گردانيدن رويت در آسمان را نيك مى بينيم. پس باش تا تو را به قبله اى كه بدان خشنود شوى برگردانيم.(بقره، آیه 144)
و گاه دیگر، عجله میکرد که بیانگر انجام عملی قبل از زمانش است؛ و خدا او را برحذر میداشت تا جبرئیل برای او فرود آید و بگوید که زمان ابلاغ آیه یا آیات فرا رسیده و آنچه را از قبل در اختیار دارد، ابلاغ کند: لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ؛ إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ؛ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ؛ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ؛ زبانت را بهخاطر عجله براى خواندن آن یعنی قرآن حركت مده! چرا كه جمع كردن و خواندن آن برعهده ماست؛ پس هرگاه آن را خوانديم از خواندن آن پيروى كن؛ سپس بيان و توضيح آن نيز برعهده ماست.(قیامت، آیات ۱۶ تا ۱۹) پس آن حضرت(ص) قرآن را بهطور کامل در اختیار داشت و میخواست آن را به زبان آورد و ابلاغ کند. همین معنا در جایی دیگر بهعنوان قرائت قرآن پیش از پایان اینگونه بیان شده است: پس بلندمرتبه است خدا فرمانرواى بر حق؛ و در خواندن قرآن پيش از آنكه وحى آن بر تو پايان يابد شتاب مكن! و بگو: پروردگارا بر دانشم بيفزاى!(طه، آیه ۱۱۴)
به هر حال، براساس آنچه بیان شد معلوم میشود که قرآن در شب قدر نازل شده که آن شب قدر در ماه مبارک رمضان قرار دارد.
روزه ماه رمضان، شکرانه هدایت قرآنی
براساس آیه 185 سوره مبارک بقره، روزه ماه مبارک رمضان در این ماه قرار داده شده است تا اینگونه هم عظمت این ماه معلوم شود و هم مردم با روزه خود شکرانه نعمت بزرگ هدایت اسلامی و قرآنی را بجا میآورند که از تفضلات الهی است؛ زیرا از نظر قرآن، انسان تنها میبایست با همان هدایت فطری و تکوینی، بندگی خدا میکرد؛ چنانکه همه آفریدهها اینگونه هستند(طه، آیه 50)؛ اما خدا پس از هبوط آدم به زمین خاکی تفضّلی نموده و هدایت وحیانی و تشریعی را نیز مکمّل هدایت فطری فرو فرستاده است.(بقره، آیات 2 و3 و 38)
خدا به صراحت در چرایی وجوب روزه در این ماه مبارک میفرماید: ماه رمضان همان ماه است كه در آن قرآن فرو فرستاده شده است؛ كتابى كه مردم را راهبر و متضمن دلايل آشكار هدايت و ميزان تشخيص حق از باطل است پس هركس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد.(بقره، آیه 183)
بیگمان، هدایت قرآنی کاملترین هدایت در میان شرایع آسمانی است که دارای تمامیت به ولایت الهی در قالب ولایت معصومان(ع) است.(مائده، آیه 3) این هدایت قرآنی برای توده مردمان است؛ هرچند که تنها متقین از آن بهرهمند میشوند.(بقره، آیات 2 تا 5) در این هدایت قرآنی، بینات و معجزه الهی در قالب کلام قرار دارد بهطوری که هر چیزی را به تمام کمال بیان و حکمتها را تشریح کرده است؛ حکمتهایی که خیر کثیر است(بقره، آیه 269) و سبک زندگی و اهداف آن را به خوبی بیان میکند و فراتر از حکمت نظری، انسان را به سوی سرنوشت خیر ابدی هدایت میکند.(هود، آیه 1)
همچنین قرآن، در مقام فرقان، حق و باطل را به خوبی نشان میدهد و متشابهات را در درون فتنهها به انسان مینماید تا گرفتار فتنههای گوناگون نشود و در دام تزیین دنیا وتسویل نفس و تسویس شیطان نیفتد.
بهرهمندی از وجوه قرآنی برای کسانی است که اهل تقوا باشند(بقره، آیات 2 و 3) خدا به صراحت به این نکته توجه میدهد و میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر تقوای الهی را پیشه کنید برای شما فرقان(قدرت تشخیص حق از باطل) قرار میدهد.(انفال، آیه 29) پس قدرت تفکیک و تشخیص، زمانی برای شخص است که اهل تقوا باشد. بنابراین، بهرهمندی از فرقان بودن قرآن برای متقین خواهد بود.
خدا سپس در آیه 185 سوره بقره در بیان شکرگزاری از این نعمت بزرگ هدایت الهی در قالب اسلام قرآنی میفرماید: وَلِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛ و خدا را به پاس آنكه شما را راهنمایی كرده است، به بزرگى بستاييد؛ و باشد كه شكرگزارى كنيد.
پس از نظر قرآن، روزه نمادی از تکبیر نسبت به خدا و نیز شکرگزاری از نعمت هدایت خاص قرآنی است. البته در شرایع گذشته نیز برای شکر گزاری انواع روزه بوده است که از جمله آنها روزه سکوت است. حضرت زکریا(ع) از خدا فرزند میخواهد و خدا دعایش را اجابت کرده و سپس میفرماید: گفت پروردگارا، براى من نشانهاى قرار ده، فرمود نشانهات اين است كه سه روز با مردم جز به اشاره سخن نگويى و پروردگارت را بسيار ياد كن و شبانگاه و بامدادان او را تسبيح گوى.(آلعمران، آیه ۴۱)
در روایات میتوان مواردی را یافت که به شکرانه نعمتی، روزه در آن روز یا برای آن نعمت مستحب دانسته شده است؛ چنانکه روزه روز عید غدیر مستحب شده است.(مفاتیحالجنان، اعمال روز غدیر)
البته روزهدار به سبب این روزه ماه مبارک به خدا چنان تقرب میجوید که هر دعایش مستجاب است؛ چنانکه خدا در ادامه همین آیه 185 در آیه دیگر میفرماید: و هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند، بگو: من نزديكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مىكنم. پس آنان بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند.(بقره، آیه ۱۸۶)