خاصیّت نگاه هنرمندانه
حسین شهسواری
روایت اول
سکانس دو
تقویم، 17 آبان 91 را نشان میدهد. آقا امروز بازدیدی 6 ساعته از پشتصحنه فیلمی به کارگردانی مجید مجیدی داشتهاند که درباره کودکی پیامبر اعظم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. ایده ساخت این کار قبلاً توسّط ایشان با کارگردان در میان گذاشته شده است. دغدغه رهبر انقلاب، تبیین معارف اسلام در مقابل حملات لشکر شیطان به چهره مقدّس و شریف حضرت محمّد(صلّیاللهعیهوآلهوسلّم) است. در این تبیین، تنها زبان هنری است که میتواند راهگشا باشد؛ چون «بعضی حقایق هست که جز با بیان هنری قابل ادا نیست... تا بیان هنری نباشد _ آن تبیینی که هنر از هر حقیقتی میکند _ نمیشود آن را فهمید.»
از دید ایشان، در برابر صفآرایی شیطان بزرگ در عرصه فرهنگ و هنر و تهاجم آن به همه مراکز قدسیّت جامعه اسلامی، باید مجهّز بود و کار کرد. آقا از گام بلند مجیدی در ساخت این فیلم احساس «خرسندی» و «سپاس» میکنند و از دیگر سینماگران کشور هم میخواهند که در این زمینه احساس مسئولیّت کرده و به میدان بیایند.
سکانس سه
28 شهریور 94 اخبار خبرگزاریها را میبینم. شاید مهمترین خبر فرهنگی _ هنری امروز انتشار خاطره مجید مجیدی از نمایش فیلم
«محمّد رسولالله» برای رهبر معظّم انقلاب باشد. مجیدی از اینکه ایشان حامی تولید این اثر بوده و نسخه سه ساعته فیلم را بهدقّت مشاهده کردهاند و تعابیر زیبا و نکاتی بدیع و تکنیکی دراینباره گفتهاند، خرسند، پرنشاط و پرامید به نظر میرسد....
سکانس چهار
24 فروردین 95 مراسم معرّفی چهره سال هنر انقلاب اسلامی برگزار میشود. آنگونه که دبیر مراسم میگوید چهره سال 94 با داوری 70 نفر از کارشناسان و خبرگان فرهنگی، از بین هنرمندان متعهّد و انقلابی کشور انتخاب شده است.
در انتهای مراسم این چهره معرّفی میشود؛ مجید مجیدی کارگردان فیلم محمّد رسولالله... مجیدی دقایق کوتاهی صحبت میکند:
«در دولت سازندگی از من بازخواست شد و از دفتر ریاست جمهوری در 11 مورد، نامهای برای فیلم بدوک نوشتند که باید پاسخگو باشم... به من گفتند که «چرا سازندگیهای کشور را تصویر نکردی؟»
و من با شنیدن این بخش سخنان مجیدی، ناخودآگاه ذهنم فلشبک میخورد به انتهای سکانس یک:
«خاصیّت نگاه هنرمندانه، همین است که همین چیزهایی را که چشم معمولی نمیبیند او ببیند؛ چه زیبایی، چه زشتی؛ و خاصیّت دل لطیف هنرمند همین است که شامّه حسّاسش، بوهای بد را که خیلیها نمیشنوند، او بشنود و هشدار بدهد. اینها خوب است، اینها را من کاملاً تأیید میکنم.»
روایت دوّم
بخش یکم
8 شهریور 1388؛ دیدار افطاری اساتید دانشگاه با رهبر معظّم انقلاب. در این دیدار چهرههای نامآشنای دانشگاهها کم نیستند. غالباً دیدارهای رمضانی، پرنشاط و صمیمی هستند.
تعدادی از اساتید صحبت میکنند... نوبت به دکتر عبدالحسین روحالامینی میرسد. رئیسسابق انستیتو پاستور ایران، مشاور انتخاباتی آقای محسن رضایی و... امّا این روزها مهمترین و بارزترین نکته درباره او کشته شدن پسرش (محسن) در قضایای بازداشتگاه کهریزک است. کمتر از دو ماه قبل فرزندش کشته شده و بسیاری هستند که برخی مأمورین نظامی و انتظامی را مقصّر و متّهم میدانند....
دکتر از وضعیّت علمی کشور میگوید امّا شاید ذهن اغلب حضّار جلسه درگیر این سؤال باشد که او درباره فرزندش چه خواهد گفت:
«بزرگترین مظلوم ما در این ایّام و ایّام پیش رو نظام مقدّس جمهوری اسلامی است که یک مقدار باید در رفع مظلومیّت او کوشید. متأسّفانه در بسیاری از مسائل، توی سطوح مختلف، افراد خودشان را مساوی نظام میبینند. اینها به این پستها چسبیدهاند... و یک کلمه غریبی هم داریم... کلمه عذرخواهی و کلمه استعفا که شرقیها و ژاپنیها بیشتر به آن شاید توجّه بکنند. اگر کوچکترین حادثهای توی یک کارخانهای توی یک واحد اجتماعیای، یکجایی که مسئولیّتی به عهده کسی هست رخ دهد، اوّلین کاری که میکند اگر خودکشی نکند که در فرهنگ ما حرام است، حدّاقل به عهده میگیرد و پاسخگو است و استعفا میدهد.
