kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۸۵۰۹
تاریخ انتشار : ۰۵ آبان ۱۴۰۰ - ۲۰:۲۵
مدیریت جدید سازمان سینمایی و راه‌های شکوفایی هنر هفتم در ایران- بخش پایانی

باز‌سازی انقلابی سینما با طراحی استراتژی و تحول ساختاری

 

گروه گزارش

تغییر مدیریت سازمان سینمایی با احکام جدید رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره ضرورت باز‌سازی انقلابی فرهنگ و رسانه کشور همزمان شده است.
بدون تردید، یکی از مهم‌ترین نهادهای فرهنگی و اجتماعی کشورمان که امروز نیاز شدیدی به باز‌سازی و به عبارتی نو‌سازی دارد، سینماست. سینمایی که سال‌هاست هم از منابع فکری و فرهنگی کشور فاصله گرفته است و هم مخاطب انبوه را از دست داده است. بخش عمده‌ای از تولیدات سالانه سینمای ایران را آثاری سخیف و مسخ شده در بر می‌گیرند و بخش دیگری هم بدون توجه به مسائل و نیازهای فرهنگی کشور، صرفا برای جشنواره‌ها و محافل خارج از کشور ساخته می‌شوند. یعنی درعمل، سینما به عنوان یک ابزار فرهنگی استراتژیک و فرهنگساز، مغفول واقع شده است.
حدود 15 سال قبل، مقام معظم رهبری در جمع تعداد قابل توجهی از سینماگرها تعبیر بسیار زیبایی از سینما به کار بردند؛
«سینما؛ کلید پیشرفت کشور است.» (بیانات در ۲۳/۰۳/۸۵)

اما در یکی دو دهه اخیر استفاده کشور ما از این ظرفیت بی‌بدیل برای گشایش قفل‌ها و درهای بسته، تقریبا هیچ بوده است!
تغییر دولت و انتصاب مدیر جدید سازمان سینمایی، امیدها را برای اصلاح این عرصه زنده کرده است.
محمد خزاعی، رئیس‌ جدید سازمان سینمایی در ابتدای ورودش به این سازمان نیز به ضرورت باز‌سازی انقلابی سینمای ایران اشاره کرده و گفته بود: «به ضرورت تحول ساختارها و مدل‌ها و استراتژی و کالبدشکافی و درون‌درمانی سینما نیاز داریم و برای ایجاد این تحول به تعبیر رهبری نیازمند باز‌سازی انقلابی هستیم.»
اما این مهم چگونه باید اتفاق افتد؟ این پرسش را با تعدادی از هنرمندان سینما در میان گذاشته‌ایم؛ با ما همراه باشید.
مسئولیت سینما چیست؟
در قسمت قبلی این گزارش از قول جهانگیر الماسی، بازیگر پیشکسوت سینما خواندیم که تأکید کرد، یکی از اولویت‌های مدیر جدید سازمان سینمایی باید این باشد که بانی طراحی یک برنامه‌ریزی کلان برای سینمای ایران شود؛ برنامه‌ای که نشان دهد سینمای ما در دورنما به کجا خواهد رسید. اما این دورنما کجا باید باشد؟
«جهانگیر الماسی» در این باره به گزارشگر کیهان می‌گوید: «نکته مهمی که مدیریت جدید سازمان سینمایی باید به آن توجه کند، مسئولیت سینما در دنیای امروز است. در دنیا از سینما برای اینکه جهان را به سمت مورد نظرشان هدایت کنند استفاده می‌کنند اما ما هنوز فکر می‌کنیم که سینما برای پر کردن اوقات فراغت و سرگرمی است. درحالی که در آن سوی جهان حتی سینمای کودک و نوجوان دارای رویکرد راهبردی و فرهنگ‌سازی است. به طور مثال، در قسمت اخیر مجموعه سوپرمن، این ابرقهرمان سینمایی در قالب یک کاراکتر دوجنسه‌گرا به تصویر کشیده شده است.