بعضی از دوستان در این ایّام به ما تسلّا میدادند میگفتند در یکی از این کشورهای غربی قطاری از ریل خارج شد، چند نفر جان باختند؛ آن کسی که نفر دوّم سوّم کابینه بود و امید داشتند به او، در واقع به عهده گرفت و استعفا داد. نگفت حالا بدون من ثلمهای وارد میشود، مثلاً آن کشور بعداً چه خواهد شد.
متأسّفانه مظلومیّت نظام این است که ما باید بازتعریف کنیم که نظام مساوی چه هست و مساوی چی نیست؛ و یک مقدار توجّه بکنیم به بحث سرمایه اجتماعی که ما با بعضی از حرکات، رفتار و الگوهایمان چطور این را میتوانیم تقویت بکنیم و چطوری خداینکرده باعث بیاعتمادی بشویم. عمود خیمه نظام، ولایت است؛ عمود خیمه نظام که اسلام و انقلاب و امّهات هست و جمهوریّت و اسلامیّت و عناصر و مؤلّفههای نظام را خوب تعریف بکنیم. کسانی که بعضاً با رهبری کیلومترها فاصله دارند یا عقب افتادند در دام تحجّر و یا دچار منوّرالفکری میشوند، اینها زاویه میگیرند؛ به تعبیر آن زیارت جامعه کبیره «زاهق» و اینها هستند «و بکم یختم». در واقع آن ملازمت با عمود خیمه نظام و رهبری و اینها را توجّه نمیکنند.
این را یک مقدار انشاءالله بهعنوان سؤال من عرض کردم که در واقع اذهان روشن بشود و ما متوجّه بشویم که نظام جدای از مردم نیست، مردم جدای از نظام نیستند؛ جمهوریّت با اسلامیّت، رهبری، اینها یک چیزهای بههمچسبیدهای است؛ یک درهمتنیدگیای در این نظام هست. و نظام متأسّفانه خصوصاً در این فتنه عمیق و این فتنه پیچدرپیچی که این ایّام بود مظلومیّت مضاعفی پیدا کرد.
خب بعضیها فکر میکنند ما از نظام دفاع میکنیم، از حقّ مان هم میگذریم؛ نه! خونخواهیای در رابطه با آن عزیز ازدسترفته ما، محسن ما، به عهده نظام است. یک جوانی بوده تسلیم این جامعه شده و نظام در خونخواهی او مقدّم است و وقتی آیه شریفه میفرماید: «ولکم فی القصاص حیاهًْ یا أولی الألباب»1، خب آن را نمیخواهد برگرداند، این حیات جامعه است و تضمین این حیات است.
انشاءالله این پاسخگویی، قبول مسئولیّت، عذرخواهی و اینها تو ردههای مختلف تعریف بشود تا ما برسیم به این وجه که شهید مطهّری(رحمهًْاللهعلیه) در ابتدای پیروزی انقلاب فرمودند «الیوم یئس الّذین کفروا من دینکم»2. انشاءالله دشمنان ما بههرحال بدانند آب درهاون میکوبند و ما یک خانواده بزرگیم با همه مصیبتها و گرفتاریها و با همه خوبیها و خوشیها _ درهم هست این شور و شیرین _ خودمان بههرحال اداره میکنیم و احتیاجی به دخالت آنها نیست؛ منتها این نافی تکلیف و وظیفه ما نیست. فرموده یکی از بزرگان، ما خدمتشان بودیم تسلّا میدادند میگفتند اگر کسی بگوید به من چه، به تو چه، یک کسی هست آن بالا که بگوید هم به من چه، هم به تو چه. و ما به این اعتقاد داریم و این جزو اعتقادات ما هست.
نکتهای را که دیگر میخواستم بحثتم را تمام کنم، انشاءالله دعا بفرمایید برای ما که مشمول این فراز زیارت جامعه باشیم که فرمودند «صابرهًْ علی نزول بلائک شاکرهًًْ لفواضل نعمائک»، انشاءالله ذخیره آخرت ما باشد و ما بتوانیم بر این بلیّهای که بر ما آمد صبر بکنیم؛ امّا به فرموده والده آن عزیز، محسن خونش رنگینتر از دیگران نیست و محسن ما رفت، محسنهای مردم را دریابید.
من تشکّر میکنم همینجا، از آن اوّلین ساعتی که جنابعالی در جریان قرار گرفتید _ من تازه امروز شکایتم را دادم _ شما 40 روز الحمدلله از همان ابتدا پیگیر بودید، آن بازداشتگاه بسته شد. هفته پیش در جمع دانشجوها فرمودید دستوراتی را دادید و به شدّت الحمدلله دارند دنبال میکنند و من این تشکّر ویژه را از حضرتعالی دارم. منتها نکتهای که هست رویّهها اصلاح بشود که ما این ضایعات را کمتر داشته باشیم و این مظلومیّت مضاعف نظام را هم پیش رو نداشته باشیم. انشاءالله که در حقّ ما و در حقّ جوانان این کشور دعا بفرمایید که همه عاقبتبهخیر بشویم. والسّلام علیکم و رحمهًْالله و برکاته.»
پانوشتها:
1- سوره بقره، بخشی از آیه 179، ترجمه: «و اى خردمندان شما را در قصاص زندگانى است.»
2- سوره مائده، بخشی از آیه 3، ترجمه: «امروز کسانى که کافر شدهاند از [کارشکنى در] دين شما نوميد گرديدهاند.»