یعنی از این طریق می‌خواهند نقشه مدنظرشان درباره این موضوع را در ذهن کودکان غربی جا بیندازند. ما غافل هستیم که در آن سوی دنیا سینما و تلویزیون بسیار جدی است و قدرتمندترین ابزار برای تبیین نظریات و روش‌های مدیریت منابع انسانی محسوب می‌شود. به نظر من عیبی ندارد که در این زمینه از غربی‌ها تقلید کنیم و چنین کارکردی را برای سینما قائل شویم.»
وی ادامه می‌دهد: «برای رسیدن به چنین سینمایی نیاز است که سازمان سینمایی بازتعریف شود –همچنانکه باید خود وزارت ارشاد و همه بخش‌ها و معاونت‌های آن بازتعریف شوند- یعنی اول باید جایگاه و کارکرد واقعی‌اش تعریف شود و بعد استراتژی‌هایش مشخص گردد. متناسب با ادعاهای سیاسی و فرهنگی که روی کاغذ قرار دارد یا براساس انضباط اعتقادی که از آن برخوردار هستیم، یک مدینه فاضله‌ای در ذهن اکابر و مدیران عالی جامعه بوده است؛ باید ببینیم راه تحصیل آن ارزش‌ها در سینما چگونه است؟! تعیین این راهبردها وظیفه هنرمند نیست بلکه هنرمند موظف به خلق اثر هنری براساس فکر و‌اندیشه خودش است. این وزارت ارشاد و مدیریت سینمایی است که باید با چینش این آثار، بها دادن به این آثار و چگونگی ارائه و عرضه، وظیفه مدیریت منابع انسانی را به عهده‌دارد. این تفکیک بایستی به طور جدی در این دوره پیگیری شود و مدیریت فنی و فرهنگی در این سازمان نباید این گونه باشد که هنرمند براساس علائق و بعد براساس روابط و ارتباطاتش ارائه دهد و دیگری که این روابط را ندارد نتواند کار کند و این تولیدات هم هیچ ربطی هم به مقاصد فرهنگی تعریف شده و اعتقادات و باورها و ساختار اجتماعی و ظرفیت‌ها و توانمندی‌های مردمی است. سازمان سینمایی باید فضایی را ایجاد کند که در آن بین سینماگران این رقابت برقرار شود که ‌اندیشه‌ورزی را به مردم بیاموزند. ضرورت نزدیکی سینما به ‌اندیشه مسئله مهمی است؛ وقتی عرصه اجتماعی از ‌اندیشه خالی شود، حضور استثمار و استعمار و دزدی و نابکاری‌ها در فضای جامعه بیشتر می‌شود. باید کاری کنیم که مواجهه با زشتی‌ها و پلیدی‌ها قدرتمند و قطورتر شود و سعادت تقویت گردد؛ وقت آن رسیده که ما فقط از خوبی‌ها صحبت کنیم.»
نیاز به دکترین فرهنگی برای تحول سینما
کارگردان فیلم «فرشتگان قصاب» نیز در زمینه طراحی راهبرد کلان و نو‌سازی انقلابی سینما معتقد است که فقدان دکترین جامع فرهنگی، منجر به آشفتگی و حاکمیت سلیقه در سینمای ایران شده است.
سهیل سلیمی، فیلمساز و کارشناس مسائل استراتژیک در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان می‌گوید:
«ما نه فقط برای سینما بلکه برای فرهنگ، به یک قانون مدون نیاز داریم. در غرب، به این قانون مدون «دکترین» گفته می‌شود. وقتی که دکترین فرهنگی ما مشخص باشد، همه حوزه‌های زیرمجموعه آن، ازجمله عرصه سینما نیز از آشفتگی در می‌آید. چون در حال حاضر، بر سینمای ما سلیقه حاکم شده است و ما ناچار هستیم تا مسائل را با ملاک سلیقه بسنجیم. علت حاکمیت سلیقه بر عرصه سینمای ما، خلأ دکترین است.»
دارنده نشان فیلمساز ضداستعمار از جامعه سرخپوستان کانادا تصریح می‌کند: «آنچه تدوین دکترین فرهنگی را تهدید می‌کند، تقلید از دکترین‌های فرهنگی تدوین شده در غرب است. همان طور که الهام از غرب در دکترین اقتصادی، ما را دچار مشکلات فراوانی کرده است، تدوین دکترین فرهنگی با اکتساب از غرب نیز ما را به بیراهه خواهد برد. چون آنچه غربی‌ها تدوین کرده‌اند، متناسب جامعه خودشان است. فکر ما اگر قرار است دکترین فرهنگی ما باشد باید براساس الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت تدوین شود.»
نقش سینما در تمدن‌سازی
یک منتقد و نویسنده سینما نیز می‌گوید که کار مهم ریاست جدید سازمان سینمایی آن است که ضمن آنکه با سلایق گوناگون سینماگران تعامل سازنده کند، برای سینما طراحی استراتژیک داشته و میان نخبگان و بدنه سینما ارتباط و همفکری ایجاد کند.
اکبر نبوی درباره سینمای استراتژیک توضیح می‌دهد: «سینما به اعتبار اینکه رسانه است و از مؤلفه خطیری به نام «پیام» و «اثرگذاری» بسیار بالایی بر افکارعمومی برخوردار است، همسایه دیوار به دیوار امنیت ملّی هر کشوری است. وقتی که از امنیت ملّی سخن می‌گوییم، در حقیقت نگاه و رویکردمان به یکی از بنیادی‌ترین مقوم‌های برپایی و برقراری مفهومی بنام کشور/ملّت است. با چنین نگاهی، سینما به همراه رادیو و تلویزیون، مهم‌ترین قدرت بازدارندگی فرهنگی و اجتماعی و حفاظت از برج و باروی فرهنگ ملّی است و طبیعی است که برای حفظ و تحکیم این مؤلفه بنیادین، به‌اندازه هوایی که تنفس می‌کنیم، باید ارزش و اعتبار قائل باشیم و آن را در زمره مهم‌ترین بخش‌های سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و تخصیص اعتبارات معنوی و مادی ببینیم و ادراک کنیم. همان‌طور که تاریخ سینما و فیلم‌های فراوانی که به عنوان مثال در زمینه‌های سیاسی مانند دوران جنگ جهانی و جنگ سرد یا حتی در زمینه‌های خانوادگی و اجتماعی و مفهومی ساخته شده است گواه آن است. اما همه حرفم این نیست بلکه از طرفی سینما را هم نهاد بسیار مهم اجتماعی می‌دانم؛ بنابراین، منطقاً و عقلاً دیگر نمی‌توانیم و نباید به سینما باری به هرجهت و ساده‌انگارانه نگاه کرده و آن را مدیریت کنیم.»
نبوی در مصاحبه با تسنیم تأکید می‌کند: «سینما بسیار اهمیت دارد اما نه صرفاً از این جهت که مردم به سینما می‌روند و فیلم تماشا می‌کنند که البته آن هم در جایگاه خودش مهم است، بلکه از زوایای دیگری هم اهمیت دارد به ویژه برای کشوری مانند ایران که دارای حوزه تمدنی چند هزار ساله است که در چشم‌انداز بلندمدت قصد دارد تمدن ایرانی-اسلامی را بنا کند. برای همین در چنین شرایطی و جامعه‌ای با چنین پیشینه، باید نحوه مدیریت سینما به گونه‌ای دیگر هم تعریف شود و همه اجزای حاکمیت و نه تنها وزارت ارشاد، بلکه نهادهای صاحب نفود و قدرت در کشور چه قدرت مذهبی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... همه باید به سینما از این منظر نگاه کنند و مرتبه و جایگاه و اقعی سینما را به رسمیت بشناسند.»
تغییر مدیران همگام با اصلاح ساختارها
اما بسیاری از کارشناسان معتقدند که سینمای ایران تنها با تعیین استراتژی و اصلاح ساختاری، شکوفا نمی‌شود، بلکه بسیاری از مدیران و دست‌اندرکاران بخش‌های مختلف این عرصه باید برکنار شوند و مدیران تازه‌نفس و با افکار و انگیزه‌های تازه‌تر و والاتر روی کار بیایند. بخش‌هایی چون بنیاد فارابی، اداره نظارت و ارزشیابی، انجمن سینمای جوانان، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و... از بخش‌های مهم در زیرمجموعه سازمان سینمایی هستند که نقش عمده‌ای در تولید آثار و اجرای سیاست‌ها و برنامه‌های این سازمان دارند.
«احمد نجفی» تهیه‌کننده و بازیگر سینما یکی از این افراد است و می‌گوید: «آنچه ما امروز برای نجات سینمای کشور نیازمندیم تغییر و تحولات ۱۰۰ درصدی و اساسی است؛ خزاعی باید با جسارت و شجاعت، مدیران تمام نهادهای سینمایی را تغییر دهد و با رویکرد ملی و انقلابی دست به تحول در سینما بزند! سینمای ایران نیاز به مدیرانی کاربلد، کارکشته، متعهد، انقلابی و دغدغه‌مند دارد نه مدیرانی از جنس مدیران سال‌های گذشته که فقط شعار دادند و هیچ قدم مثبتی برای سینما برنداشتند.
وی در مصاحبه با سینماپرس ادامه می‌دهد: «یکی از مهم‌ترین کارهایی که محمد خزاعی باید انجام دهد این است که به هیچ عنوان درگیر اسامی نشود و از میان مدیران قبلی مدیری را انتخاب نکند. او باید برای زیرمجموعه‌های سازمان سینمایی به ویژه بنیاد سینمایی فارابی مدیری انقلابی و کارکشته را به کار بگیرد، مدیری که دغدغه کار داشته باشد نه اینکه بخواهد برای خودش باند و گروه تشکیل دهد و تنها از عده‌ای خاص حمایت کند و شعار بدهد.» این سینماگر اظهار می‌کند:
«محمد خزاعی باید مصمم و قاطعانه با فساد در سینما مبارزه کند و اجازه ندهد کسانی که اصلاً ارتباطی با سینما ندارند در سینما جولان بدهند و در عوض نیروهای متعهد و قدیمی سینما بیکار و خانه‌نشین باشند!»
به‌کارگیری نیروهای انقلابی و جهادی
«حسین طلابیگی» طراح جلوه‌های ویژه سینما نیز می‌گوید: «تغییر تمامی مدیران میانی سازمان سینمایی و به کار گرفتن نیروهای جهادی و انقلابی در این نهاد امری ضروری است؛ آقای خزاعی اگر می‌خواهند تحول جدی و اساسی در سازمان سینمایی به وجود بیاورند باید سریعاً تمامی مدیران پیشین را که همچنان مشغول به فعالیت هستند تغییر داده و مدیرانی را به کار گیرند که هدفشان پیشبرد اهداف انقلابی در سینما باشد.»
وی خاطرنشان می‌کند: «شفافیت در حوزه پروانه نمایش و پروانه ساخت از نکات ضروری است که رئیس ‌سازمان سینمایی باید به آن توجه داشته باشند. یکی از مهم‌ترین اتفاقات این است که برای عدم اعمال سلیقه افراد حاضر در شوراها باید تمامی مواردی که می‌تواند منجر به ممیزی فیلم‌ها شود به صورت رسمی اعلام شود تا صاحبان آثار با معضل ممیزی و توقیف فیلم‌های‌شان رو‌به‌رو نشوند و بدانند باید چه کاری را بسازند. این کار باعث می‌شود تا بخش خصوصی با خیال راحت حاضر به سرمایه‌گذاری در سینما شود. متأسفانه فقدان قانون شفاف در حوزه ممیزی‌ها باعث شده تا بسیاری از سرمایه‌گذاران بخش خصوصی دیگر حاضر به تولید در سینما نباشند.
این سینماگر در پایان می‌گوید: «یکی دیگر از کارهای مهمی که آقای خزاعی باید هرچه سریع‌تر تکلیف آن را روشن کنند وضعیت شبکه نمایش خانگی است. بالاخره باید روشن شود که این حوزه توسط چه نهادی نظارت می‌شود؟ ساترا یا وزارت ارشاد؟ این مسئله بسیار حیاتی است و بنده معتقدم ایشان باید تمام تلاششان را به کار ببرند تا شبکه نمایش خانگی یک ساماندهی جدی پیدا کند.»